دیدگاه‌ها برای اندیشه و نوع نگاه عکاس بسته هستند
تاریخ انتشار : یکشنبه 26 بهمن 1393 - 0:26
-

اندیشه و نوع نگاه عکاس

ُهوَالخالقُ البارئُ المصوِّر آیا عکاسی هنر است و جزء هنر ها محسوب می شود یا نه؟ اگر عکاسی هنر است – که هست – به چه کار ما می آید؟ هنر، زندگی ما انسان را پس از هبوط در این کویر معنادار می کند. زندگی بدون هنر، غیر قابل تحمل است. ما در روزگاری بسر

seyed-abolfazl-hoseini01

دکتر سید ابوالفضل حسینی – استاد دانشگاه

ُهوَالخالقُ البارئُ المصوِّر
آیا عکاسی هنر است و جزء هنر ها محسوب می شود یا نه؟ اگر عکاسی هنر است – که هست – به چه کار ما می آید؟

هنر، زندگی ما انسان را پس از هبوط در این کویر معنادار می کند. زندگی بدون هنر، غیر قابل تحمل است. ما در روزگاری بسر می بریم که فلسفه ها، علوم تجربی، صنعت و تکنولوژی با وضع خشک ، سرد و قانونمندی که دارند ، ما را در خود گرفته اند. همه چیز، روالی ریاضی وار دارند و ما، در سیطره ی علم و تکنولوژی و فلسفه های مختلف گرفتاریم.

در سده ها و هزاره های گذشته ما برای بدست آوردن قوت لایموت، می بایستی با عوامل مختلف طبیعی دست و پنجه نرم کنیم. مثلاً برای بدست آوردن گندم، می بایست ماه ها زحمت می کشیدیم، اما امروزه تولید، به روش مکانیزه و با راندمان بالا صورت می گیرد. این کارآیی بالای تولید صنعتی، وقت زیادی را از ما آزاد می کند. در دوران مدرن، انسان فرصت های بیشتری برای رسیدن به خود می یابد. نیاز به معنویت، هنر و استفاده از اوقات فراغت برای انسان امروز، جدی تر از گذشته است و هنر، جایگاهی بیش از پیش می یابد.

اکنون ، در وضعیت جدید ، نیاز به هنر بدیهی به نظر می رسد.

هنر ها را چنین برمی شمارند: موسیقی، نمایش، معماری، پیکر سازی، ادبیات، نقاشی، رقص، عکاسی و سینما .
آری در جهان امروز، عکاسی جزء هنر هاست. دیدگاه ما نسبت به هنر چگونه است؟ سخن دراین باب زیاد است.مثلاً ارسطو هنر را در تقلید از طبیعت می دانست. آیا تقلید از طبیعت هنر است؟ اگر یک عکس یا نقاشی بیشترین شباهت را هم به یک گل داشته باشد، باز نمی تواند از اصل و خود آن گل بهتر باشد. این تقلید جایگزین اصل نیست. به نظر دکتر شریعتی تقلید از طبیعت، هنر نیست. هنر آفرینندگی است. هنر به قول شریعتی، جلوه ی آفریدگاری انسان است. انسانی که اکنون خلیفه و جانشین خدا در زمین است. هنر، خلق است و اگر آفرینشگری در آن نباشد، هنر محسوب نمی شود، بلکه همان تقلید از طبیعت، یا صنعت و مونتاژ و تکرار است. این ضابطه است که تفاوت هنر را با علم، فلسفه، و بویژه با صنعت و تکنولوژی نشان می دهد. عاَلمِ هنر، عاَلمِ تفاوت ها و سلایق مختلف است. چون انسان ها متفاوت اند.

سعدی می گوید دَه درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. اگر ده نفر در حدِّ استاد شجریان در کشور داشته باشیم، هیچ یک جا را بر دیگری تنگ نمی کند. در هنر عکاسی نیز چنین است. تنوع انسان ها در فکر و اندیشه و سلایق و اعتقادات و… بیش از آن است که بتوان آن را به شماره درآورد. آری ” گل، همه رنگش خوبه”! هیچ هنرمندی جای دیگری را نمی گیرد. چون جهانِ هنر، جهانِ تنوع و زیبایی هاست. اصولاً ، هنر، شناخت و تولید زیبایی هاست.

در عکاسی، اگر قرار است کسی چون من که هنرمند عکاسی نیستم، عکسی در کنار دریا گرفته و به عنوان یادگاری از سفر داشته باشد، به احتمال زیاد، این عکس جنبه ی هنری ندارد. ممکن است نمایش چنین عکسی به دیگران، نشان از دون پایگی و کم مایگی شخص باشد. اما در یک عکس هنری، شخصیت عکاس و دیدگاه و پیام او را می توان دید. استعلای ذوقی هنرمند و عکاس را باید بتوان در اثرش دید. کاغذ و دوربین، ُخنثیٰ هستند، اما ذهن هنرمند (عکاس) پویاست، اندیشه و شخصیت عکاس، جهت دار است و پیام دارد و آن را به تماشاگر و ناظر اثرش منتقل می کند.

عکاس، شما را به نمایشگاه دعوت کرده است تا آثارش را ببینید و نظر بدهید و احیاناً با او چالش پیدا کنید. عکس ها را ببینید و با عکاس (آقای محمد زرقی) وارد گفت و گو شوید. ببینید نظرش در مورد یک عکس با نظر شما چه تفاوتی دارد؟ مثلاً در این عکس ها، نیمی شرایط محیط کار را نشان داده اید و در نیمی دیگر محیط زندگی را. آیا کار را از زندگی جدا می دانید؟ مگر کار، بخشی اساسی از زندگی نیست؟ امام علی می گوید آن چه انسان را صیقل می دهد، کار است. کار به انسان شخصیت می دهد. و….پس یک عکس تفسیر بردار است. آقای دکتر رمضانی درست گفتند که نقاشی تفسیر بردار است. چون نقاش برای آفرینش اثرش دستش باز است، اما یک عکاس به اندازه ی نقاش، آزادی عمل در خلق اثر ندارد. تفسیر عکس هم نسبت به تفسیر نقاشی دشوار تر است. اما با این حال، زاویه ی دید، نور، کادربندی و…..سایر جنبه های یک عکس، نشان می دهد که عکس تفسیر و شاید تفسیر ها دارد. یک عکس، ممکن است پیام و یا نکته ای را آگراندیسمان و بزرگ کند.

در هنر ممکن است بر یک نکته تأکید ویژه شود یا یک جنبه، مورد اغراق و مبالغه و غلو قرار گیرد، تا پیام هنرمند بهتر دریافت شود. این وضع، در شعر به وفور وجود دارد. ظاهراً نظامی است که به فرزندش توصیه می کند که :
در شعر مپیچ و در فنِ او  //  چون َاکذبِ اوست، اَحسن ِاو

یعنی هر چه مبالغه و دروغ در شعر بیشتر باشد ، از نظر هنری آن را زیبا تر می کند.

ما عکس تلسکوپی می گیریم، عکس میکروسکوپی هم می گیریم. (من رشته ام میکروب شناسی است و عکس های میکروسکوپی می گیرم ) اینها عکس های هنری نیست. تنها واقعیت را نشان می دهند، اما هنر، در “واقعیت” ها نمی ماند، بلکه بیشتر به “حقیقت” می اندیشد.

درست است که هنر عکاسی با بسیاری از امور و چیز ها ارتباط دارد، مثل تبلیغات، طبیعت، صنعت، خبر، و…. اما آن چه ما انتظار داریم، این است که فکر و اندیشه ی عکاس، نقاش و هنرمند را در اثرش ببینیم. در این صورت، عکس هنری، همطراز شعر ناب است. از این منظر، این شعر حا فظ را در پایان سخنم تقدیمتان می کنم.

عکس روی تو، چو در آینه ی جام افتاد  //  عارف از خنده ی می، در طمع خام افتاد
ُحسن روی تو، به یک جلوه که در آینه کرد  //  این همه نقش، در آینه ی اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود  //  یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
غیرت عشق، زبان همه خاصان ببرید  //  کز کجا ِسرِّ غمش در دهن عام افتاد؟
صوفیان جمله نظر باز و حریفند، ولی  //  زین میان، حافظِ دلسوخته، بد نام افتاد!

سخنرانی دکتر سید ابوالفضل حسینی در مراسم افتتاحیه ی نمایشگاه عکس آقای محمد زرقی
اداره ی فرهنگ و ارشاد سبزوار- ۱۳۹۳/۰۴/۱۸

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.