*انسان#
۱) زن ۲) مرد ۳) هر آنکه باتقواتر است ابتدا کمی در مورد فعالان حوزه زنان صحبت میکنم. (البته منظور من آن دسته افراد است که در مسیر تعادل قدم برمیدارند). این دسته از افراد در واقع به دنبال احیای حقوقی هستند که در گذشته و به دلایل متعددی از زنان سلب شده، درحالیکه از
۱) زن
۲) مرد
۳) هر آنکه باتقواتر است
ابتدا کمی در مورد فعالان حوزه زنان صحبت میکنم. (البته منظور من آن دسته افراد است که در مسیر تعادل قدم برمیدارند). این دسته از افراد در واقع به دنبال احیای حقوقی هستند که در گذشته و به دلایل متعددی از زنان سلب شده، درحالیکه از حقوق اولیه یک انسان محسوب میشود. مثلاً شاید الآن برای ما خندهدار باشد که روزی زنان حق تحصیل و حق رأی نداشتند!!!! و اگر فعالین حوزه زنان نبودند این حقوق احیاء نمیشد.
مسئلهای که در اینجا باید به آن توجه بکنیم این است که این افراد در واقع به دنبال برتری زنان بر مردان نیستند.* بلکه خواهان احقاق حقوق ازدسترفته زنان و به رسمیت شناختن زنان بهعنوان نیمی از جامعه هستند نه چیزی بیش از آن. در واقع اگر مدافعان حقوق زنان و فعالان این حوزه، هدف برتری زنان بر مردان را در سر خود بپروراند، تاریخی را تکرار میکنند که دنیا پیامدهای آن را به خود دیده است؛ و این اتفاق بدتری است. چرا که اگر روزی عدهای قدرتطلب بدون توجه به مضامین ادیان الهی به دنبال برتری نسبی یا مطلق مردان بر زنان بودند، این تمامیتخواهی جنسیتی برای بار اول اتفاق افتاده بود و پس از روی دادن آن، پیامدهای آن گریبان گیر جوامع مختلف شد و اکنونکه این نسخه برتری خواهی جنسیتی و نتایج فاجعهبار آن در تاریخ وجود دارد، اینکه بخواهیم همان اتفاق را این بار با هدف برتری زنان بر مردان تکرار کنیم، تکرار چیزی جز لجبازی خودخواهانه و انتقام و کشاندن جوامع به یک مسیر انحرافی دیگر نیست.
گاهی فکر میکنم نتیجه انحصار «انسان» در جنسیتها، چیزی جز تنهایی نبوده و نیست. در واقع شاید چیزی که بیش از همه نگرانم کرده همین تنهاییهاست، در کوچهها و خیابانهای شهر که قدم برمیداری، بهراحتی میتوانی تنهایی را نفس بکشی. نمیگویم علل این تنهایی که در جامعه شایع شده، دعواها و نزاعهای جنسیتی است بلکه آن را بهعنوان یک عامل مهم در ایجاد و تداوم این تنهایی میدانم.
در همین راستا ما اکنون با جوامع و خانوادههایی روبرو هستیم که بهجای درک و پذیرش تفاوتها به دنبال جنگی روانی هستند که نهایت راهی که برایش متصورند، آتشبس است و نه صلح و تعامل! آتشبسهایی که هر جرقهای دوباره میتواند آن را به حالت ناپایداری بکشاند.
ما آیهها و دلایل مشخصی داریم که خداوند به دنبال برتری جنسیتها نبوده و ملاک برتری را پرهیزکاری میداند. اگر مسلمانیم و ادعای ایمان داریم نسخهای برای اتمام این کشوقوسهای جنسیتی وجود دارد که ما را از هرگونه افراطی دور میکند.
لذا باید در ابتدا تفاوتهای جنسیتی را درک کرده و این تفاوتها و نیز ظرفیتها و توانمندیهای یکدیگر را به رسمیت بشناسیم، سپس حضورمان در کنار یکدیگر را بهعنوان «انسان» بپذیریم نه بهعنوان «زن» یا «مرد»، و یکی از پیششرطهای چنین اتفاقی مهربان شدن همه ماست. دوست داشتن خودمان و دیگران، تلاش کردن برای تحقق آرامش برای همه، پندارهای مثبت و با خوشبینی نسبت به اتفاقات.
خلاصه کلام
آی مردان! بدانید و آگاه باشید که زنان تهدیدی برای موقعیت و قدرت شما نیستند. درست برعکس! اگر بپذیرید که زنان هم در راه تحقق توانمندیها و ظرفیتهایشان میتوانند قبول مسئولیت کرده و در جامعه نقشی ایفا کنند، در واقع کمی از باری که جامعه مردسالار بر دوش شما گذاشته کاسته میشود و این مشارکت و همکاری نویددهنده زندگی دلچسبتری برای شماست.
آی زنان! بدانید و آگاه باشید که مردان نیز خستهاند! از اینهمه مسئولیت که بدعتهای غلط بر دوش آنها انداخته، تفکراتی که تلاش کرده تنها آنها را منجی بشریت قرار دهد! پس با نگاه مهربانانه و عاطفه زیبایتان به آنها اطمینان دهید که میخواهید در کنار یکدیگر زمین را بهجای بهتری برای زندگی تبدیل بکنید.
————————
* البته در هر گروه یا مکتبی افراطیون وجود دارند که این صحبتها شامل حال آنها نمیشود.
برچسب ها :انسان ، تکتم صنعتی ، زن ، مرد
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰