مسئولان استان، لازم است پاسخگو باشند
در مسئلۀ «توسعه» نیز معمولاً ما دچار سادهسازی هستیم. مثلاً تصورِ عمومِ شهرها این است که ساختِ کارخانه، به معنای توسعه است، اما چه بسیار شهر و روستا که پس از احداث کارخانه، با مشکلاتِ محیطزیستی و کمبود آب مواجه شدند و کاملاً کیفیت زندگی در آنها خراب شده است!
این روزها، دوباره بحثِ ارتقاء دو شهرستان بزرگ خراسان رضوی به استان، تبدیل به دغدغه و مطالبۀ اول رسانههای محلی و مسئولانِ منطقه شده است. هرچند وقت یکبار مسئلۀ ارتقاء یک بخش به شهرستان یا چند شهرستان به استان یا چنین بحثهایی، شکل مطالبه به خود میگیرد. گاهی این مطالبات، جامعه را به شدت قطبی میکنند و حتی میان اقوام یا ساکنان دو شهر تضاد به وجود میآورند و …
یکی از اصلیترین مشکلات فهمِ عوامانه را «سادهسازیِ مسئله» میدانند. خطا و ضعفی که گاهی در مطالبات عمومی دچار آن میشویم و زمانی که آن مطالبه محقق شد، یادمان میرود چه خطایی را مرتکب شدهایم. ذهنِ عمومِ انسانها توانِ تحلیلِ پیچیدگیها را ندارد و سعی میکند مسئله را سادهسازی کند. مثلاً در بحثِ هواشناسی، ماهوارههای گرانقیمت با تکنولوژیِ بسیار پیچیده، نرمافزارها و ابررایانهها همراه با کاربران و تحلیلگران متخصص، با احتمال و خطا بارندگی روزِ بعدی را مثلاً ۸۰ درصد پیشبینی میکنند. ذهنِ ساده توان درکِ این پیچیدگی و فراوانیِ مؤثر در آب و هوای روزِ بعد را ندارد و سعی میکند پیشبینیِ هوا را در گزارههای ساده بیان کند: «هر وقت هوا گرم بود، روزِ بعدش باران میبارد» یا «اگر ابرها از غرب به سمت شرق آمدند حتماً بارندگی است».
در مسئلۀ «توسعه» نیز معمولاً ما دچار سادهسازی هستیم. مثلاً تصورِ عمومِ شهرها این است که ساختِ کارخانه، به معنای توسعه است، اما چه بسیار شهر و روستا که پس از احداث کارخانه، با مشکلاتِ محیطزیستی و کمبود آب مواجه شدند و کاملاً کیفیت زندگی در آنها خراب شده است! یا تصور ما این است که ارتقاء یک منطقه به مثلاً شهرستان یا استان، امکانات را افزایش میدهد و زمینۀ توسعه را فراهم میکند. در حالی که وقتی جایی تبدیل به مرکز استان میشود، جمعیتی مهاجر به سمت آن هجوم میآورند و ممکن است افزایش امکانات، با افزایش جمعیتِ آن شهر خنثی شود و در عمل کیفیتِ زندگی در آن منطقۀ از پیش هم کمتر شود.
این توضیح مقدمۀ یک بحث طولانی است. اصلِ حرف این است که مسائل را نباید سادهسازی کرد. استان شدنِ یک منطقه، در کنار ایجاد زیرساخت، دریافت بودجه، افزایش امکانات، افزایش موقعیت شغلی و هزاران فایده، مشکلاتی چون گرانیِ مِلک و مسکن، افزایش جمعیت و نقاط مشکلسازی هم دارد. باید هزینه فایده را به دقت بررسی کرد و احتمالاً در شرایطی چون سبزوار و نیشابور، به این جمعبندی میرسیم که ارتقا به استان میتواند باعث رفع محرومیت و تحققِ ظرفیتها شود.
آنچه در مورد سبزوار و نیشابور و تقاضای استان اهمیت دارد، «احساسِ تبعیضی» است که در این شهرستانها نسبت به مرکز استان به وجود آمده. به نظر میرسد در کنار بحث پیگیریِ استانهای جدید (که معلوم نیست چقدر جدی است؟) بهتر است مدیرانِ استانی در مورد این احساسِ تبعیض با مردم بیشتر گفتوگو کنند و پاسخگو باشند. چرا باید در این دو شهرستان بزرگ و کل این مناطق (شهرستانهای جداشده) چنین برداشت شود که تمام امکانات و بودجۀ استان در مشهد متمرکز است و شهرستانها به نسبت جمعیتشان، سهمِ عادلانهای دریافت نمیکنند؟

- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰