آخرین بازماندهها
گفتوشنودی با مهدی احمدی، در مورد یخچالهای طبیعیِ سبزوار
(منتشر شده در شماره ۱۷۹ ماهنامه ستاره شرق: هستی کیاست)
سالانه چند دهمیلیون مسافر از کمربندی سبزوار که میگذرند، حتی آنان که چند ثانیه هم در این شهر توقف نمیکنند، یک اثرِ تاریخی را حتماً خواهند دید: یخچالهای طبیعی. تعدادی از آخرین بازماندههایی که در حال تخریب هستند و تاکنون کسی نتوانسته برای نجاتشان کاری انجام دهد. در سالهای اخیر یک گروه فیلمسازی، مستندی در مورد این یخچالها ساختهاند که ابعادِ اهمیت آنها را به زیبایی به نمایش میگذارد. این مستند در نوروز امسال، از شبکۀ مستند سیما پخش شد.
مهدی احمدی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، تهیهکننده و کارگردان فیلمهای مستند و برنامههای تلویزیون و کارمند علوم پزشکی سبزوار، مهمانِ این شمارۀ ستاره شرق بود. با او در مورد مستندِ مهم و تأثیرگذاری که در مورد یخچالهای تاریخیِ سبزوار ساخته بود به گفتوشنود نشستیم.
از ابتدای شروع کارتان بگویید. چند سال است که فیلمسازی حرفه شماست؟
کار هنری خود را تقریباً از سال ۱۳۸۰ شروع کردم و علاقه داشتم آنچه را جزء علاقه من بود با زبان هنر به تصویر بکشم. فیلمسازی را روش مناسبی دیدم و بدون اینکه کلاس خاصی بروم کار با نرمافزارهای مختلف را یاد گرفتم.
بعضی اوقات برای حل مشکلی که در حین ادیت [ویرایش] به وجود میآمد شاید ماهها منتظر میماندم. یادم هست اولین باری که فیلم را با فرمت [قالب] مناسب و قابل پخش از تلویزیون خروجی گرفته بودم، بسیار خوشحال بودم چرا که به مرحله تولید فیلم از صفر تا صد رسیده بودم و این خوشحالی برای دیگران قابل درک نبود.
کارهایی که خودم یا با همکاری دوستانم تولید کردهام بسیار زیاد است تولیداتی همچون: در کوچه باغهای شهر خرو، دو چاهی نقطه پرواز، دیل و دلبر، نذر سرخ، نرگس و در انتظار بهار. همچنین جزء عوامل تولیدکننده سرود ویژه سبزوار، جوین و دانشگاه علوم پزشکی سبزوار بودم.
هدفتان در ساخت مستندها چه بود؟ به صورت خاص تولید مستند یخچالهای طبیعی سبزوار با چه هدفی انجام گرفت؟
هدف در ابتدا این بود که مستند جامع سبزوار را تولید کنیم. مستند یخدانها یکی از قسمتهای آن بود اما با توجه به شرایط گروه، این کار انجام نشد. این مسئله همچنان در ذهن دوستان و من بود که مستند یخدانها را تولید کنیم.
این اولین مستندی است که در رابطه با نحوه تولید، ذخیره و توزیع یخ در قدیم ساخته شده است. هرچند که قبلاً مستندهایی در این رابطه ساخته شده بودند اما بسیار سطحی و گذرا تولید شده بودند بدون اینکه بازسازی داشته باشند. در این مستند شرح بازسازی را برای اولین بار نشان دادیم که ایرانیان چگونه یخ را میساختهاند و تولید، ذخیره و عرضه میکردند.
در سال ۹۱ به کمک دوستانی همچون محسن پارسا، مهرداد رضوانی و ابراهیم زرقانی کار را شروع کردیم. بعد از گرفتن تصاویر اولیه در روستای زعفرانیه، کار متوقف شد و گروه فیلمسازی ما با توجه به عدم حمایت مسئولان وقت و استخدام شدن بعضی اعضاء در نهادهای مختلف، تعطیل شد.
سال بعد یعنی سال ۱۳۹۲ برادرم ابوالفضل به شهادت رسید و موضوع مهاجرت من به بجنورد هم از عوامل تأخیر در ساخت و ادامه مستند یخچالها شد؛ اما تحقیق کماکان ادامه داشت و ساعتها به منابع داخلی و خارجی مراجعه و فیلم و نوشته دانلود میکردم.
متوجه شدم که کتابی در مورد یخچالها توسط یک دانمارکی به زبان انگلیسی نوشتهشده است. منتظر ماندم تا به فارسی ترجمه شود و سرانجام آن را خریداری و پژوهشِ خودم را کامل کردم. درنهایت قسمت پژوهش این مستند هم در جشنواره سینما حقیقت نامزد بهترین شد.
جالب بود که در هیچ جا فیلم و کلیپی در مورد یخچالهای قدیمی ایران پیدا نکردم و مستندهای موجود در مورد یخدانها فقط در حد معرفی بود؛ یعنی من داشتم در موضوعی کار میکردم که برای اولین بار تولید، ذخیره و توزیع یخ در ایران قدیم را به تصویر میکشد.
به بیش از بیست نقطه از کشور برای تصویربرداری یخدانها یا موضوعات مرتبط با آنها سفر کردم. به گناباد، بیرجند، راور، کرمان، سیرجان، عباسآباد رفسنجان، انار، میبد، زواره، کاشان، درفک، رشت، برف چال مازندران، تبریز، قوچان، کازرون و بعضی روستاهای سبزوار، عباسآباد شاهرود، دزفول، ابرکوه و ملایر.
ساخت مستندی که بازسازی صحنههای قدیمی داشت باید روی حساب میبود و در انتخاب تصاویر دقت میشد. تحقیق کامل شد و متن نریشن [صدای روی تصویر] را بارها اصلاح و نهایتاً نسخه نهایی را با دو گوینده به نامهای رضا باقری و مرتضی کیقبادی اجرا کردم.
همچنان که مسیر کار را توضیح میدهید لطفاً از سختیها و مشکلاتی که پیش آمد هم روایت کنید.
برای شروع مستند نیاز به گرفتن تصاویری از کارخانه یخ بود که تکنولوژی جدید تولید یخ را نشان دهد. چند بار به شهرهای نزدیک بجنورد رفتنم و متأسفانه آنها اجازه تصویربرداری از کارخانه یخ را به من ندادند. ناچار با تصاویر دیگه آن را پوشش دادم.
بعضی تصاویر را خریدم و تصاویر آرشیوی را از دل صدها فیلم مرتبط با یخ و یخسازی از اینترنت دانلود کردم؛ اما بازسازی صحنهها مشکل عمده کار بود. قسمتی از آن صحنهها را در شروع کار مستند در زعفرانیه و در یک شب سرد که فکر کنم چهارده درجه زیر صفر بود گرفته بودیم؛ اما قسمتهای مهم مانده بود. میخواستم که مستند هیچ نقطه ابهامی نداشته باشد.
آموزش جلوههای ویژه را تا مرحله مناسب و مورد نیاز تکمیل کردم و حتی بازیگرها برای بازی نیز انتخاب شدند.
کمبودِ سرمایه مناسب برای اجرای جلوههای ویژه و شرایط بد اقتصادی و کرونا تصمیم من را برای آموزش انیمیشن [پویانمایی] بیشتر کرد. انیمیشن را تا حد مورد نیاز یاد گرفتم. کار آسانی نبود چون کاراکترها [شخصیتها] باید راه میرفتند و یا مشغول کاری باشند. لباسها هم مهم بود و بناها باید کاملاً تداعیکننده موضوع بودند.
همانطور که گفتم هدفم در ابتدا ساخت مستند جامع برای سبزوار بود، بعدها متوجه شدم این بناها در سبزوار خیلی مظلوم واقع شدهاند و باید احیا شوند و مستند میتواند کمکی به حل این مسئله بکند.
در این مستند به ویژه بودن یخدانهای سبزوار اشاره کردهاید. ممنون خواهم شد از این مسئله هم بگویید.
شرایط قرارگیری یخدانهای سبزوار در حاشیه شهر در هیچ کجای کشور وجود ندارد، چون اکثر یخچالها و یخدانهای ایران یا داخل شهر و یا کوچک هستند مثل میبد، کاشان و…
اما یخدانهای سبزوار هم به خاطر تعداد آنها هم به خاطر اینکه ۶ تا دیوار سایهانداز دارند، در حاشیه کمربندی سبزوار و نزدیک جاده بینالمللی تهران مشهد هستند و بیش از ۲۰ میلیون مسافر از کنار این یخدانها رد میشود موقعیت ویژهای دارند. این موقعیت و شرایط ویژه باعث شد که عزم من در راستای تولید این مستند جزم شود تا شاید کمکی به احیاء آنها بشود.
گاهی وسط کار خسته میشدم اما وقتی که مشکل اشتغال جوانان کشورم مخصوصاً شهرم سبزوار را میدیدم و اینکه مطمئن بودم با احیای یخدانهای سبزوار میتوان کمکی به این مشکل کرد، سختیها را فراموش و کار را ادامه میدادم.
ساخت این مستند صرفاً برای تولید یک اثر برای جشنوارهای یا پخش در تلویزیون نبود. اعتقاد داشتم که یک هنرمند نباید فقط مشکل را به تصویر بکشد بلکه باید راهحل آن را نیز ارائه بدهد.
در حین ساخت متوجه موقعیت خاص و ویژگی این یخدانها نسبت به یخدانهای دیگر شدم و معتقدم که ما دارای یک گنج در کنار سبزوار و چسبیده به شهر هستیم که نهتنها ارزش آن را نمیدانیم بلکه شاهد از دست دادن آنها هم هستیم.
گاهی فکر میکردم تا ساخت مستند شاید آنها خراب شوند. جلسهای را با اعضای شورای وقت گذاشتیم. تصمیماتی گرفتند ولی باز گرههای کور همیشگی مانع کار شد. وظیفه ما هنرمندان تبیین موضوع هست تا مردم متوجه مشکل نشوند و مسئولان به فکر چاره باشند. قطعاً بعد از تخریب هر اثر و بنای قدیمی ما دچار فقر هویتی میشویم و تأثیرات آن کم نیست.
بالاخره مستند یخچالهای سنتی ایران در نوروز ۱۴۰۱ از شبکه مستند پخش شد. دوست دارم با توجه به اینکه اکثر شهرهای حاشیه کویر و بعضی شهرهای دیگر کشور از این بناها داشتهاند و مشتاقان زیادی برای دیدن این بناهای فراموششده وجود دارد، شبکه مستند در یک زمان مناسب و با تبلیغات، دوباره آن را پخش کند.
سپاس از حضورتان. اگر نکته در پایان لازم است گفته شود، بفرمایید.
در روزهای پایانی کار برای ارتقاء کیفیت، برادرم محسن احمدی تهیهکننده کار شد تا با علاقهای که داشت خود را سهیم در تولید این مستند بکند تا شما مردم عزیز از آن لذت ببرید. تشکر میکنم از ایشان و دوستانی که همراه ما بودند. احیاء حسابشده و کارشناسی شده یخدانهای سبزوار خستگی ما را رفع خواهد کرد و انرژی ما را برای تولید آثار دیگر دوچندان خواهد شد.
مسئولان میراث و اعضای شورای شهر و شهرداری با حمایت ارگانهای دیگر مشغول مرمت یخدانهای سبزوار هستند که جای خوشحالی دارد و من نیز پیشنهاداتی در مورد این بناها دارم که اگر مایل باشند در وقت و شرایط مناسب به این عزیزان منتقل خواهم کرد.
همچنین تشکر ویژهای دارم از دوستانی که صادقانه پای کار مستند بودند، از روح شهید ابوالفضل احمدی که تصاویر اولیه با او گرفته شد و همیشه نقطه قوت بود برای ما در ساخت این مستند، از محسن پارسا، ابراهیم زرقانی، ابراهیم دهدار، مهرداد رضوانی و ایمان ملکوتی همچنین از همراهی مرتضی فلاح، ابراهیم فرهادی، رضا باقری، مرتضی کیقبادی، علیرضا لطفی و رسانههایی که پایکار بودند ممنونم و امیدوارم با کمک همه احیاء یخدانهای سبزوار و همچنین سایر بناهای تاریخی محقق شود.
برچسب ها :سبزوار
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰