این ******** حسینی تمام زورش رو زده که مقلطه کنه
آیتالله و حجتالاسلام، اسلام و قانون
سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی: حجتالاسلام دکتر حسن روحانی رییس محترم جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی، روز ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ در همایش سراسری فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سخنانی بیان کردند که از آن میان یک جملهی زیر مورد گزینش و انتقاد واقع شده است: ” پلیس موظف به
سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی: حجتالاسلام دکتر حسن روحانی رییس محترم جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی، روز ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ در همایش سراسری فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سخنانی بیان کردند که از آن میان یک جملهی زیر مورد گزینش و انتقاد واقع شده است:
” پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، بلکه وظیفهی پلیس اجرای قانون است.”
از میان سایتها و شخصیتهایی که در نقد یا رد و ضدیت سخنان فوق، اظهارنظر کردهاند، اظهارات آیتالله مکارم شیرازی، قبل از در س خارج فقه دوشنبه ۷ اردیبهشتماه ۱۳۹۴ قابل بررسی و نقد است.
در اینجا با توجه به متن کامل هر دو مورد فوق، تفاوت دو دیدگاه را با نگاهی نقادانه بررسی کردهایم.
==================
۱ – آیتالله متن انتقادی را با دقت نوشته و قبل از درس خارج فقه خواندند و حساسیت لازم را در گزینش کلمات بکار بردهاند.
۲ – رسانهای شدن متن، مورد تأکید معظم له است. آنچنانکه در فایل صوتی شنیده میشود، حضرت آیتالله اصرار دارند که این متنی را که ایشان در آنجا خواندند “در تمام سایتها و مطبوعات منتشر و پخش شود.”
۳ – آیتالله در سخن خود، گویندهی سخنان موردنظرشان را مشخص نمیکنند. مثلاً گفتهاند “اخیراً یکى از مسئولین محترم خطاب به نیروى انتظامى سخنى گفتند “. بهجای این میتوانستند بگویند ریاست محترم جمهوری چنین گفته است. دراینباره میتوان احتمالاتی را مطرح کرد. اینگونه سخن گفتن در عرف سیاسی ما شناختهشده است. در خوشبینانهترین حالت میتوان به کلام امام علی اشاره کرد که “اُنظُر الی ما قال ولاتَنظُر الی مَن قال ” (ببین که چه گفته است مبین که گفته است.) یعنی محتوای سخن مهم است و نه گوینده. البته در اینجا گوینده نیز موضوعیت دارد. ناقد نیز موردتوجه است. دامنهی اثر مطلب و نوع فهم و تفسیر و تأویل، زمان و بسیاری عوامل دیگر نیز در تحلیل واکنش اخیر قابلبررسی است.
۴ – از میان سخنان حجتالاسلام روحانی، تنها این جمله مورد نقد آیتالله است که ” وظیفه نیروى انتظامى اجراى قانون است نه اجراى اسلام “. این روشِ بُرش یک عبارت و خارج کردن آن از بافتار اصلی متن و زمینهی کلام، شیوهای درست در تحلیل کلام نیست و دارای نقایص فراوان است و در فهم و تفسیر یک متن، میتواند گمراهکننده باشد. آیا حجتالاسلام تنها همین عبارت را بیان کرده است؟ یعنی آیا در آن سخنرانی فقط همین یک عبارت وجود دارد؟ اگر ناقد، این جمله را در ارتباط با بقیهی متن در نظر بگیرد، هم بهتر به منظور گوینده و یا نویسنده آگاه میشود و هم در تفسیر آن برای دیگران خطای کمتری میکند. آیتالله که مفسر قرآن و نهجالبلاغه هم هستند، آیا در تفسیر یک آیه، از آیات دیگر استمداد نمیکنند؟ علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن از چنین شیوهای استفاده کردهاند. در متن موردنظر که پیچیدگی خاصی ندارد، چرا جملهای بریده از متن و بدون توجه به کل متن و منظور و منطوق گوینده تفسیر شده است؟
۵ – آیتالله میگویند:”سخنى گفتند که بههیچوجه مناسب نبود “. کاربرد عبارت بههیچوجه نشان از این دارد که ایشان حتی اندکی نیز در بیان فوق، نقطهی مثبت نمیبینند. کلمهی مناسب هم در اینجا بسی مبهم و پیچیده است. کلمهی “مناسب ” در بیان آیتالله چه معنی میدهد؟ به زبان فقهی کدامیک از احکام خمسه را میرساند؟ حرام؟ مکروه؟ مباح؟ مستحب؟ و یا واجب؟! در نظر آیتالله، حجتالاسلام مرتکب کدامیک از یک از اعمال فوق شده است؟!
۶ –اظهارنظر آیتالله بااینکه برای طرح در ابعاد مختلف قابلبررسی است ولی جنبههای سیاسی و اجتماعی و حقوقی آن غلبه دارد؛ بنابراین نقد آنهم عمدتاً سیاسی و اجتماعی و حقوقی است. شاید به همین علت است که در پایان، از سخنان خود تعبیر به نصیحت دوستانه میکنند که ” امیدواریم نصیحت دوستانه ما را بپذیرند و بعدازاین چنین سخنانى را تکرار ننمایند ”
آیتالله میگوید:”این سخن از سه جهت اثر منفى داشت.” نمیگوید از سه جهت غلط است. اگر آیتالله یک استدلال در غلط بودن تحلیل حجتالاسلام بیان کند، آثار منفی سهگانهی موردنظرشان را میتوان مورد مداقه قرار داد ولی اگر سخن صحیح باشد، استنتاجهای آیتالله بی مبنا میشود، مگر اینکه نظر به اغراض یا مصالح خاصی داشته باشیم که در بیان نمیآید. آیا آیتالله میتواند ما را راهنمایی کند که این متن مصداق چه گونه کلامی است؟ لهوالحدیث، لغو، هزل، قول الزور و…؟
درست برعکس آنچه گفته شده، جملهی فوقالذکر، از جهاتی اثرات مثبت دارد، نیروی انتظامی سردرگم نمیشود. در کلام حجتالاسلام، استدلال هم هست که آن را ندیدهاند. تعلیل و تحلیل آن بیان شده است که نقد آن به رشد جامعه کمک میکند.
۷ – آیتالله (در تعریض به جملهی حجتالاسلام) میگوید ” نخست اینکه معلوم مىشود قوانین ما چیزى غیر از قوانین اسلامى است “. این برداشت و استنتاج آیتالله از این جمله صحیح نیست؛ یعنی از آن جمله چنین چیزی معلوم نمیشود. بعلاوه اگر آیتالله سخن حجتالاسلام را میشنیدند یا بهتر بگویم آن را میخواندند، قبل از جملهی مورد نظرشان میدیدند که آمده است که ” خوشبختانه در نظام اسلامی ما، شرع و قانون بر یکدیگر منطبق هستند.” و مایهی شگفتی است که آیتالله چنین عبارتی را ندیده است و در بیان مخالفت، حتی همان سخنان را تکرار کرده است. به جملات نسبتاً مشابه حجتالاسلام و آیتالله در این زمینه بنگرید:
حجتالاسلام میگوید:”بزرگترین هنر جمهوری اسلامی ایران ارائهی الگوی مردمسالاری دینی است “. ” حکومت اسلامی، یعنی حکومت و حاکمیت قانون و امام خمینی (ره) دهها بار در سخنرانیهای خود بر این مسئله تأکید کرد که همهی مردم ایران در برابر قانون مساوی هستند و قانون باید بهدقت اجرا شود.”
آیتالله میگوید:”…درحالیکه همه (ی قوانین) برگرفته از اسلام است و همهی افراد اعم از پلیس و غیر پلیس موظف به اجراى قوانین اسلام هستند، حتى وظیفهی امربهمعروف و نهى از منکر بنا بهتصریح قرآن مجید و اجماع مسلمین وظیفهی همگان است. ”
دربارهی عبارت ” همه (ی قوانین) برگرفته از اسلام است ” نکات زیادی میتوان گفت. از این سخن آیتالله، نمیتوان فهمید که نظرشان در مورد قوانینی که در طول سالهای پس از انقلاب دستخوش تغییر شدهاند، چیست؟ کدامیک از شکلهای – گاه – متضاد، اسلامی بوده است؟
۸ – مگر آیتالله نمیدانند که مسئول اسلامی کردن قوانین، فقهای شورای نگهبان قانون اساسی هستند؟ پس چه جای نگرانی از اینکه پلیس چنین قانونی را اجرا کند؟ و غیرازآن را اجرا نکند؟
این جملهی اخیر بدان جهت هم هست که پلیس نباید بهدلخواه و یا خدایناکرده اعمالی خلاف اخلاق و اسلام و قانون انجام دهد. بههرحال پلیس برخی کارها را به عهده ندارد. آبیاری بوستانهای شهر به عهده پلیس نیست، آموزش درس زیستشناسی به عهدهی کسانی است که وظیفهی کشیک شبانهی خیابان شهر را به عهده ندارند. وقس علیهذا… در روزگار کنونی و در جوامع انسانی تقسیمکار امری عادی تلقی میشود. نمیتوان گفت همه، وظیفه اجرای قوانین را به عهدهدارند.
۹ – اگر حجتالاسلام میگوید ” پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، بلکه وظیفه پلیس اجرای قانون است “، به دنبال آن تعلیل و تحلیل هم آمده است که ” اگر غیرازاین باشد، در مخمصه فکری قرارگرفته و مردم را نیز گرفتار خواهیم ساخت.” یعنی در مرحلهی عمل، پلیس نمیتواند مثل یک متکلم، یک فیلسوف و یا یک فقیه، به آراء مختلف متکلمین، فلاسفه و فقها مراجعه کند و هرکدام را که بهتر تشخیص داد، مورد عمل قرار دهد. در اینجا آنچه بهصورت قانون درآمده ملاک عمل پلیس است و او نباید کاری به اختلافنظر علماء و فقها در مرحله عمل به وظیفهی قانونیاش داشته باشد.
ببینید این اصطلاح “علم قاضی ” چه قدر مورد کجفهمی و بدعملی واقعشده است. قاضی باید مستند به مادهی قانونی حکم صادر کند؛ و از او پذیرفته نیست که بهجای استناد به قانون جمهوری اسلامی ایران، به یک کتاب فقهی استناد کند و حکم قتل یا زندان و…صادر کند و یا نظر یک مرجع را و یا استنباط شخصی خود را ملاک عمل قرار دهد.
۱۰ – آیتالله میگوید: وظیفهی امربهمعروف و نهى از منکر بنا بهتصریح قرآن مجید و اجماع مسلمین وظیفهی همگان است. ” اولاً کلمهی همگان با دقت انتخابنشده است. استثناهای آن در جامعهای مثل ایران کنونی، با تنوع قومی و اعتقادی و…بسی فراواناند (و این علاوه بر مواردی است که در فقه برای مکلفین، شرایطی مثل احتمال تأثیر و… آمده است). در مورد افراد مشمول وظیفهی امربهمعروف و نهی از منکر از نظر آیتالله (که انسانهای عاقل و بالغ و…هستند) تا کجا میتوانند پیش بروند؟ اگر تداخل در امور مملکت پیش آمد تکلیف چیست؟ اگر امربهمعروف و نهی از منکرهای اصلی بسیار پرهزینه باشد، چه باید کرد؟ آیا خود آیتالله در بسیاری ازاینگونه موارد که بهخوبی هم تشخیص میدادهاند، تاکنون به وظیفه عمل کردهاند؟ انشاءالله آیتالله این تذکر اخیرشان را هم از موضع امربهمعروف و نهی از منکر بیان کردهاند. اگر چنین است، آیا در موارد مشابه دیگر هم چنین حساسیتی به خرج دادهاند؟
به نظر اینجانب در مواردی بسیار مهمتر، آیتالله محافظهکاری کرده و اعتراضی نکرده است وگرنه وضع ما امروز بسیار بهتر از این بود.
۱۱ – در معادلهای که از نظر آیتالله به این صورت میتوان برقرار کرد: (قوانین ما = قوانین اسلامى)، نتایج غلطی هم استخراج میشود که نمیتوان در این مجال به مقدمات تئوریک و نتایج حاصل از آن پرداخت. یکی از نتایج، مساوی دانستن وضع موجود با اسلام است و نه درک و فهم امروز از اسلام.
این ادعای آیتالله که “همه (قوانین ما) برگرفته از اسلام است ” سالهاست که صحتش به اثبات نرسیده است. شهید مطهری میگفت:” پیغمبر نمیآید تا جانشین فکر و عقل بشر باشد. پیامبر نیامده است که تمام قوای بشر را معطل بکند… پیامبران میگویند: …جایی که از قوهی تو خارج است، ما بهوسیلهی وحی، ترا دستگیری میکنیم “(مطهری – اسلام و مقتضیات زمان –ج ۱- ص ۳۶۸). بسیاری از زیربناهای قانونی و تشکیلاتی و شیوههای مدیریتی و مملکتداری و حقوق ملت در قانون اساسی و…(مثل تفکیک قوا و پارلمان و…) از تجربههای بشری و عقل انسانی گرفته شده است و در اسلام سابقه نداشته است. البته که اسلام ما را به استفاده از عقل و تجربهی دیگران سفارش کرده است.
۱۲ – آیتالله میگوید:” دیگر اینکه اینگونه سخنان، روحیهی نیروى انتظامى را تضعیف مىکند و زحماتى را که براى تهذیب اخلاق و مبارزه با منکرات متحمل شده است نادیده مىگیرند و آنها را در اجراى قوانین اسلامى سست مىسازد.” در نقد مبانی تئوریک این فراز از بیانات آیتالله سخن فراوان است که این زمان بگذار تا وقت دگر. فقط یک نکته اینکه گویا آیتالله نقش و وظیفههایی مثل ” تهذیب اخلاق “، “مبارزه با منکرات “، “اجرای قوانین اسلام “، “امربهمعروف و نهى از منکر ” را در این بیان کوتاهشان بر عهدهی نیروى انتظامى میداند و آیا در این موضوع، تداخل امور به چشم نمیخورد؟
تضعیف روحیهی نیروى انتظامى به عوامل دیگری مربوط میشود. یکی از آنها این است که شخص پلیس را مأمور تشخیص و اجرای حکم اسلامی کنیم، یعنی از او اجتهاد را هم که کار فقیهان است، بخواهیم. این، باعث سردرگمی و عامل بیانگیزگی میشود. وقتی از حکم و قانون اسلامی سخن گفته میشود اجتهادها و سلیقهها و فتاوای مختلف به میان میآید و کار اجرایی در کشور مشکل میشود. این است که پلیس، قانون مصوب و مصرح را ملاک عمل قرار میدهد، نه فتاوای متفاوت را. آیا آیتالله اجازه میفرمایند هر پلیسی خود اجتهاد کند و یا در مرحلهی عمل به رسالههای مراجع عظام مراجعه کند؟ قطعاً سیستم قانونی به او چنین اجازهای نمیدهد؛ بنابراین در عمل به قول حجتالاسلام، “معیار پلیس، باید قانون باشد.” و این سخن حقی است. آیا آیتالله بر بطلان آن دلیلی دارند؟
۱۳ – آیتالله میگوید:” و از همه مهمتر چراغ سبزى است که به افراد آلوده به انواع مفاسد اخلاقى و مجالس کثیف و مانند آن داده مىشود که از این به بعد آزاد هستید و پلیس کارى به شما ندارد، آنها بدون این سخنان طوفان مىکنند، واى اگر چراغ سبزى هم به آنها نشان داده شود “.
از کجای سخن حجتالاسلام “چراغ سبز به افراد آلوده به انواع مفاسد اخلاقى و مجالس کثیف و مانند آن ” استنباط شده است؟ آیا اینیک مغلطه نیست؟
آیا حجتالاسلام جواز آزادی متخلفان را داده است؟
آیا آیتالله که قبل از این، طوفان ایجاد شده توسط “افراد آلوده به انواع مفاسد اخلاقى ” را دیده است، بااینحال جملهی حجتالاسلام را چراغ سبز تلقی میکند؟
۱۴ – آیتالله میگوید:”امیدواریم نصیحت دوستانه ما را بپذیرند و بعدازاین چنین سخنانى را تکرار ننمایند؛ مخصوصاً به سخنان رهبر (معظم) انقلاب که اخیراً خطاب به نیروى انتظامى فرمودند گوش فرا دهند، همانطور که ایشان تأکید کردند: حفظ آرامشهاى روحى و اخلاقى جامعه مهمتر از آرامش جسمانى آنهاست.”
نصیحت دوستانهی آیتالله حاوی اتهامهای “دادن چراغ سبز به افراد آلوده به انواع مفاسد اخلاقى و مجالس کثیف ” و ” تضعیف روحیه نیروى انتظامى ” و “سست کردن نیروى انتظامى در اجرای قوانین اسلامى ” است.
۱۵ – برداشت آیتالله از قانون و حقوق و حکومت، در گفتمانی است که نیازمند بحثهای تئوریک است. متأسفانه ریشههای قانونگریزی در زمینهی فرهنگی و سیاسی ما بیش از آن است که بهزودی امیدوار باشیم امور، در جایگاههای خویش قرار گیرند. همهی ما نیازمند آموزشهایی متناسب با این دوران هستیم.
۱۶ – روش برخورد آیتالله با حجتالاسلام هم نکات گفتنی دارد و پیامهای اختصاصی. بهویژه اگر با موارد دیگر موضعگیریهای آیتالله مقایسه شود.
۱۷ – استناد به سخن رهبری هم پس از این برخورد با حجتالاسلام، معنی خاص و تفسیر ویژهی خود را دارد.
۱۸ – با توجه به زمینههای مشترک فقه و حقوق، پیشنهاد میشود همایشهایی در موضوع ” قانون، فقه و حقوق ” برگزار گردد و یا رسانهها موضوع را بیشتر از منظرهای مختلف تحلیل کنند.
۱۹ – نیروی انتظامی که جزء نیروهای مسلح است، بر اساس قانون اساسی زیر نظر فرمانده کلّ قوا است. رییس جمهوری، رییس شورای عالی امنیت ملی نیز هست. با نظر رهبری، وزیر کشور، جانشین فرمانده کلّ قوا در نیروی انتظامی است. فرمانده نیروی انتظامی را رهبری منصوب میکند. با این اوضاع، نیروی انتظامی تعهدی برای فرمانبری از خارج از مسیر رسمی ندارد. یک مرجع تقلید نیز میتواند نظرات خویش را از مجاری قانونی ارائه دهد. چهبسا یک نظر در مجلس به قانون تبدیل شود و پلیس و یا… ملزم به اجرای آن قانون شوند، ولی قبل از آن تنها یک دیدگاه و نظر است و ضمانت اجرایی آن توسط پلیس، منوط به قانون شدن است.
۲۰ – از ظاهر سخنان آیتالله دلسوزی نسبت به نیروی انتظامی برمیآید. با توجه به مسئولیت قوهی اجرایی حجتالاسلام و آزادیهای آیتالله بهویژه در عرصهی تئوری، میتوان دانست که مشکلات بر روی دوش کدام بخش است.
چون باید دامنهی بحث را برچینم، به حضرت آیتالله ناصر مکارم شیرازی عرض میکنم که در عرصهی قانون، پلیس، طبق قانون، جلو عبور یک مرجع تقلید را از چراغقرمز میگیرد ولی طبق قانون نمیتوان مانع از ایمان و یا بیایمانی فردی شد.
به حسن خلق، توان کرد صیدِ اهل نظر به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
صد مُلک دل به نیم نظر میتوان خرید خوبان در این معامله تقصیر میکنند
====================
آیتالله نوری همدانی نیز دیگر مرجعی بود که به سخنان روحانی واکنش نشان داد. بیانات ایشان هم تقریباً مشابه نظرات فوق است. ایشان با بیان اینکه مسئولین نباید حاشیهسازی کنند گفتند: “اولاً قانون اساسی ما برگرفته از موازین اسلامی است، ثانیاً اینکه گفته میشود وظیفه نیروی انتظامی اجرای احکام اسلامی نیست، یعنی در جامعه امربهمعروف و نهی از منکر نشود؛ درحالیکه امربهمعروف وظیفهای همگانی است و همه باید ملزم به اجرای آن باشند.”
با توجه به مطالب گفتهشده، نوع استدلال ایشان هم روشن است و نیازی به نقد نیست.
والسلام علینا وعلی عباد الله الصالحین
برچسب ها :اسلایدر ، حسن روحانی ، دکتر سید ابوالفضل حسینی ، قوانین اسلامی ، مکارم شیرازی ، نیروی انتظامی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
تمام متن سخنان حسینی با غرض و هدف طراحی شده که دو مقام حجه الاسلام و آیت الله رو در یک مسئله ساده در مقابل همدیگه قرار بده و این مطلب رو به مخاطب القا کنه که جمهوری اسلامی نمیتونه یک مسئله ساده فقهی رو تفسیر و تعبیر کنه و در عمل دین ما از سیاستمون جداست….
البته همه ما جناب حسینی رو با مقلطه هاشون خوب میشناسیم.
این حسینی فقط دنبال مطرح کردن خودشه.
یکی نیست بگه تو برو همون زیستت رو تدریس کن چکار به فقه و محیط زیست و داری!
درباره ی همه چیز اظهار نظر می کنه مثل رائفی پور
تو این دو تا دلواپس رو ببین، نمونه ای از کل هستن. یه کلمه رو نمی تونن درست بنویسن (حتی اگه بهشون بگی) میان راجع به دکتر حسینی نظر می دن
درود بر آقای حسینی ،دلسوز واقعی ارزش ها ،دستت پر توان ، قلمت توانا و فکرت دردمند باد .لطفا نوشتن این گونه مطالب را ادامه دهید .با همین قلم توانا و منطقی وادب
این حسینی هنوز ول نکرده !!!
بابا همه فهمیدن شما جز روسای ستاد روحانی بودی
با سلام و درود به استاد عزیز و آزاده دکتنر حسینی
سخنانتان مانند همیشه سرشار از حقیقت بود، پایدار و برقرار باشید
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 9 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۹