کد خبر : 8316
دیدگاه‌ها برای اندر احوال شیخُنا، مرادُنا و محبوب قلوبنا الرجب الفسنقری ادام الله ظله العالی بسته هستند
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 خرداد 1394 - 18:10
-

اندر احوال شیخُنا، مرادُنا و محبوب قلوبنا الرجب الفسنقری ادام الله ظله العالی

آورده‌اند که نامبرده‌ی معروف و آن شخصیت محبوب (رجب فسنقری) از زمانی که به شرف بازنشستگی نائل شده، کنج عزلت گزیده و در مجاورت سماور ذغالی محبوبش که چای آن به‌شدت دلپذیر! دارای رنگ اصیل! می‌باشد، به ممارست و مداقّت در آثار قدما و متجدین پرداخته و سخت مستنعرق در احوال خویش! به‌طوری‌که کمتر در

آورده‌اند که نامبرده‌ی معروف و آن شخصیت محبوب (رجب فسنقری) از زمانی که به شرف بازنشستگی نائل شده، کنج عزلت گزیده و در مجاورت سماور ذغالی محبوبش که چای آن به‌شدت دلپذیر! دارای رنگ اصیل! می‌باشد، به ممارست و مداقّت در آثار قدما و متجدین پرداخته و سخت مستنعرق در احوال خویش! به‌طوری‌که کمتر در مجالس و محافل ظاهر شدی و بار عام کمتر همی‌دادی. جز برخی خواص که توان راز دل بدیشان گفت. یا برخی جوانان مقبول الفکر و محبوب النظر که ارشادات شیخ را دریافت نمودی! بار خاص نیز ندادی! هر روز حلقه‌ی مریدان تنگ‌تر نمودی! به وجهی که به مصداق «و انذر عشیر تکم الاقربین» گاهی با خانواده و نزدیکان به سفر کرمان و یزد و دیگر بلاد محصوره رفتی یا برای انبساط خاطر و حظّ بصر و تفرج صنع، به مزارع و باغات اطراف شهر رفتی و احباب را هم نواختی!

حتی از حضور در محافل و مجالس ادبی، فرهنگی و اجتماعات همکاران امتناع ورزیدی و در مجالس رقص و سماع که از نوادر است! و مجالس قول و غزل که به فواصل هست! شرکت ننمودی، که «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» حقیر در این فقره که چرا شیخ به حضور در مجالس و محافل اقبال نشان نمی‌دهند، هر چه غور کردی به جایی نرسیدی، الا این گفته‌ی شعر شاعر که:

خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجتست؟  //  چون روی دوست هست به صحرا چه حاجتست؟

mahfel-ons-honarmandan01اما غرض از قلمی کردن این فقره این است که: حضرت سید ابوالفضل حسینی که از اکابر و اعاظم اصلاحات در خراسان بزرگ است! به سبب ذوق لطیف و علاقه‌ی وافر به هنر و ادبیات محفل انسی را در هنرکده‌ی آقای زرقی مدیریت و به گفته‌ی خودش (مبصری) می‌کند، از جناب شیخ برای ارشاد خلق دعوت نمودی بار اول و دوم با ناکامی روبرو شدی و به ظّن حقیر که کمی از اوضاع‌واحوال و سعد و نحس کواکب باخبر بود وقعی ننهادی! برای سومین بار اصرار بر حضور شیخ داشتی و در این مقولت با قول و قرار و تقاضای خود و شخص آقای زرقی مداومت ورزیدی و شخصاً با وسیله‌ی نقلیه شخصی به درب منزل شیخ جهت آوردن حضرتشان مراجعت نمودی ولی مع‌الأسف با درب بسته روبرو گشتی و لاجرم مستمعان در انتظار خطیب ماندی و بالطبع این نتیجه واصل شد که «در‌نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با روی دوست».

الغرض ظّن بدگمانان! در بی‌فایده بودن اصرار به حضور شیخ در محافل به حقیقت پیوست و این نکته که «آزموده را آزمودن خطاست» مسجّل گشت!

حقیر از علاقه‌مندان و مشتاقان دیدار شیخ و شنیدن ارشادات وی می‌باشد. حتی یک‌بار که از سرزمین اجنّه و ارواح و مملکت هزار مذهب «هندوستان» برگشته بودم به‌واسطه‌ی یکی از دوستان (باجناق محترم ایشان) توفیق زیارت نصیبم شد و از دیده‌ها و شنیده‌های خود از شبه‌قاره برایشان تعریف نمودم «تا چه قبول افتاد و چه در نظر آمد!» اکنون نیز قصد هیچ‌گونه انذار و تبشیر ندارم و چون دیگر مشتاقان درد هجر را تحمل می‌کنم! فقط نگران این هستم که نا کرده خدای این ضرب‌المثل مشهور مصداق پیدا نکند که «از دل برود هر آنچه از دیده برفت!» که هرگز چنین مباد! ایام بکام، عمر مستدام!

اقّلُ السادات بلوک مزینان
ســـید جـــلال ســیـــدان
اردیبهشت ۹۴

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.