دیدگاه‌ها برای اتش سره (جشن سده) بسته هستند
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 بهمن 1394 - 18:01
-

اتش سره (جشن سده)

سبزواریان – محمدحسین داوطلب: جشن سده، «ست» یا «سته» که در فرهنگ فارسی برهان قاطع به معنی «آتش شعله کشنده و آتش شعله بلند» آمده است یکی از جشن‌های بسیار کهن و ملی ایرانیان باستان است که از روزگاران بسیار دور در شب دهم بهمن‌ماه (آبان روز از بهمن‌ماه){در تقویم تاریخ باستان به روز دهم هر

atash-sera01سبزواریان – محمدحسین داوطلب: جشن سده، «ست» یا «سته» که در فرهنگ فارسی برهان قاطع به معنی «آتش شعله کشنده و آتش شعله بلند» آمده است یکی از جشن‌های بسیار کهن و ملی ایرانیان باستان است که از روزگاران بسیار دور در شب دهم بهمن‌ماه (آبان روز از بهمن‌ماه){در تقویم تاریخ باستان به روز دهم هر ماه آبان ماه می‌گفته‌اند} در سرزمین اهورایی و موحد ایران برگزار می‌شده است.

واژه‌ی «سده» منسوب به عدد سد (صد) از سدک پهلوی مشتق شده است که در عربی به صورت‌های: «سذق، سدق و یا سذذ» نیز آمده است. علامه قزوینی درباره منشأ جشن سده یا سدک، که آن را به معنای صد گرفته است در خصوص علت آن طی تحقیقاتی چنین می‌نویسد:

… برخی می‌گویند که آن را چنین نامیده‌اند، سبب آنکه صد روز (پنجاه روز و پنجاه شب) به پایان سال باقی است؛ و برخی دیگر را عقیده بر این است که در این روز صدمین سال زندگی نخستین پدر، کیومرث، کامل گردید؛ اما حکیم ابوالقاسم فردوسی جشن باستانی سده را یادگار هوشنگ دومین پادشاه پیشدادی دانسته و در اثر جاودانه‌اش شاهنامه می‌گوید:

شب آمد، برافروخت آتش چون کوه / همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند، این سده یادگار / بسی باد چون او، دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد / جهانی به نیکی از و یاد کرد

عنصری بلخی شاعر قرن چهارم و پنجم هجری منشأ پیدایش آن را چون نوروز به زمان‌های پادشاهان پیشدادی می‌داند.

به هر صورت شهروندان ایران باستان در شب سده به تکریم و بزرگداشت اعتقادات نیاکان خویش مبنی بر پدیده‌ی کشف آتش و یا هر دلیل دیگر جشنی تدارک دیده و انبوهی هیزم و چوب خشک برمی‌افروختند. آنگاه در چنان شب سرد نسبتاً طولانی تا سحرگاهان در کنار نور و گرمای آتش برافروخته به شادمانی و سرور می‌پرداختند. این آتش‌افروزی که معمولاً در دشتی پهناور انجام می‌گرفت. بر فراز تپه‌ها و کوه‌ها، بوته، هیمه و خار جمع‌آوری کرده آتش بسیار بزرگی ایجاد می‌نمودند.

اصولاً در این جشن ملی و دل‌افروز که عمدتاً در شب تاریک و در فضایی باز انجام می‌گرفته است. حتی پادشاهان و بزرگان نیز به همراه دیگر شهروندان، هریک به فراخور حال خود به تهیه‌ی هیزم و خار و خاشاک به‌ویژه چوب گز می‌پرداختند و کوه‌ها و پشته‌های از هیزم فراهم آورده و آن‌ها را آتش می‌زدند.

این آتش‌افروزی در فضای مناسب، به‌اندازه‌ای زیاد بوده که حتی از فرسنگ‌ها مسافت دیده می‌شده است.

به قول ابوریحان بیرونی که یقیناً اطلاعات و نظراتش مبتنی بر آثار و کتب پهلوی بوده است می‌گوید:
«جشن سده در ایران باستان عید بزرگی بوده بدین معنی که در شب مراسم سده آتش بزرگی روشن می‌کردند و شادی‌ها در اطراف آن می‌نمودند و عده‌ای هم برای شیرین‌کاری حیوانات وحشی و طیور را گرفته، به‌پای آن‌ها دسته‌ای از گیاهان خشک می‌بستند و بعد آن را آتش زده، حیوان را رها می‌کردند. آتش پای حیوان با بوته‌های خشک که قبلاً تهیه شده بود. برخورد نموده و بوته‌ها را شعله‌ور می‌نمود! این جشن در میان ضیافت‌ها و شادمانی‌های زیاد خاتمه می‌یافت.»

اما همان‌طوری که قبلاً نیز اشاره شد. این جشن دیرپای باستانی را ازآن‌جهت «سده» گفته‌اند که دقیقاً پنجاه روز و پنجاه شب مانده به جشن بزرگ نوروز برگزار می‌گردیده است. هر چند که در تواریخ مختلف مناسبت‌هایی را برایش ذکر نموده‌اند.

ازجمله فردوسی بزرگ با توجه به باورهای ملی، پدیده‌ی کشف آتش را منشأ جشن فوق دانسته و معتقد است: «ماری در زمان هوشنگ پدید آمد شاه سنگی به طرف او پرتاب کرد اما آن سنگ به سنگ دیگری خورد و جرقه‌ای از آن جهید که گیاهان و درختان خشک از آن جرقه آتش گرفتند و مار در میان هلاک شدند. آنگاه هوشنگ این واقعه را به فال نیک گرفته و جشنی گرفت که همه‌ساله در ایران قدیم تکرار می‌شد.»

مؤلف برهان قاطع نیز در سبب جشن سده آورده است: «گویند واضع این جشن کیومرث بوده… که کیومرث را صد فرزند از اناث و ذکور بود. چون به حد رشد و تمیز رسیدند، در شب این روز، جشن ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود: آتش بسیار برافروختند. بدان سبب آن را سده میگویند… و جمعی بر آن‌اند که چون در این روز عدد فرزندان آدم به صد رسید، جشن عظیمی کرد لذا آن جشن بدین موسوم شد.»

در خصوص چگونگی و پیدایش آن داستان‌های زیادی را مورخین و دانشمندان نقل می‌کنند بنده به‌اختصار برخی از این عوامل پیدایش و علت نام‌گذاری را آوردم شما می‌توانید بامطالعه بیشتر در کتب تاریخی ایران باستان به علل گوناگون آن آشنا شوید.

البته با توجه به واژه صد در اشعار عامیانه که پس از گذشت قرون متمادی هنوز هم کماکان در بین مردم ایران‌زمین رواج دارد. می‌توان مناسبت‌های دیگری را برای آن لحاظ کرد. مثلاً در شعری که ابراهیم شکور زاده در کتاب عقاید و رسوم مردم خراسان آورده است:

آی سده، سده، سده / صد به غله پنجاه به نوروز

از واژگان «صد به غله» چنین استنباط می‌شود که این جشن علاوه بر اینکه در پنجاه شبانه‌روز مانده به نوروز برگزار می‌شده؛ زمانش صد روز مانده به برداشت غله (بیستم اردیبهشت) نیز بوده است.

درهرصورت جشن ملی سده که در شب دهم بهمن‌ماه، درست چهل شب پس از آیین شب چله برگزار می‌گردیده است. صرف‌نظر از مناسبت‌های که در تواریخ برایش ثبت شده است. در حقیقت طلایه‌دار و پیش‌درآمد جشن بزرگ نوروز بوده که پنجاه روز جلوتر از جشن نوروز فرامی‌رسیده است.

البته هم‌اکنون نیز صورت‌های متحول یافته شده‌ای از آن جشن باستانی در بعضی از مناطق ایران، خاصه در نزد هم‌وطنان زرتشتی با همان شکوه و جلال سابق برگزار می‌گردد. آری این جشن زیبا و با طراوت که با گذشت هزاران سال از پیدایش و شکل‌گیری‌اش هنوز هم کماکان زنده و پابرجا مانده و کاملاً در زیر غبار روزگاران محو نگشته است، با همان سرور و شادی وصف‌ناپذیری برگزار می‌گردد.

طوری که هم‌اینک در شهرهای زرتشتی نشین همچون: تهران، کرمان، یزد و… همچنان معمول است که در شب جشن سده، پشته‌ی بزرگی از خار و هیزم فراهم ساخته ضمن آتش‌افروزی و خواندن «آتش نیایش» توسط موبدان به برگزاری آیین سده همت می‌گمارند.

سید علی میرنیا محقق و فرهنگ پژوی معاصر کشورمان نیز در کتاب «فرهنگ مردم» یادآور می‌شود که عده‌ای از شهروندان خراسانی هنوز هم همه‌ساله در برخی از روستاهای این استان تاریخی و پهناور، با عشق و علاقه‌ی خاصی به برگزاری جشن سده همت می‌گمارند.

به‌این‌ترتیب که: غروب روز دهم بهمن، ساکنان ده بر بلندترین بام خانه خود می‌روند و بوته‌های صحرایی را به طرز خاصی بر روی هم می‌چیدند. به‌محض آن‌که آفتاب در پس افق پنهان گشت و تاریکی همه جا را فراگرفت. بزرگ خانواده، آتش به بوته‌ها میزند. همین‌که آتش زبانه کشید فریاد شادی از حلقوم اهل خانه برمی‌خیزد.
همان‌طور که اشاره شد. این آئین در نقاط مختلف به شکل‌های متفاوتی برگزار می‌گردد. بد نیست بدانیم در منطقه ششتمد از شهرستان سبزوار این آئین به این شکل انجام می‌گیرد:
مرد خانواده قبل از فرارسیدن جشن سده که به آن (اتش سره) می‌گویند نوعی هیزم کوهی به نام جملزگ یا (کرسی) تهیه می‌کند و در نقطه مرتفعی از شهر یا روستا پشته‌ای از هیزم برای آتش فراهم می‌کنند، غروب آفتاب شب دهم بهمن آتش برافروخته می‌شود. جوانان طنابی به طول سه متر به ساقه هیزم (جملزگ) بسته آن را آتش می‌زنند، سر دیگر طناب را با دست گرفته و هیزم را دور سر خود می‌چرخانند و همزمان این شعر را با آهنگی خاص می‌خوانند و به شادی و پای‌کوبی می‌پردازند:

آی سره، آی سره، آی سره / صد به غله پنجاه به نوروز

در یکی دیگر از روستاهای این منطقه بر بام بلندترین خانه روستا رفته و آتش می‌افروزند و همین شعر فوق را با شادی و سرور می‌خواند. مردم منطقه اغلب از برگزاری این آئین نوعی پیش‌بینی یا پیشگویی هواشناسی نیز دارند که در نوع خود جالب است؛ و آن این‌که از خاکستر به‌جای ماند از آتش جشن سره یا سده فردای آن روز بازدید می‌کنند: اگر باد خاکستر ها را برده باشد، می گویندامسال هوا چیزی نخواهد کرد فقط باد و خشکی خواهیم داشت.

اگر باران یا برف خاکسترها را شسته باشد می‌گویند سال پر باران پیش رو داریم. چنانچه بر روی خاکسترها رد پای حیوان حلال‌گوشت باشد گویند سال پربرکت و نعمت خواهیم داشت. اگر رد پای حیوان حرام‌گوشت روی خاکسترها بود میگویند امسال سال پر آفت و مرگ‌ومیر خواهد بود. مردم منطقه کومش سبزوار بر این عقیده هستند که از این تاریخ به بعد خرمی به زمین می‌آید و زمین نفس می‌کشد و دیگر برف و یخ روی زمین نمی‌ماند؛ و از یخبندان‌های طولانی خبری نیست.

در همین خصوص داستانی دارند با این مضمون که فردی دامدار هنگام غروب متوجه می‌شود که یکی از دام‌های گله از بیابان نیامده است، کفش و کلاه کرده راهی کوه و بیابان می‌شود، خانواده منتظر که برگردد اما از او خبری نیست. به پیش بزرگ‌تر و دانای روستا رفته و داستان را برایش تعریف می‌کنند: او باکمی فکر می‌گوید اگر تا ساعت دوازده شب سرما آن‌ها را از پا نیندازد از آن ساعت به بعد دیگر سرما نخواهند خورد، چراکه از آن ساعت به بعد اتش سره زده می‌شود و زمین نفس می‌کشد و گرم می‌شود، فردا روز که آن مردمی آید از او سؤال می‌شود شب را چگونه به صبح رساندی، پاسخ می‌دهد که موقعی که گوسفند را یافتم و دیدم نمی‌توانم آن را به آبادی برسانم برف‌ها را کنار زدم و زمین را کندم تا نیمه‌های شب سرما بیداد می‌کرد، هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتم.

اما از نیمه‌های شب زمین کم‌کم گرم شد تا جایی که چشمم گرم شد و لختی خوابیدم. به‌هرحال مراسم آئینی جشن سره یا همان سده در تاریخ و فرهنگ پر بار ایرانی هماره به‌عنوان یک جشن پیش‌قراول استقبال از عید نوروز محسوب می‌شده است. پاینده و سرفراز باشید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.