دیدگاه‌ها برای امروز چه نیازی به شریعتی؟ بسته هستند
تاریخ انتشار : جمعه 29 خرداد 1394 - 0:05
-

امروز چه نیازی به شریعتی؟

سبزواریان – مهران صولتی: دکتر شریعتی بی‌تردید مطرح‌ترین و مؤثرترین روشنفکر دینی سده‌ی اخیر محسوب می‌شود که نقش ممتاز و بی‌بدیلی در پیروزی انقلاب ۵۷ داشته است. شریعتی از نبوغی بهره می‌برد که او را قادر می‌ساخت با ایجاد سنتزی میان انقلاب و تشیع به یکی از رادیکال‌ترین و انسانی‌ترین قرائت‌ها از اسلام دست‌ یافته

Mehran-Sovlati1سبزواریان – مهران صولتی: دکتر شریعتی بی‌تردید مطرح‌ترین و مؤثرترین روشنفکر دینی سده‌ی اخیر محسوب می‌شود که نقش ممتاز و بی‌بدیلی در پیروزی انقلاب ۵۷ داشته است.

شریعتی از نبوغی بهره می‌برد که او را قادر می‌ساخت با ایجاد سنتزی میان انقلاب و تشیع به یکی از رادیکال‌ترین و انسانی‌ترین قرائت‌ها از اسلام دست‌ یافته و نسل جوان آن روزگار را عمیقاً مجذوب خود سازد. از همین روست که هرچند وقوع انقلاب را به چشم ندید ولی همواره در زمره‌ی یکی از کامیاب‌ترین روشنفکران این مرزوبوم قرار می‌گیرد.

امروزه و با گذشت سی‌وهشت سال از درگذشت معلم عرفان، برابری و آزادی و هرچند که دفاع تام و تمام از اندیشه‌ها و آموزه‌های شریعتی برای نسل جوان قرار گرفته در معرض توفان‌های تئوریک دشوار و نپذیرفتنی به نظر می‌رسد ولی با کاوش بیشتر در آثار وی می‌توان به ایده‌هایی دست یافت که می‌تواند برای ما الهام‌بخش و راه گشا باشد.

البته انتظار می‌رود که روشنفکران این دیار بتوانند با خوانش امروزین از چنین ایده‌هایی سهم شایسته‌ای در گره‌گشایی‌های نظری از معضلات این سرزمین داشته باشند. از نگاه من و به دلایل زیر ایده‌های شریعتی همچنان می‌توانند در سپهر اندیشگی ایران‌زمین نقش‌آفرین باشند:

۱-مارکس معتقد بود که سرمایه‌داری میان نظر و عمل فاصله افکنده است. مسیری که در تداوم خود با تخصصی کردن نقش‌ها توانست هم از تأثیر دانش بر تحولات اجتماعی جلوگیری نماید و هم به حفظ وضع موجود کمک کند. شریعتی با تأکید بر جمع میان نظر و عمل و با پررنگ کردن نقش روشنفکر متعهد در مقابل روشنفکر برج عاج نشین، بر پیوند نا زدودنی میان آرمان و واقعیت پای فشرد.

۲- در جهانی که بلوک‌های رسانه‌ای می‌کوشند با ترویج لذت مصرف و بهره‌گیری از ابزارهای حسی در مقابل توجیهات عقلانی، شجاعت دانستن و چالش با واقعیت را تحلیل برند شریعتی به ما آموخت که باید در قبال سنت، قدرت و مدرنیته رویکردی انتقادی و ساختارشکنانه داشت؛ بنابراین اگرچه میان روزگار ما و شریعتی تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد ولی ما همچنان در شجاعت شکستن تمام کلیشه‌هایی که می‌کوشند اندیشه‌های ما را قالب‌بندی نمایند، مدیون وی هستیم.

۳-سرمایه‌داری از همان ابتدای پیدایش کوشید تا با سیطره بخشیدن به عقلانیت صوری تمامی مناسبات انسانی را محاسبه پذیر و بوروکراتیزه سازد، بنابراین در چنین جهانی سیاست نیز در کمند مقتضیات اقتصاد گرفتار آمد و هرچه بیشتر تمایز یافته و تخصصی شد. امر سیاسی به فراموشی سپرده شد و یک سیاست اخته شده حزبی به محور تمام تحولات اجتماعی تبدیل شد؛ اما از منظر شریعتی به‌عنوان یک روشنفکر مردم مدار، مردم همواره نقش پررنگی در سیاست داشته و سهم مهمی در تحولات جامعه ایفا می‌کنند.

dr-ali-shariati01۴- مارکس کالایی شدن روابط انسانی را از جمله پیامدهای حاکمیت سرمایه‌داری می‌دانست. وضعیتی که قطعاً در دوران پست‌مدرن و حاکمیت جامعه مصرفی به اوج خود رسیده است. امروزه تیزاب کالایی شدن آن‌چنان قوی است که می‌تواند حتی رادیکال‌ترین ایده‌ها و اندیشه‌ها را در خود حل و سپس به کالایی بزک شده برای مصرف بیشتر تبدیل سازد. انذارهای شریعتی در باب روند کالایی شدن و به‌عنوان نمونه؛ زن در اسلام و غرب هرچند که قادر نیست از شتاب فزاینده‌ی این پدیده بکاهد ولی در باز کردن چشم‌های ما به روی سازوکار این پدیده نقش مهمی داشته است.

۵- بیراه نیست اگر شریعتی را متفکر برابری بنامیم. شریعتی با نقب زدن به تاریخ صدر اسلام کوشید نشان دهد برابری مؤلفه‌ی انکارناپذیر آن بوده است. در همین مسیر خوانش شریعتی از چهره‌های محرومی همچون ابوذر و … یا پررنگ کردن سوژگی بردگان در متن ماندگار؛ آری این چنین بود برادر، پرداختن به اقشار محذوف و دیده نشدنی تاریخ جوامع را به محور فعالیت فکری او بدل ساخت. در جهانی که هر روز حساسیت‌های بیشتری نسبت به وجود و وسعت نابرابری‌های اقتصادی، سیاسی، جنسیتی، قومی و … در حال بروز و ظهور می‌باشد تمرکز شریعتی بر رونمایی از چنین پدیده‌ای در تاریخ اسلام می‌تواند همچنان الهام‌بخش باشد.

۶- سرمایه‌داری توانسته با درونی کردن لذت مصرف و مهندسی رضایت شهروندان را نسبت به غایی بودن این نظام متقاعد سازد. در چنین وضعیتی همگان افقی را برای فراتر از چنین سیستمی محال و نیندیشیدنی می‌پندارند. شریعتی به ما آموخت که می‌توان به امر محالی همچون گذر کردن از سرمایه‌داری و مصرف اندیشید و آن را جدی انگاشت. تلاش شریعتی در کویریات برای فراتر رفتن از مرز واقعیت‌های عینی و حتی نزدیک شدن به تمناهای محال اگرچه در مواردی وهم‌انگیز می‌نماید ولی در شکستن تابوی زیستن در وضعیت دائمی و همیشگی موجود نقش مهمی ایفا می‌کند.

۷- در میانه نقد فرانکفورتی که مبتنی بر نگاه اصالت انگار و نخبه‌گرا از مقوله فرهنگ و نقد پست‌مدرن از فرهنگ که فاقد هرگونه معیاری برای قضاوت راستین و حقیقی می‌باشد، شریعتی می‌کوشد تا از نقدی متعهدانه سخن بگوید که هم واجد نوعی رسالت اجتماعی و هم شامل جدی انگاشتن توده مردم دردمند و ستم دیده می‌باشد. نقدی هدفمند که از آکادمی بیرون می‌زند و به کوچه‌پس‌کوچه‌های اجتماع سرک می‌کشد. نگاهی که زاینده‌ی دگرگونی اجتماعی و دغدغه‌مند بهبود بخشیدن به اوضاع آدمی می‌باشد. یاد معلم سترگ اندیشه‌های انسانی گرامی باد.

*دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.