نوشتهای بر نمایش کلو مردگان
اعظم اسراری یکی از ویژگیهای انسانها، داشتن سلیقههای متفاوت و دیدگاههای مختلف است و همین ویژگی گاهی زندگی را بهسوی تنوع و زیبایی سوق داده و گاهی عامل اختلاف و تنش میشود. هنر عرصهی بروز این ویژگی خاص انسانی است. چه هنرهای کاربردی و چه هنرهای زیبا. همهی آثار هنری از تخیل هنرمند سرچشمه میگیرند
اعظم اسراری
یکی از ویژگیهای انسانها، داشتن سلیقههای متفاوت و دیدگاههای مختلف است و همین ویژگی گاهی زندگی را بهسوی تنوع و زیبایی سوق داده و گاهی عامل اختلاف و تنش میشود.
هنر عرصهی بروز این ویژگی خاص انسانی است. چه هنرهای کاربردی و چه هنرهای زیبا. همهی آثار هنری از تخیل هنرمند سرچشمه میگیرند و با عاطفه و احساس وی سروکار دارود و دارای چندین معنا هستند؛ بنابراین نمیتوانند معنایی منجمد و تکبعدی داشته باشند. هرکسی وقتی در برابر یک اثر هنری میایستد، استنباط و دریافت خاصی دارد. مهم تغییری است که هنر بر روح آنان میگذارد و هر چه این تغییر عمیقتر و ماندگارتر باشد ارزش هنر بالاتر میرود.
در تئاتر کلو مردگان بازی هنرمندان توانای شهرمان، موسیقی متن زیبا و خاص، تکنیکهای نمایشی ویژه همراه با متنی که دیالوگهای قوی آن را میسازد، همراه میشود و برای زمانی ـ هرچند کوتاه ـ علاقهمندان به هنر نمایش را به تأمل و تفکر دعوت میکند.
شروع زیبایی که مخاطب را به سکوت میخواند، صحنههای مختلفی که در شرایط خاص جلو میرود، گفتوگوی بین شخصیتها همه و همه نشانههایی از ماهها تمرین و ممارست هستند. شاید داستان در ابتدا یک واقعهی ساده به نظر بیاید که اصل آن را در تاریخ خواندهایم، ولی نویسنده با آوردن دیالوگهای قوی، مخاطب را به تفکر دعوت میکند و اینجاست که همان ویژگی خاص انسان بروز میکند و هر کس به فراخور سلیقه، دیدگاه و … برداشتی متفاوت دارد.
وجود شش میز و شش سرباز که تمام صحنههای نمایش بر پایهی آنها شکل میگیرد. شش میزی که ثابت در تمام صحنهها حضور دارند و شش سربازی که تمام صحنهها را میچینند و در آخر برمیچینند. آشپزی که در بیشتر صحنههای نمایش حاضر است بدون اینکه حتی کلمهای به زبان بیاورد. فقط با حرکات، نگاه و واکنشهایش نقشش را به مخاطب ارائه میدهد. چه عاملی در دستگاههای قدرت میتواند جایگزین مناسبی برای آشپز نمایش کلو مردگان باشد؟
عاملی که همهجا هست و نیست! در همهجا ساکت و سربهزیر با کارهایش میرسد ولی هر اتفاقی یک سرش به آشپز و سکوت تأملبرانگیزش متصل است!
و صحنهی بسیار زیبای کشته شدن طغای تیمور:
سکوت یحیی در برابر رجزخوانی بیسروته طغای چه چیزی را برای مخاطب بازگو میکند؟ سکوت عمیق یحیی در برابر طغای که او را به مرگ تهدید میکند میتواند بازگوکنندهی چه چیزی باشد؟
آیا نحوهی لباس پوشیدن بازیگران حرفی برای گفتن ندارد؟ بحث موردنظر نویسنده انتقام است یا جنگ بر سر قدرت؟ آیا آدم را به این فکر وادار نمیکند که همهی انسانها در برابر قدرت ضعیفترند و زود خود را میبازند؟ آیا واقعاً همیشه پای یک زن در میان است؟
شاید هم مخاطب با خودش فکر بکند مسعود باشتنی که در برابر اجساد بیگناه سربازان هیچ واکنشی ندارد چگونه در برابر جسد فرزندش از هم میپاشد؟ آیا انسان میتواند هر چه برای خود میخواهد برای دیگران بخواهد؟
شاید به تعداد مخاطبان این نمایش حرف و نظر برای گفتن وجود داشته باشد. مهم همین مسئله است که بعد از دیدن نمایش کلو مردگان و شنیدن دیالوگهای زیبای آن تأمل میکنیم و به دنبال جواب برای سؤالهایی که ذهنمان را مشغول کرده صحنههای نمایش را بارها مرور مینماییم.
با امید موفقیت تمام کسانی که در برقراری هنر، هر هنری، نقش دارند و با امید ارتقاء روزافزون هنر تئاتر، شما را به دیدن نمایش کلو مردگان دعوت میکنم.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰