درس‌هایی که عنابستانی به ما آموخت

علی ششتمدی:

اسفند سال ۹۴ بود و همه خوشحال بودیم از اینکه به‌جای رأی آوردن عنابستانی، مقصودی رأی آورد! با خودمان می‌گفتیم باز همان بهتر که آدم‌های تندرو رأی نیاوردند! حسین مقصودی اما طوری عمل کرد و طوری جلو رفت که بعدش با خودمان فکر کردیم: همان عنابستانی شاید بهتر بود!

عنابستانی در انتخاباتی که مقصودی و سبحانی هم حضور داشتند، سوم شد! و در انتخابات بعدی که هر دوی این رقیب‌های قَدَر حذف شده بودند، اول!

انتخاب عنابستانی خیلی درس‌ها به ما آموخت و باید سؤال‌هایی را از خودمان بپرسیم:

۱) هر کسی به هر شعاری که می‌دهد، قرار نیست پایبند باشد! عنابستانی شعارهای زیادی داد و انتقادهای آتشین مطرح کرد اما آیا در نهایت، خود تبدیل به آن مدل مسئولی نشد، که خود از آن انتقاد می‌کرد!

۲) امثال عنابستانی با کلیدواژۀ ولایتمداری و با پشتوانۀ گروه‌هایی که ادعای ولایتمداری دارند رأی می‌آورند، اما در عمل، چقدر راهشان و رویکردشان با ولایت‌فقیه یکی است؟ مقام معظم رهبری، تهمت، هتک حرمت و زبان هتاکانه را مذموم می‌شمارد، اما آنان که خود را ولایتمدار نامیده‌اند و با نصب و انتشار تصویر ایشان، مسئولیت‌ها را قبضه می‌کنند، واقعاً چطور رفتار می‌کنند؟ شعار ولایتمداری می‌دهند اما عملشان چیست؟

۳) عنابستانی همیشه از خویشاوندسالاری (پارتی‌بازی) انتقاد کرد از جناح‌بازی‌ها نقد می‌گفت! شعار می‌داد که مسئولان فقط باید کار کنند و افکار جناحی را بگذارند کنار! اما وقتی نماینده شد چه کرد؟ بررسی کنیم درس بگیریم و یاد بگیریم: آیا واقعاً کسی وجود دارد که برای جناح خود و برای دوروبری‌های خود قدم برندارد؟

۴) در واقع عنابستانی به ما ثابت کرد که شعار «سیاست چیز بدی است» یا «جناح چیز بدی است» و امثال این‌ها، فقط برای دوره انتخابات است! وگرنه آیا خود او و دوستانش نیز اعتقاداتی عمیقاً جناحی، حزبی، ستادی و شخصی ندارند؟

۵) زمانی که حسین مقصودی برای انتصاب فلانی در شهرداری ششتمد پافشاری می‌کرد، پشیمان شدیم که به او رأی دادیم! وقتی برای انتصاب رفیق دوران مدرسه‌اش در آموزش‌وپرورش ششتمد و رفیقان ستاد انتخاباتی‌اش در آموزش‌وپرورش و شهرداری داورزن پافشاری کرد، تازه به خود آمدیم! امروز که عملکرد این ادارات را با نمونه‌های شهرهای دیگر منطقه مقایسه می‌کنیم، بهتر می‌فهمیم که چه‌کاری کرده‌ایم! چه افتخار بزرگی برای ششتمدی‌ها که شورای شهر ششتمد، در مقابل فشار مقصودی مقاومت کرد (آن زمان که مقصودی وزیر استیضاح می‌کرد!) و آن‌قدر مقاومت کرد که مقصودی گفته بود: من با ششتمد کاری ندارم! و کاش کاری نداشت! چرا که کار او با ششتمد؛ انتصاب بخشدار، رئیس آ.پ، رئیس کمیته امداد، رئیس جهاد کشاورزی و … بود! و هنوز جای زخم دوران مدیریتشان روی تن ششتمد باقی‌مانده است! کاش با ششتمد کاری نداشت تا ششتمد ۴ سال زودتر شهرستان شود! نه زمانی که دولت خیالش راحت شد که مقصودی رد صلاحیت شده!

از شورای شهر روداب و داورزن که آیا شهردار را با اشاره و فشار دیگران منصوب می‌کنند؟ روداب چندبار در این سال‌ها شهردار عوض کرده؟

عنابستانی خودش منتقد این مسئله بود! شعارهای زیبا از شایسته‌سالاری می‌داد! اما حالا و با انتخاب شهردار روداب، واقعیت خود را روی دایره ریخت! مقصودی رفیق‌هایش را از سرپرستی خوابگاه و مدیریت ادارۀ بیمه می‌فرستاد به مدیریت، عنابستانی از مدیریت فروش پنجره، می‌فرستد!

۶) تازه این اتفاقات در زمانی می‌افتد که جناب عنابستانی، دوستی در بدنۀ دولت ندارد و در توئیت‌هایش، چشم و چهرۀ رئیس‌جمهور را به باد اهانت می‌گیرد! تصور کنید اگر روزی رئیس‌جمهوری از جنس قالیباف و وزیرانی از جنس بذرپاش، صفارهرندی و دیگر دوستان هم‌جناحِ عنابستانی در این کشور مدیریت را به دست بگیرند، آن زمان باید شاهد چه انتصاب‌هایی در مدیریت شهرستان‌های منطقه باشیم؟

۷) امروز از تمام آن‌ها که از امثال عنابستانی حمایت می‌کنند باید پرسید: آیا انتقادی که به سبحانی داشتید، انتقادی که به برادران و نصرآبادی داشتید؛ الآن به عنابستانی وارد نیست؟ از بعضی از آقایان بپرسیم: اگر شهرداری این‌چنین، از اعضای دفتر سبحانی منصوب می‌شد، از تریبون‌هایتان فریاد برنمی‌آوردید که ارزش‌ها فلان شد و بهمان؟!

از آقای امام‌جمعه بپرسیم که اگر زمانی مسئلۀ دوچرخه‌سواری بانوان آن‌قدر مهم شد که برایش در شورای فرهنگ عمومی تصمیم و مصوبه گرفتید، آیا مسئلۀ چنین رفتارهایی از نمایندۀ مجلس تا این حد برای شما مهم نمی‌شود؟ از ادبیات هتاکش که موردانتقاد مقام معظم رهبری قرار گرفت تا این انتصاب‌ها و دخالت‌ها؟

۸) یاران انقلاب کجا هستند؟ آن «وافریادا»هایی که می‌گفتند کجا خاموش شده؟ مهم نیست که چنین اتفاقاتی می‌افتد؟ فقط اگر یک مدیر اصلاح‌طلب یا معتدل چنین کارهایی بکند، جای انتقاد هست؟ اصلاً شما یاران کدام انقلاب هستید؟ اصلاً هستید یا بعد از انتخابات دیگر به جمع شدن و تصمیم جمعی گرفتنتان نبود؟

۹) عنابستانی چقدر از فسادستیزی گفت؟ چقدر گفت مسئولان و ادارات فاسد را فلان می‌کنم؟ در عمل چه کرد؟ کدام پروندۀ فساد را پیگیری کرده و کدام افشاگری را در عمل انجام داده؟ بسم‌الله! بیاید بررسی کنید شورای اسلامی روداب چگونه کسی را بی‌سابقۀ مدیریتی شهردار می‌گذارد؟ پشت پردۀ قضیه را هم برای همۀ مردم بگوید!

از تجربه‌ها درس بگیریم! تجربه‌ها حرف‌های زیادی برای ما دارد! انسان از زمانی که طایفه‌ای زندگی می‌کرد از تجربۀ زیسته خود دانش به دست آورد! درست است که تجربه، ابتدایی‌ترین منبع کسب دانش است و در دوران متمدن باید از کتاب، مطالعه، سخنرانی مباحثه و … درس آموخت و نباید همه بدبختی‌ها را تجربه کرد! اما حداقل، حداقل، حداقل ـ حالا که به این روزگار افتاده‌ایم ـ از «تجربۀ» خود درس بگیریم و ببینیم عنابستانی‌ها و مقصودی‌ها چه گفتند؟ و بررسی کنیم چگونه عمل کردند؟