ورزش سبزوار، امروز بیمار است
در شهر ما نخبگان ورزشی زیادی زندگی میکنند که شاید ما اصلاً اسمهایشان را هم نشنیده باشیم. اگر این آدمها در شهرهای دیگر زندگی میکردند برای مردم آن شهرها اسطوره محسوب میشدند! یکی از این نخبگان که خیلیها علیرغم اینکه زیاد صدایشان رو در زمان پخش رقابتهای ورزشی از شبکه خراسان شنیدهاند ولی اصلاً اطلاع
در شهر ما نخبگان ورزشی زیادی زندگی میکنند که شاید ما اصلاً اسمهایشان را هم نشنیده باشیم. اگر این آدمها در شهرهای دیگر زندگی میکردند برای مردم آن شهرها اسطوره محسوب میشدند! یکی از این نخبگان که خیلیها علیرغم اینکه زیاد صدایشان رو در زمان پخش رقابتهای ورزشی از شبکه خراسان شنیدهاند ولی اصلاً اطلاع ندارند که این گزارشگر یکی از همشهریان و افتخارات سبزوار است، مردی که با وجود ۲۲ سال کار در رسانه ملی همیشه بیادعا و بیحاشیه بوده کسی که تنها گزارشگر تخصصی هندبال در صداوسیما هست، مهمان این شماره صفحه ورزشی ستاره شرق است. یکی دیگر از افتخارات سبزوار را بشناسید:
***
*خودتان را معرفی فرمایید.
امیرعباس امیر عمادی متولد ۱۷ مردادماه ۱۳۵۴ متأهل دارای دو فرزند کارمند بانک تجارت و ساکن سبزوار هستم.
*در مورد سابقه ورزشیتان بگویید.
از بدو ورود به مدرسه و شروع تحصیل در دوران ابتدایی علاقهمند به فوتبال شدم و با بازی در مدرسه و زمینهای خاکی با تیم شاهد کوشک، فوتبال را بهصورت باشگاهی شروع کردم. پس از چند سال در سن ۱۶ سالگی به تیم ملوان سبزوار پیوستم و تجربه حضور در مسابقات باشگاههای دسته اول سبزوار را به دست آوردم. بعد از بازیهای خوب در این تیم و حضور در تیم آموزشگاههای سبزوار و تیم منتخب خراسان، موردتوجه سرمربی تیم استقلال سبزوار و آقای افقهی قرار گرفتم و به این تیم پر سابقه و ریشهدار سبزوار پیوستم.
تیم استقلال سبزوار بهعنوان بهترین تیم شهرستانی در استان خراسان سابقه حضور در جام حذفی کشور و لیگ برتر استان را دارد و قهرمان چندین ساله باشگاههای سبزوار بود.
حضور در این تیم شاکله اصلی شخصیت اجتماعی ورزشی بنده را زیر نظر مربی توانمند و اخلاقمداری چون سید مهدی افقهی شکل داد.
ایشان در سال ۷۴ بنده را به بهمن صالحنیا سرمربی تیم ملی امید ایران معرفی کردند و من تا آخرین مراحل اردو در جمع بازیکنان اصلی تیم ملی امید حضور داشتم اما با توجه به اینکه یک بازیکن شهرستانی و از یک تیم گمنام بودم، محکوم به خط خوردن شدم البته بازیکنان بزرگی چون مهدی مهدویکیا، محمد خرمگاه، علی موسوی، نیما نکیسا، مهرداد میناوند و مهدی هاشمی نسب نیز در این تیم حضور داشتند.
پسازاین اردو آقای بهمن صالحنیا سرمربی وقت ملوان بندر انزلی که در اردوی تیم ملی بنده را زیر نظر داشت علاقهمند پیوستن من به این تیم بود ولی با توجه به شرایط خانوادگی و تحصیلی امکان پیوستن به این تیم را نداشتم.
سپس به تمرینات تیم پیام خراسان، زیر نظر حسین فکری رفتم که همزمان با استخدام من در آتشنشانی سبزوار و سپس قبولی در آزمون بانک تجارت شد و باعث شد ورزش قهرمانی را کنار بگذارم و به سمت حرفه گزارشگری بروم.
*شنیدهایم شما مدتی هم در تمرینات تیم استقلال تهران حضورداشتهاید. صحت دارد؟
بله در سال ۷۴ تیم استقلال تهران جهت برپایی اردویی یکهفتهای به دعوت باشگاه استقلال سبزوار به شهر ما سفر کرد. در ضمن برگزاری این اردو، سرمربی وقت این تیم آقای سکوموروخوف روسی بازی من را در تمرینات تیم دید و علاقهمند به حضور من در تیم استقلال تهران شد و با دعوت ایشان به تهران رفتم. یکی دو ماهی در تمریناتشان در کنار بازیکنان بزرگی چون امیر قلعهنوی، شاهرخ و شاهین بیانی، عباس سرخاب، رضا حسنزاده، حمید بابازاده و…تمرین کردم اما بازهم علیرغم تمایل مدیرعامل و کادر فنی تیم به انعقاد قرارداد و ماندن در تهران به علت مخالفت خانواده و شرایط تحصیلی تمرینات را رها و به سبزوار برگشتم.
*چه چیزی باعث شد که وارد عرصه گزارشگری شوید؟
خیلی اتفاقی فراخوان گروه ورزش سیمای خراسان رضوی را بهصورت زیرنویس در برنامه ورزش خراسان که در دهه ۷۰ صبحهای جمعه پخش میشد را دیدم و با توجه به علاقه زیادی که به کار گزارشگری داشتم و غالباً کار گزارشگران آن زمان امثال آقایان کوتی، صالحنیا و شفیع را دنبال میکردم پیگیر این فراخوان شدم. به صداوسیمای خراسان رفتم و از طریق سید مجتبی فتاحی تهیهکننده سبزواری در صداوسیمای خراسان که از فوتبالیستهای خوب و سرشناس دهه ۶۰ فوتبال سبزوار بودند به تهیهکننده برنامه ورزش خراسان آقای سلامیراد معرفی شدم و همان روز توسط رضا جاودانی که در آن زمان دستیار تهیه و مجری برنامه ورزش خراسان بود از من آزمون به عمل آمد که خوشبختانه با توجه به تسلط بنده در این کار موردتوجه و قبولی مسئولین سازمان و گروه ورزش قرار گرفتم.
البته شروع کار گزارشگری من به سال ۷۵ و مسابقات هندبال جوانان باشگاههای کشور در سبزوار برمیگردد که در آن مسابقات به اتفاق آقای جاودانی بازیها را برای شبکه خراسان بهصورت ضبطی گزارش میکردیم. فینال آن رقابتها بهصورت خلاصه از برنامه جنگ ورزش شبکه ۳ پخش شد و مهر تأییدی بر نحوه کار و گزارش من شد تا برای مسابقات فوتبال لیگ برتر کشور هم به مشهد بروم.
لازم به ذکر است در تمام این سالها در گرما و سرما با توجه به بعد مسافت تا مشهد و مشکلاتی که در این مسیر با آن دستبهگریبان بودم بهصرف علاقهای که به این حرفه و حضور یک سبزواری در این جایگاه داشتم تمام مشکلات و بعضاً ناملایمات را به جان خریدم اما کار گزارشگری را رها نکردم.
*خاطره ماندگاری از این سالها اگر دارید تعریف کنید.
یادم هست اولین پخش زندهای که داشتم در لیگ برتر بازی پیام مشهد با تیم استقلال تهران به میزبانی مشهد بود و اولین بازی بود که از مرکز خراسان قرار بود بهصورت زنده پخش شود.
آن زمان یادم است که آقای خیابانی در بحث گزارشگری در شبکه سه تازه شناختهشده بودند و از تهران ایشان را فرستاده بودند که بازی را گزارش کنند. ولی مسئولان شبکه خراسان خیلی دوست داشت که گزارشگر خود شبکه هم در این گزارش باشد. با آن ارتباطاتی که برقرار شد و صحبتهایی که شد، قرار شد ایشان یک مقداری هم به من زمان برای گزارش، بدهد. در نیمه اول شاید در حدود چند دقیقه آقای خیابانی به من زمان داد که در حد کارشناسی صحبت داشته باشم نه اینکه بازی را گزارش کنم. بعد که دید تواناییام خوب هست که بتوانم از عهده گزارش این بازی بر بیایم نیمه دوم بیشتر به من اعتماد کرد و حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه نیمه دوم را گزارش کردم؛ ایشان خیلی کار من را پسندید و گفت: من در شهرستانها چنین گزارشگری که مسلط باشد ندیدهام.
در بحث هندبال هم در سالهای اخیر با توجه به مسابقات هندبال که در سبزوار برگزار میشد سعی کردم در این رشته هم بهترین شیوه و بهترین روش را برای شهر خودم انجام بدهم، تا موردتوجه اهالی هندبال و هندبال دوستهای خوب سبزوار قرار بگیرد.
البته با توجه به اینکه من تنها گزارشگر تخصصی هندبال در ایران هستم شرایطی پیش آمد که در شبکه سه و شبکه ورزش هم بازیهای تیم ملی را گزارش کنم و خدا را شکر استقبال خوبی شد و به نظرم آن بازخوردی که اهالی هندبال ایران در بحث گزارشها و کارشناسیها به من دادند، بیشتر من را تشویق کرد که در رشته هندبال هم زمان بیشتری بگذارم.
*بهترین گزارشی که تا الآن داشتید کدام بوده است؟
گزارشها هرکدام شرایط خاص خودش را دارد و نمیشود گفت که کدام گزارش بهتر است ولی مسابقات فوتبال که یکطرف سرخابیهای پایتخت، بازی داشتهاند، در برابر نمایندههای خراسان، بیشتر موردتوجه قرار گرفته است و معمولاً بازخورد خوبی دارد. در بحث هندبال هم مسابقاتی را که در بهمنماه سال گذشته گزارش کردم رقابتهای انتخاب جام جهانی در کره جنوبی بود که در برای برنامه توپ و تور شبکه سه گزارش کردم؛ در آن مسابقات آقای کاویانی از من هم بهعنوان گزارشگر و هم بهعنوان کارشناس استفاده کردند. و این مسابقات تقریباً نقطه عطف من در گزارش هندبال بود که خیلی موردتوجه قرار گرفت.
* یک خاطره خوب و یک خاطره بد از گزارشهایتان بگویید؟
خاطره بد نمیتوان گفت. چون کاری که با عشق و علاقه دنبال میکنید، هیچوقت بد نیست و همیشه خوب است. ولی این خاطرهای که همیشه در ذهن من بوده است از بحث گزارشگری مسابقه تیم ابومسلم در مشهد در لیگ دسته اول بود که قرار بود من گزارش بکنم. ۱۴ آذرماه ۷۷ من مشهد رفتم برای گزارش این بازی. این بازی را بهاتفاق آقای شجیعی قرار بود گزارش کنیم. دقیقاً همان روز بعدازظهر من مراسم عقدکنان داشتم. به تهیهکننده نگفتم که من عقدکنان دارم. رفتم و اصلاً هیچ اطلاعی حتی به خانواده هم ندادم. در بین دونیمه تهیهکننده متوجه مراسم من شد و اجازه نداد نیمه دوم را گزارش کنم و من را بهاجبار به سبزوار برگرداند و اتفاقاً اتوبوس هم بین راه خراب شد و خیلی دیر رسیدم. وقتیکه به سبزوار رسیدم خانواده هم از دست من بسیار ناراحت بودند.
* بهترین گزارشگر ایرانی و گزارشگر موردعلاقه شما در ایران کی هست؟
بحث گزارشگر خوب یک بحث است، بحث گزارشگر موردعلاقه یک بحث دیگر و البته چون خودم در کار گزارش هستم، بالاخره از هر گزارشگری محاسن و معایبی میبینم. شاید سبککار من بیشتر شبیه پیمان یوسفی هست…
بههرحال در این سالهای اخیر، آقای احمدی پیشرفت خوبی کرده است و خیلی هم دوستش دارم و گزارشهای خوبی از او دیدیم. مزدک قبلاً خوب بود ولی الآن یک مقداری کارش تکراری شده است. البته من در حدی نیستم که بخواهم آنها را نقد کنم، ولی ۲۲ سال است که این کار را انجام میدهم. از استادهایی که با آنها بودم خیلی چیزها یاد گرفتم. گاهی در گزارشگری، سکوت بهترین گزارش است. بعضی موقعها شاید نگفتن بعضی از صحنهها هنر گزارشگر است. بعضی وقتها پرگویی خیلی به گزارش آسیب میرساند. گاهی اطلاعات زیاد دادن، به گزارش خیلی آسیب میزند. ولی هرکسی ایدهای دارد. بعضیها دوست دارند گزارشگر خیلی اطلاعات بدهد. یکی دوست دارد خیلی هیجان بدهد. به نظر من هیجان هم باید مناسب با بازی باشد. اطلاعات هم باید مناسب با مخاطبی که میشنود باشد.
*بهعنوان یک کارشناس ورزشی وضعیت ورزش شهرستان سبزوار را چطوری میبینید؟
ورزش سبزوار الآن بسیار بیمار است. ورزش سبزوار دیگر آن ابهت قدیم را ندارد.
آن شور و شوق و اشتیاقی که جوانها داشتند و آن همتی که در بحث ورزش سبزوار بود الآن نیست. ما از شهرستانهای استان هم الآن عقب افتادهایم. زمانی سبزوار در ورزش هندبال سرآمد ایران بود. ولی الآن چند سال است که اصلاً نماینده در رقابتهای لیگ نداریم. اسپانسر میآید و میرود.
این خیلی به ورزش ما لطمه زده است هندبال که برند سبزوار است نباید به این شکل باشد. باید مسئولین ورزش شهرستان اگر اسپانسری وارد میشود، تعهداتی برایش بگذارند و ملزمش کنند به اینکه در یک پروسه چندساله بیاید و سرمایهگذاری کند که آن ورزشکار، مربی و یا تماشاچی که میآید با شور و شوق و دلگرمی وارد گود شود. اینها بحثهایی است که باید اداره ورزش جوانان بیشتر به آن بپردازد.
متأسفانه اصلاً کارایی اداره و ورزش جوانان سبزوار در آن حد نیست که از آن انتظار میرود…
اداره ورزش جوانان باید به سمت پیدا کردن حامیان مالی برود و با گرفتن امتیازات خوب برای اسپانسرها آنها را جذب کند.
متأسفانه در سالهای اخیر میبینیم اداره ورزش جوانان نشسته است تا اسپانسر بیاید و بگوید من هستم. این درست نیست. باید یک کمیته در اداره ورزش و جوانان ما که متولی ورزش سبزوار هست تشکیل شود بهعنوان کمیته بازاریابی که حتماً مفید واقع خواهد شد.
اسپانسر را اگر ترغیب نکنید شاید ـ حتی اگر خودش علاقهای به سمت ورزش نداشته باشد ـ اگر شما امتیازاتی را از سمت اداره ورزش و جوانان از سمت فرمانداری و ارگانهای دیگر برایش قائل شوید حتماً به سمت ورزش گرایش پیدا میکند.
البته نیاز هم نیست حتماً حامیان مالی از سبزوار باشند. ما میتوانیم در بحث هندبال در سطح کشور و حتی در سطح آسیا مطرح باشیم، میتوانیم حامیانمالی از خارج از سبزوار وارد رشته هندبال بکنیم…
خودتان هم میدانید که اگر به جوانان سبزواری بها داده شود خیلی راحت میتوانند در سطح کشور خودی نشان دهند. به نظر من در بحث آموزشگاهها تعامل خوبی اداره ورزش جوانان با آموزشوپرورش سبزوار ندارد.
اداره ورزش و جوانان میتواند با تعامل و نزدیکی بیشتر با ورزش آموزشگاهها، مسابقات آنها را پیگیری کرده و از دل همین مسابقات آموزشگاهی نخبگان ورزشی را در کلیه رشتهها شناسایی کند و بیشتر به این ورزشکاران بپردازند.
استعدادهایی در سبزوار داریم که اگر به سمتشان برویم در سطح کشور میتوانند مقامهای خوبی برای شهرمان بیاورند اما چرا دنبالش نمیرویم؟ چونکه اداره ورزش و جوانان و هیئتهایش فعال نیستند. تعاملی که بین اداره ورزش و جوانان و ورزش آموزشگاهها است بسیار حائز اهمیت است… ولی هیئتهای ما فقط میتوانند یک رزومه بدهند که ما یک دور مسابقات برگزار کردیم. آیا آن کیفیت لازم در بخش داوری یا در بحث سالن مسابقات، پزشکیار و غیره وجود داشته است؟
جام رمضان فوتسال سبزوار برای چه چیزی برگزار میشود؟ از برگزاری مسابقات چه نتیجهای میخواهند بگیرند؟ استعدادهایی را باید از دل این مسابقات بیرون بکشیم که بعد وارد تیمهای باشگاهی شوند ولی در این رشته هم بسیار ضعیف عمل میشود و صرف برگزاری این مسابقات بدون هیچ استانداردی و تنها درآمدزایی از این مسابقات مطرح است. الآن در بحث فوتسال یا فوتبال در سطح استان هر افتخاری که هست از مسابقات آموزشگاهها داریم. در بخش رده آزاد هیچ افتخاری نداریم. من فکر میکنم باید اهمیت بیشتری به ورزش آموزشگاهی داده شود.
واقعاً باید در اداره ورزش و جوانان سبزوار یک تغییر و تحولی ایجاد شود. یک سکونی در این اداره هست. من نمیخواهم به شخصی اشاره کنم ولی میگویم: مدیریت ورزش سبزوار در یک سکونی قرارگرفته است که متأسفانه برای ورزش این شهر بد است. اگر قرار باشد حرکت نکنیم و جاری نباشیم، هرگز بهجایی نمیرسیم. این اداره چندین سال هست که دچار روزمرگی شده است و دیگر نمیتواند خوب کار کند…
الآن خیلی وقت است که ورزش شهرستان سبزوار به نقطه صفر رسیده است. چه چیزی به ورزش شهر ما در این چند سال اخیر اضافهشده است؟
اگر در اداره ورزش و جوانان ما قرار است اتفاقی بیفتد و تغییری که ما میگوییم انجام شود این اتفاق زودتر باید رخ بدهد تا ورزش ما هم یک تکانی خورده و بیشتر از این متضرر نشود.
مطمئن باشید که ما چیزی از استانهای همجوار کم نداریم. ما نمیخواهیم خودمان را با شهرهای بزرگی مثل تهران و مشهد و اصفهان مقایسه کنیم ولی در سطح کشور، سبزوار اینقدر پتانسیل و توانایی دارد که بتواند با مدیریت درست ورزشی بر سکوهای افتخار بنشیند.
*صحبت پایانی خاصی هم دارید؟
جا دارد از این فرصت استفاده کنم و از تمام کسانی که در این راه مشوق و حامی من بودن خصوصاً آقایان مهدی افقهی، مجتبی فتاحی و همسر خوب و فرزندانم که همیشه تمام گزارشهای من را پیگیری و با دقت رصد میکنند تا اشکالات و ایراداتم رو رفع کنند تشکر و قدردانی میکنم.
همچنین از مدیریت و همکاران خوب و پرتلاش گروه ورزش سیمای خراسان رضوی خصوصاً آقایان مهدی شریفی و مهدی داوری که در طول این ۲۲ سال کنارشان بودم و تجربیات زیادی رو به دست آوردم و همچنین از دوستان عزیزم در دفتر خبری صداوسیما در سبزوار هم صمیمانه سپاسگزاری مینمایم.
برچسب ها :امیر عباس امیر عمادی ، سبزوار ، گزارشگر ، محمد ژیان پور
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰