آمد بهار جانها ای شاخِ تر برقص آ
سبزواریان – سید جلال سیدان: وقتی بهار درراه است گویی طبیعت آبستن است. جنبش، جوشش، تلاش و تکاپو آغاز میشود. گیاه، پرنده، حشره، چرنده، درنده، همه و همه! با شادی و نشاط، بدون واهمه! هر یک، دستبهکار میشوند. گویی از حصار تنگ «بودن» خسته شدهاند و به «شدن!»، نو شدن، تازه شدن، «بیحدواندازه شدن» میاندیشند.
سبزواریان – سید جلال سیدان: وقتی بهار درراه است گویی طبیعت آبستن است. جنبش، جوشش، تلاش و تکاپو آغاز میشود.
گیاه، پرنده، حشره، چرنده، درنده، همه و همه! با شادی و نشاط، بدون واهمه! هر یک، دستبهکار میشوند. گویی از حصار تنگ «بودن» خسته شدهاند و به «شدن!»، نو شدن، تازه شدن، «بیحدواندازه شدن» میاندیشند.
شکستن پوستهی سخت زمین، سوراخ کردن شاخهی سفت خوابیده در زمستان! یافتن روزنهای لای سنگی! ته دره، کنار رودخانه، سرشاخهی بید و بادام، اینجا، آنجا و هرکجا که بتوان راهی به روشنایی گشود. سرانجام رستن، روییدن، تولد! تولد اتفاق میافتد، جشن تولد برپا میشود. پرندگان آوازخوان! پرشور و ولوله کنان! در تکاپوی برپایی آشیان! مهمان این جشن تولد هستند.
جوانههای سبز بید، شکوفههای زیبای بادام، بنفشهها، اولین مهمانان سفرهی گستردهی طبیعت به ما سلام میکنند، شکفتن و زیباییشان را به رخ میکشند، مینمایانند که حالشان خوب است. خوبتر از همیشه! صمیمانه تلاش میکنند حسِّ خوبشان را به دیگر اجزای طبیعت، ازجمله آدمها منتقل کنند. و ما نیز به شستن، تکاندن، مرتب کردن و غبار زدودن مشغول میشویم تا زنگار روح و جسم بزداییم. به قول شاملوی فقید:
« زنگار روحم را صیقل میدهم
آینهای برابر آینهات میگذارم
تا از تو ابدیتی بیابم»
با تحویل سال، کینهها، عقدهها، نامهربانیها، خشونتها، سختیها، ناکامیها و نامرادیها را چون بستههای زباله از خانه بیرون میگذاریم تا از زندگی، از دسترس خارج شوند.
شولای آرامش، آسایش، مهرورزی به تن میکنیم و پیرایههایی از جنس بهار بر آن میآویزیم.
حسِّ به خود آمدن، به خود رسیدن، سبز شدن، رشد کردن؛ آری رشد کردن! ما را فرامیگیرد.
تدبیر میکنیم، تدبیر در حال، در قال و مقال تا بگشاییم راهی به احسنالحال!
شاعران خوشذوق پارسی از بهار و نوروز فراوان گفتهاند و تحفهها برایمان تدارک دیدهاند.
بخشی از آن تقدیمتان باد!
آمد بهار جانها، ای شاخ تر برقص آ // چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ (مولوی)
—
برآمد باد صبح و بوی نوروز // به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همهسال // همایون بادت این روز و همه روز (سعدی)
—
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است // در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست // خوش باش و زِ دی مگو که امروز خوش است (خیام)
—
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی // که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی (حافظ)
—
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد // که در دستت بهجز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب // که دائم در صدف گوهر نباشد (حافظ)
—
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی // از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی (حافظ)
—
عزیزان موسم جوش بهاره // چمن پر سبزه صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان درین فصل // که دنیای دنی بی اعتباره (باباطاهر)
—
بهاری داری از وی بر خور امروز // که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد // چو هنگام خزان آید برد ، باد (نظامی گنجوی)
—
زمین خندید و صحرا شد گل افروز // بهار آمد بهار عشق آموز
بیابان را همه در برگرفته // سرود گرم بارانهای نوروز (یدالله رویایی)
حال و احوالتان! کاروبارتان! شکفتن افکارتان! مهر سرشارتان! افزون باد!
*: عکس: پوستر غیر رسمی آهنگ «برقص آ» از محسن چاوشی، طراح: سعید بهشتی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰