کد خبر : 19307
دیدگاه‌ها برای آخرین حلقه‌ها از سلسلۀ توسعه بسته هستند
تاریخ انتشار : دوشنبه 13 اسفند 1397 - 11:31
-

آخرین حلقه‌ها از سلسلۀ توسعه

ستاره شرق خبر مهم این هفته‌های سبزوار و منطقه، افتتاح یک مجموعه صنعتی دیگر در قالب یک نیروگاه است. از ابعاد مختلفی، خبر این مسئله در رسانه‌های مختلف کار شده؛ اما سراغ داستان این ماجرا رفتیم و اینکه این خبر تا چه حد جدی است؟ آیا شبیه بعضی کارخانه و پروژه‌ها، فقط کلنگش زده می‌شود

ستاره شرق

خبر مهم این هفته‌های سبزوار و منطقه، افتتاح یک مجموعه صنعتی دیگر در قالب یک نیروگاه است. از ابعاد مختلفی، خبر این مسئله در رسانه‌های مختلف کار شده؛ اما سراغ داستان این ماجرا رفتیم و اینکه این خبر تا چه حد جدی است؟ آیا شبیه بعضی کارخانه و پروژه‌ها، فقط کلنگش زده می‌شود و بعد تا سال‌ها چیزی از آن نمی‌بینیم؟ یا داستان دیگری در انتظار نیروگاه ۵۴۶ مگاواتی است. علی‌سبحانی‌فر طی گفت‌وشنودی به پرسش‌های ما پاسخ داد:

  • به عنوان اولین سؤال بفرمایید که ضرورت تأسیس این نیروگاه در سبزوار چه بود؟

هر جایی که بخواهد توسعه پیدا کند نیاز است زیرساخت‌های آن فراهم شود. انرژی یکی از زیرساخت‌های توسعه است. به عنوان مثال همین فولاد که بخواهد راه بیفتد در فاز دوم نیاز به چند ۱۰ مگاوات برق دارد. یا همین قضیه فرو سیلیکو منگنز که در منطقه شهرسوخته قرار است افتتاح شود. در زمان مکان‌یابی چندین جا برای آن جستجو شد و در نهایت آن را نزدیک پست برق ساختیم تا بتوانیم برق آن را تأمین کنیم.

به همین شکل در مورد دیگر کارخانه‌هایی که در دستور کار قرار گرفته‌اند و انرژی‌بر و برق‌بر هستند می‌توانیم همین سخن را بگوییم. اگر انرژی لازم را در منطقه تأمین نکنیم طبیعتاً ساخت و ساز این کارخانه‌ها اتفاق نمی‌افتد. برق هم مانند آب جزء زیر ساخت‌های توسعه محسوب می‌شود. با تأسیس این نیروگاه، هم از گازی که از منطقه عبور می‌کند استفاده می‌کنیم و آن را فرآوری کنیم تا استفاده آن بهینه شود و هم این نیروگاه می‌تواند تأمین کننده برق کارخانه‌های منطقه شود تا از این جهت دچار کمبود نشویم.

لذا از این جهت به همان اندازه که می‌گوییم راه‌آهن یا فرودگاه را برای توسعه نیاز داریم، یا همانطور که جاده بزرگراه و آزادراه را لازمه توسعه می‌دانیم برق را هم باید یکی از زیرساخت‌های توسعه به حساب بیاوریم و در جهت تأمین آن کوشش کنیم.

  • اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم که این نیروگاه دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد توضیح باید باید ارائه کنیم؟

این کارخانه دارای سه فاز است. دو فاز آن گازی هستند که گاز را می‌گیرند و آن را تبدیل به انرژی برق می‌کنند. این دو فاز هر کدام حدود ۱۸۳ مگاوات برق تولید می‌کند. فاز سوم تولید خود را از بخار انجام می‌دهد. این فاز هم ۱۸۰ مگاوات تولید برق دارد که جمع آن می‌شود ۵۴۶ مگاوات تولید انرژی.

  • آیا آسیب‌های محیط زیستی یا مسائلی مربوط به مصرف فراوان آب که درباره این کارخانه مطرح می‌شود صحت دارد؟ در واقع این مسئله را مطرح کرده‌اند که در دوره‌ای که بحث از انرژی‌های پاک است چه نیازی به تأسیس چنین کارخانه‌ای است که نیاز به مصرف زیاد آب دارد، آن هم در شرایطی که ما در خشکسالی قرار داریم.

آب مصرفی این کارخانه ۴ یا ۵ لیتر بر ثانیه بیشتر نیست. اصلاً آب زیادی مصرف نمی‌کند! مثل داستان فولاد است، در تولید فولاد نیز در گذشته حجم زیادی از آب مصرف می‌شد. شاید نیاز بود ۲۰۰ لیتر آب از روی محل خنک سازی فولاد عبور کند و نقش خنک‌کننده را ایفا کند اما امروز در صنعت مدرن فولاد، این آب درون یک چرخه قرار می‌گیرد. وقتی مجدداً از همان آب برای خنک‌سازی استفاده شود مصرف آب بسیار بسیار کم می‌شود. در گذشته نیاز بود برای چنین مجتمع فولادی ۳۰۰ تا ۴۰۰ لیتر آب تأمین شود ولی الآن در فاز اول نهایتاً ۵۰ لیتر و مجموعِ آن با فاز دوم نهایتاً ۸۰ لیتر آب لازم خواهد داشت.

برای دادن تصویری واضح‌تر در همین مورد فولاد مثالی بزنم، در منطقه جوین حدود ۱۲۰۰ چاه عمیق وجود دارد. حساب کنید که هرکدام متوسط ۲۰ لیتر بر ثانیه آب مصرف کنند. شما با ۵ چاهِ عمیق و ۱۰۰ لیتر استخراج آب چند کارگر را سر کار خواهید برد؟ بعد این ۵۰ لیتری که ما در کارخانه فولاد استفاده می‌کنیم ۱۴۰۰ نفر اشتغال ایجاد خواهد کرد. اینطوری قیاس کنیم آیا باز هم آب زیادی مصرف می‌شود؟

در واقع ما ضمن آنکه سعی می‌کنیم مصرف آب را در کشاورزی بهینه کنیم بهتر است آب را ببریم در صنعت استفاده کنیم، چون هم اشتغال بهتری دارد هم موجب توسعه منطقه می‌شود.

  • در مورد این صحبت کنیم که این کارخانه چه مسیری را طی کرده تا وارد فاز عملیاتی شده است؟ بارها از مسیر سخت آن گفته‌شده، منظور کدام مسیر است؟

در گذشته یک بحثی مطرح بود مبنی بر اینکه چنین کارخانه و نیروگاهی تأسیس شود. همان ابتدا هم بنا بود که دولتی نباشد و بخش خصوصی آن را تأسیس کند. در دوره‌های گذشته بر اساس شرایط انتخاباتی یا هر مسئله دیگری که وجود داشته یک کلنگ‌زنی هم انجام شده است که نه سرمایه گذاری وجود داشته نه پیمانکاری نه کارفرمایی و نه چیز دیگر! اگر کسی مدعی است که چیزی وجود داشته قرارداد آن را به مردم نشان بدهد. نشان بدهد که با کجا اصلاً قراردادی بسته شده است، کارفرما چه کسی بوده و کارفرما با کدام مشاور و پیمانکاری قرارداد بسته و وزارت نیرو تأمین خرید تضمینی آن را به چه کسی قول داده؟
یک کلنگی زده شده و تمام! مثل جریان پالایشگاه!
آنچه که اتفاق افتاد عملاً در سال ۹۰ بود و به این ترتیب شروع شد: کارفرما بنیاد تعاون ناجا شد و خرید تضمینی را وزارت نیرو پذیرفت. در سال ۹۱ انعقاد قرارداد شد؛ قراردادی بین وزارت نیرو و بنیاد تعاون ناجا، در ادامه بنیاد تعاون ناجا با پیمانکار که شرکت «مبنا» بود قرارداد بست. بعد از قرارداد ما پیگیر کمک کردن به انجام همه تعهدات شدیم. پرداختی به پیمانکار انجام شد و آن‌ها برای خرید تجهیزات اقدام کردند.

اما علت طولانی شدن آن این بود که از این طرف وزارت نیرو معرفی کرد به صندوق توسعه تا از محل اعتبارات آن، هزینه ساخت نیروگاه تأمین شود. از آن طرف چند ماه رفت‌و‌آمد انجام شد و پولی از طرف صندوق پرداخت نشد و معرفی به بانک انجام نگرفت. ما می‌رفتیم پیگیری می‌کردیم که چرا پرداخت انجام نشده و وزیر نامه می‌نوشت که آن‌ها را در اولویت قرار دهید! از اولویت نوزدهم اولویت پانزده منتقل شد، باز چند ماه یا شاید یک سال طول کشید و دیدیم پرداختی انجام نشد. سراغ ما می‌آمدند و پیگیری می‌کردیم و باز نامه دادیم و آن را به اولویت دوازدهم آوردند. یک ماه از قضیه نگذشته بود که من به صندوق توسعه رفتم. پیگیر شدم که چرا کارمان انجام نمی‌شود؟ بعد از توضیحات آقای صفدر حسینی فهمیدم که لازم است این نیروگاه به اولویت پایین تر از دهم برود. آنجا به آقای صفدر حسینی گفتم شما اصلاح‌طلب هستید باهم اصلاح‌طلبیم، کمکمان کنید و رو راست به ما بگویید چه کنیم؟ او هم برای من توضیح داد که چرا باید به اولویت کمتر از ده برویم.

چیت‌چیان وزیر نیرو را دیدم و به او گفتم باید جلسه بگذاریم! هر چه گفت من نامه تو را امضا کردم، گفتم نه! فقط جلسه! جلسه را در دفترش گذاشتیم. در آن جلسه کلی بحث و گفت‌وگو کردیم و آخرش با این استدلال که بخش زیادی از کار نیروگاه انجام شده موفق شدیم مدیران عامل و وزیر را راضی کنیم که با اولویت نهم و به جای نیروگاه قشم برویم.

بعد از آن سهم آورده کارفرما مطرح شد و طبیعتاً نقدینگی نداشت که وارد کار کند. تا این حد ما وارد جزئیات قضیه شدیم تا آن را حل کنیم، حتی برای ضمانت نامه‌های آن‌ها ورود کردیم تا به روشی قبول کردند. اینقدر در ریزِ کارها وارد شده بودم که حتی صورتجلسه معامله زمین را هم من امضا کردم به عنوان کسی که آن معامله را برقرار کرده است.

حتی جلسه آخر را که گرفتیم خودشان در تعجب مانده بودند چطور توانسته‌ایم این همه آدم مهم و مدیر عامل مهم ـ مثل مدیرعاملان مبنا، بانک صادرات، صندوق تعاون ناجا و صندوق توسعه ـ را دور هم جمع کنیم. نقص‌ها را بررسی کردیم همه تعهد دادند، همه کارها انجام شد و بعد گفتیم برویم سراغ کلنگ‌زنی!

از سال ۹۱ تا امروز مدام روی این پروژه کار شده! حتی خارج از مباحث رسمی و جدی اگر بخواهم راحت بگویم؛ این پروژه شبیه نوزادی بود که آن را با آرامش و با تربیت و با او صبر بزرگ کردیم، قدم به قدم دستش را گرفتیم تا به او یاد بدهیم چطور راه برود و بزرگ شود!

  • کار عملیاتی شروع شده یا قرار است شروع شود؟

فاز یک آن را ۱۸ ماهه متعهد شده‌اند اما پیمانکار ارزیابی می‌کرد که سیزده یا چهارده ماهه فاز ۱ را به مدار خواهد آورد.

  • چه میزان اشتغال مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد کرد؟

در طول دوره ساخت حدود ۴۰۰ نفر به صورت مستقیم وارد کار خواهند شد. اینگونه نیروگاه‌ها معمولاً تا ۳ هزار نفر اشتغال غیرمستقیم ایجاد می‌کند. بعد از ساخت کامل هم حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر اشتغال مستقیم خواهد داشت.

  • چه میزان سرمایه گذاری برای این پروژه انجام شده؟

مجموعاً حدود ۲۹۰ میلیون یورو برای این پروژه هزینه خواهد شد. در واقع حدود بیش از ۳ هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری!

  • سپاس از پاسخ‌ها، اگر نکته دیگری باقی مانده در خدمت هستیم.

در ادامه آن بحثی که در مورد زیر ساخت بودن این نیروگاه گفته‌ام چند مثال دیگر را هم بگویم تا اهمیت مسئله به خوبی باز شود. مثلاً یکی از طرح‌های ما تأسیس شهرک سردخانه‌ای است؛ وقتی برق آن تأمین باشد می‌توانیم منطقه‌ای را بسازیم برای دپو کردن مواد غذایی. جایی که پر از سردخانه باشد و مواد غذایی از آنجا به سایر نقاط کشور ارسال شود. نکته مهم دیگر ظرفیت بسیار مهم منطقه در حوزه مواد معدنی است. طبیعتاً ما اگر بتوانیم در حوزه صنایع تبدیلی سرمایه‌گذاری کنیم با توجه به ظرفیت منطقه می‌توانیم باعث رشد بسیار مهمی بشویم. صنایع تبدیلی معدنی هم به شدت به برق احتیاج دارد. به این ترتیب این نیروگاه می‌تواند زمینه‌ساز بسیار خوبی برای گسترش این صنایع باشد. به عنوان مثال، ما در منطقه بتن‌های سبک یا آهک هیدراته داریم یا مجموعه فروسیلیکو منگنز کمتر از یک سال دیگر بهره‌برداری می‌رسد، دو کارخانه کرومیت در حال احداث هستند و مجوزهای آن‌ها گرفته شده؛ بحث فروکروم و سلیس هم در منطقه هست؛ خود فاز دوم فولاد را هم حساب کنید! همۀ این‌ها به این انرژی احتیاج دارند.

  • پس با این شرایط اگر راه آهن هم تکمیل شود ما دیگر در ، آن چرخه مورد نیاز برای صنعت را داریم. درست است؟

دقیقاً. گاز و برق تأمین است اگر راه آهن هم تأمین شود با حل شدن مشکل حمل‌ونقل ما زیرساخت‌ها را عملاً فراهم کرده‌ایم و هم سرمایه‌گذار خصوصی و هم دولتی با خیال راحت می‌تواند در منطقه سرمایه‌گذاری کند.

*منتشر شده در شماره ۱۴۹ هفته نامه ستاره شرق

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.