کد خبر : 17160
دیدگاه‌ها برای زندگینامه دکتر علی شریعتی بسته هستند
تاریخ انتشار : شنبه 3 آذر 1397 - 12:30
-

زندگینامه دکتر علی شریعتی

شریعتی در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد گشت و رشته ادبیات فارسی را برگزید. در همین سال علی با یکی از همکلاسان خود بنام پوران شریعت رضوی ازدواج می‌کند. وجود تفکر خلاق باعث شد که  در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون: ترجمه ابوذر غفاری،

شریعتی در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد گشت و رشته ادبیات فارسی را برگزید. در همین سال علی با یکی از همکلاسان خود بنام پوران شریعت رضوی ازدواج می‌کند.

وجود تفکر خلاق باعث شد که  در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون: ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ.کارل و یک‌رشته مقاله‌های تحقیقی در این زمینه همت گمارد.

معلم انقلاب در سال ‌ ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به علت شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه‌شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ساتر و… آشنا شد و از علم آنان بهره‌های بسیار برد.

دوران تحصیل شریعتی هم‌زمان با جریان نهضت ملی ایران به رهبری مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشته‌های محکم و مستدل از این حرکت دفاع می‌نمود. وی پس از سال‌ها تحصیل با مدرک دکترا در رشته‌های جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت در همان دوران نیز فعالیت‌های بسیاری در زمینه‌های سیاسی و مبارزاتی و اجتماعی داشت که به گوشه‌ای از آن فعالیت‌ها می‌پردازیم.

در سال ‌۱۹۵۹ میلادی به سازمان آزادی‌بخش الجزایر می‌پیوندد و سخت به فعالیت می‌پردازد. در سال ۱۹۶۰ میلادی مقاله‌ای تحت عنوان «به کجا تکیه کنیم» را در یکی از نشریات فرانسه منتشر می‌کند.

در سال ۱۹۶۱ میلادی مقاله «شعر چیست؟» ساتر را ترجمه و در پاریس منتشر می‌نماید و در همان اول علت فعالیت در سازمان آزادی‌بخش الجزایر گرفتار می‌شود و در زندان پاریس با «گیوز» مصاحبه‌ای می‌کند که در سال ۱۹۶۵ در توگو چاپ می‌شود.

در سال ۱۹۶۱ نیز مقاله‌ای تحت عنوان «مرگ فرانتس فانون» را در پاریس منتشر می‌کند، همچنین در طول مبارزات مردم الجزایر برای آزادی دستگیر می‌شود و مورد ضرب و شتم پلیس فرانسه قرار می‌گیرد و روانه‌ی بیمارستان می‌شود و سپس به زندان فرستاده. می‌شود.

همچنین با مبارزان بزرگ ملت‌های محروم نیز آشنا می‌شود وی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازمی‌گردد و در مرز ترکیه و ایران توقیف و به زندان قزل‌قلعه تحویل داده می‌شود و بعد از چند ماه آزاد و به خراسان زادگاهش می‌رود.

در سال ۱۳۴۴ مدتی پس از بیکاری، اداره فرهنگ مشهد، استاد جامعه‌شناسی و فارغ‌التحصیل ‌دانشگاه سوربن را به‌عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان در یکی از روستاهای مشهد استخدام می‌کند و سپس در دبیرستان به تدریس می‌پردازد و بالاخره به‌عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد می‌شود

در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت می‌شود و به‌زودی مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را به عهده گرفته و به تدریس جامعه‌شناسی مذهبی،‌. تاریخ شیعه و معارف اسلامی می‌پردازد در این محل است که دکتر شریعتی باقدرت و نیروی کم‌نظیر و با کنجکاوی و تجزیه‌وتحلیل تاریخ، چهره‌های مقدس و شخصیت‌های بزرگ اسلام را معرفی نمود.

استحکام کلام، بافت منطقی جملات با اتکای به خود پشتوانه فنی و عمیق فکری‌اش هر شنونده‌ای را در کوتاه‌ترین مدت سراپا گوش می‌ساخت و در نیم راه گفتار تحت تأثیر قرار می‌داد و سپس به هیجان می‌آورد

در سال ۱۳۵۲، رژیم، حسینیه‌ی ارشاد که پایگاه هدایت و ارشاد مردم بود را تعطیل نمود و معلم مبارز را به مدت ‌ ۱۸ ماه روانه زندان می‌کند و در خلوت و تنهائی است که علی نگاهی به گذشته خویش می‌افکند و.استراتژی مبارزه را بار دیگر ورق زده و با خدای خویش خلوت می‌کند از این به بعد تا سال ۱۳۵۶ و هجرت، دکتر زندگی سختی را پشت سرخ گذاشت.

ساواک نقشه داشت که دکتر را به هر صورت ممکن از پا درآورد، ولی شریعتی که از این برنامه آگاه می‌شود، آن را لوث می‌کند. در این زمان استاد محمدتقی شریعتی را دستگیر و تحت‌فشار و شکنجه قرار داده بودند تا پسرش را تکذیب و محکوم کند؛ اما این مسلمان راستین‌ سر باز زد، دکتر شریعتی در همان روزها و ساعات خود را دراختیار آن‌ها می‌گذارد تا اگر خواستند، وی را از بین ببرند و پدر را رها کنند.

در مهرماه سال ۱۳۵۳ ساواک که غافلگیر شده بود و از محبوبیت علی آگاه او را به دست شکنجه روحی و جسمی سپرد و می‌خواستند او را وادار به همکاری نموده و برایش شوی تلویزیونی درست کنند

و پاسخ او که هیچ‌گاه حقیقتی را به خاطر مصلحت ذبح شرعی نکرده است چنین بود «و اگر». خفه‌ام کنند سازش نخواهم کرد و حقیقت را قربانی مصلحت خویش نمی‌کنم دکتر در ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۶ تهران را به‌سوی اروپا ترک گفت تا دورانی جدید را بامطالعه و مبارزه آغاز کند.

سرانجام در روز یکشنبه ۲۹ خردادماه ۱۳۵۶ با قلبی عاشق، اندیشه‌ای پاک، ایمانی محکم، زبانی قاطع، قلمی توانا، روانی آگاه و سیمایی آرام به‌سوی آسمان‌ها و آرامشی ابدی عروج کرد و عاشقان و دوستداران خود را در این فقدان. همیشه محسوس تنها گذاشت.

خدایش بیامرزد و راهش پر رهرو باد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.