کد خبر : 19662
دیدگاه‌ها برای چند جمله درد دل! بسته هستند
تاریخ انتشار : یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 - 23:28
-

چند جمله درد دل!

سبزواریان – علی ششتمدی قدم زدن معجزه عجیبی است! جز وجه عاشقانه‌ای که حامد عسکری در ترانه «مرد برای هضم دلتنگیاش، گریه نمی‌کنه قدم می‌زنه!» به زیبایی سروده؛ ابعاد انسانی، اجتماعی، فرهنگی، پزشکی، اقتصادی (مثلاً کم‌هزینه بودن!) و حتی سیاسی هم دارد! به نظرم همۀ آن‌ها که در محیط‌های شهری و روستایی تصمیم‌گیر هستند یا

سبزواریان – علی ششتمدی

قدم زدن معجزه عجیبی است! جز وجه عاشقانه‌ای که حامد عسکری در ترانه «مرد برای هضم دلتنگیاش، گریه نمی‌کنه قدم می‌زنه!» به زیبایی سروده؛ ابعاد انسانی، اجتماعی، فرهنگی، پزشکی، اقتصادی (مثلاً کم‌هزینه بودن!) و حتی سیاسی هم دارد! به نظرم همۀ آن‌ها که در محیط‌های شهری و روستایی تصمیم‌گیر هستند یا روی تصمیم‌گیرها تأثیر دارند، حتماً در یک برنامه منظم، هفته‌ای چند ساعتی قدم بزنند!

شبِ نیمه شعبان، بزرگ‌ترین جشن عالم تشیّع مسافت زیادی از شهر سبزوار را قدم زدم. این چند مورد، فکرهایی بود محصول این قدم‌زدن‌ها که می‌خواهم به اشتراک بگذارم:

۱) جشن میلاد منجی بشریت (عج) هر سال پرشورتر می‌شود و توسعه می‌یابد. یکی از شلوغ‌ترین و پرنشاط‌ترین شب‌های سال شده است! البته در خود سبزوار. چه خوب است که این تب‌وتاب و شادی در شهرهای کوچک‌تر منطقه و روستاها هم به‌صورت محسوس‌تری افزایش یابد.

۲) همشهری‌های ما، این شب، از ته دل خوشحال بودند. همه بهترین و شیک‌ترین لباس‌ها را پوشیده بودند و در مرتب‌ترین و پاکیزه‌ترین ظاهری که دارند در خیابان‌ها دیده می‌شدند. خیلی شیرین بود که اهالی دیار سربداران به مهم‌ترین عید شیعه، چنین واکنش زیبایی را نشان می‌دهند.

۳) شهر (و طبیعتاً تمام شهرستان) تشنه شادی است! بخشی از شورونشاطی که در این مردم در این شب عزیز دیده می‌شد، حس یک نوع شادی خاص را زنده می‌کرد! یک نوع شادی که حاصل مدت‌ها سرکوب شدن است! انگار مردم دیگر برای شاد بودن، نیاز به «اقدام» ندارند! نیاز به «بهانه» دارند! دیگر نیازی نیست از مسئولان بخواهیم که «فکر»ی به حال شاد بودن مردم کنند! کافی است به آن‌ها «اجازه» شاد بودن داده شود، آن‌وقت جامعه می‌شود به این زیبایی و نشاطی که امشب به‌راحتی می‌دیدیم!

۴) با همه خوبی‌ها و جذابیت‌هایی که این شادی داشت، اما به نظر می‌رسید مردم «فقط شادند»! اما نمی‌دانند چطور آن را ابراز کنند! یک نوع بی‌نظمی واضح در رفتارهای مردم دیده می‌شد! متأسفانه این بلاتکلیفی گاهی به شکل رفتارهای ضد فرهنگ و ضد اجتماع بروز پیدا می‌کرد! ایجاد صداهای قهقهه‌وار، متلک‌پرانی‌ها، استفاده از الفاظ رکیک با صدای بلند، ایجاد مزاحمت با بستن خیابان‌ها و پیاده‌رو و … حتی تصویری بسیار مشمئزکننده در خیابان بهار دیدم که حتی از توصیف آن خجالت می‌کشم! درحالی‌که تصور کردم حجم جمعیت و نشاط آن‌ها باعث ترافیک شده و تعداد زیادی جوان را در قسمت ماشین‌رو خیابان دیدم … بگذارید تعریف نکنم چون از اینکه اینان همشهریان ما هستند خجالت می‌کشیم! البته با حضور به‌موقع مأموران موتورسوار نیروی انتظامی، مسئله جمع شد؛ اما تلخ است که این‌چنین شبِ عزیزی به این رفتارها آلوده شود! و واقعاً باید تحقیق کرد که عامل این تربیت ناصحیح کیست؟

۵) گذشتگانِ ما به‌اندازه کافی به جشن‌ها و شادی‌ها اهمیت نمی‌دادند و اهمیت دادن به این روز مهم، رویکرد نوی است. در فعالیت‌های اجتماعی این روزها هم (برعکس مراسم سوگواری) جوانان و نوجوانان را بیشتر از کهن‌سالان مشاهده می‌کنیم. وولی از آن‌طرف متأسفانه، همچنان تأکید و تمرکز این برنامه‌ها بر «اطعام» باقی مانده و ابتکار عمل یا رفتارهای نوی در شکلِ آن دیده نمی‌شود. هیچ تردیدی در اهمیت اطعام یا پخش کردن شیرینی و شربت در میان شیعیان شاد در این روز وجود ندارد و نمی‌خواهیم این رفتارهای ارزشمندِ مذهبی و اجتماعی را بی‌قرب کنیم، اما با همان هزینه و انرژی و بااستفاده از رویکرد ابتکاری و نو می‌توان فعالیت‌های مفیدتری انجام داد. واقعاً چند رفتار اجتماعی که «تولید محتوا» دارند در این روز دیده شد؟ چند نشریه، ویژه‌نامه، بروشور، کتاب، فایل‌های صوتی و تصویری یا حتی محتوای تلگرامی و اینستاگرامی مفید به مناسبت این روز منتشر کردیم؟ به‌جای پخش کردن یک ماده خوردنی شیرین یا پیام‌های کپی‌شده فضای مجازی که جز تبریک، محتوایی ندارد، بهتر نیست اطلاعات مهمی درباره اندیشه دینی مرتبط با نیمه شعبان، به نوجوانان و جوانانمان منتقل کنیم؟ در زمان قدیم که مردم در تهیه غذا و شیرینی دچار مشکل بودند، اهمیت خوردنی‌های این‌چنینی و تأثیر آن بیشتر بود، اما امروز، اهمیت اطلاعات و محتوا، مافوق همه‌چیز است! می‌توان با دعوت مستقیم سخنران یا با انتشار محتوای سخنرانی‌ها، کلیپ‌ها، کتاب‌ها و …. در این روز گرامی، فعالیت‌های مفیدتری در این زمینه انجام داد.

البته حرف زیاد است اما مفصل‌تر شدن مطلب جایگاه ندارد. در آخر دوباره به حرف اولم برمی‌گردم: آقایان و خانم‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز! حتماً در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر و روستا قدم بزنید! من تا امشب باورم نمی‌شد این فوج و این حجم جوان و نوجوان در شهرمان داریم، با این میزان انرژی و این میزان ….

در برنامه‌ریزی‌ها و طراحی‌ها احتمالاً فراموششان کرده‌ایم که این حجم بیکاری و کودک‌ماندگی و آسیب و …. در یک شب می‌شود در رفتارها و کنش‌وواکنش‌هایشان، به‌وضوح مشاهده کرد!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.