کد خبر : 4301
تاریخ انتشار : یکشنبه 16 آذر 1393 - 2:06
-

به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو – مصاحبه با دکتر سید ابوالفضل حسینی

جنبش دانشجویی – مصاحبه با دکتر سید ابوالفضل حسینی(عضو هیأت علمی گروه زیست شناسی دانشگاه حکیم سبزواری): آقای حسینی را در چند جمله توصیف کنید؟ من متولد سال ۱۳۳۵ هستم، ولی وقتی دوران عمر خودم را که در روستا به دنیا آمدم، تا الان نگاه می کنم فکر می کنم که نسبت به اجدادم و گذشتگانم

dr-abolfazl-hoseiniجنبش دانشجویی – مصاحبه با دکتر سید ابوالفضل حسینی(عضو هیأت علمی گروه زیست شناسی دانشگاه حکیم سبزواری):

آقای حسینی را در چند جمله توصیف کنید؟
من متولد سال ۱۳۳۵ هستم، ولی وقتی دوران عمر خودم را که در روستا به دنیا آمدم، تا الان نگاه می کنم فکر می کنم که نسبت به اجدادم و گذشتگانم هزاران سال عمر دارم. چرا که دوران من از عصر چراغ گرسوز شروع می شود تا عصر اینترنت. از زمانی که در پشت کوه ها هیچ ارتباطی با بیرون نداشتم تا الان که دنیا یک دهکده جهانی شده است و من در این مدت با مکاتب و مذاهب و دیدگاه های مختلف قبل و بعد از انقلاب آشنا شده ام. علاوه بر زمینه ی کار تخصصی ام (دکترای میکروب شناسی و ارشد ژنتیک)، یک بخش از شخصیت من همین نگاهی است که به تاریخ، فرهنگ، جامعه، دین و سیاست داشته ام. ازآغاز دوران دانشجویی ام (سال ۱۳۵۴) با آثار دکتر شریعتی آشنا شدم و فعالیت های من سمت و سویی دینی و اسلامی گرفت و تا امروز در زمینه های نواندیشی دینی مطالعه کرده و میکنم.

جنبش دانشجویی در ایران از چه زمانی شروع می شود؟
بعد از رفتن رضا شاه و روی کار آمدن شاه جوان در شهریور ۱۳۲۰ دانشگاه، جولانگاه حزب توده شده بود، بنابراین حرکتی برای عکس العمل به حزب توده در بین متفکرین دینی شکل گرفت. مثل تاسیس کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد توسط استاد محمدتقی شریعتی و تشکیل انجمن های اسلامی توسط بازرگان و سحابی و…
بعد از کودتای ۲۸ مرداد و داستان سه قطره ی خون که بر چهره ی دانشگاه ماند…
حتی ما شاهدیم که شهید مطهری از حوزه به دانشگاه می آید…
تا دهه ی ۱۳۴۷-۱۳۵۷ که اندیشه های دکتر شریعتی و حسینیه ی ارشاد کانون اصلی ارتزاق فکری برای دانشجویان بود. انجمن های اسلامی تحت فشار و در محدودیت، ولی فعال بودند. دانشجویان در انقلاب اثر گذار و پس از انقلاب نیز چنین بودند…

جنبش دانشجویی بعد از انقلاب چگونه به حیات خود ادامه داد و جزئیات شکل گیری ” دفتر تحکیم وحدت”؟
پس از باز شدن دانشگاه ها بعد از انقلاب، به دلیل سابقه ی” انجمن های اسلامی” در قبل از انقلاب، خیلی از تشکل های دانشجویی تحت همین نام یعنی انجمن های اسلامی احیا شدند. در بعضی دانشگاه ها “سازمان دانشجویان مسلمانان” هم وجود داشت. ما، در دانشگاه فردوسی مشهد “انجمن حرکت اسلامی “را تاسیس کرده بودیم.
در شهریور ۱۳۵۸ تحکیم وحدت با عنوان انجمن های اسلامی و سازمان دانشجویان مسلمان سراسر کشور تشکیل شد و بنده نمایندهی دانشگاه فردوسی مشهد در بنیانگذاری آن بودم .
طی یک هفته در دانشگاه پلی تکنیک یا امیر کبیر فعلی جلساتی برگزار می شد با حضور نمایدگان انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور. (ما نصف روز را مشغول تدوین اساسنامه دفتر تحکیم وحدت بودیم و مابقی را درگیر سخنرانی ها بودیم. مثل آقای بنی صدر، مجتهد شبستری، آقای خامنه ای و موسوی خوئینی ها. بعداز تدوین وتصویب اساسنامه به قم خدمت امام رفتیم.)

نظرتان درمورد تسخیر سفارت آمریکا؟
اگر ما به شرایط آن زمان توجه کنیم، قضاوتی درست تر خواهیم داشت. دانشجویان این حرکت را انجام دادند و مردم و نیز اکثر گروه‌های سیاسی آنرا تایید کردند. این حرکت برای گرفتن زهرچشم از آمریکا و نشاندن آن بر سر جایش بود.
کار دانشجویان درحال و هوای انقلاب، در آن شرایط امریست که نمی شود محکومش کرد. مخصوصا اینکه کاری بود غیر دولتی و دانشجویی اما باید رهبران انقلاب این حرکت را به دست می گرفتند و پای معاملات سیاسی را باز می کردند. نه که حالا آقای ظریف باید با ترس و لرز با جان کری دست بدهد.
ما اگر آدم‌های باتجربه و عاقلی بودیم همین کار را باید همان زمان انجام می دادیم و از امریکا امتیاز می‌گرفتیم. نیازی نبود خودمان را بی جهت درگیر تنش با جامعه‌ی جهانی کنیم. عقلانیت سیاسی ما در آن زمان کم بود. متاسفانه با استمرار و نگهداری گروگان‌ها به مدت ۴۴۴ روز، این حرکت را تبدیل به یک مساله‌ی مرده و بدی کردند و ابتکاری عمل نکردند.

 16 azar_0با این تفاسیر می شود اتفاقی که چند سال پیش در مورد سفارت انگلستان رخ داد را محکوم کرد؟
بله این را می شود محکوم کرد. امروزه دیگر اول انقلاب نیست که احساسات بر مردم غلبه داشته باشد. چنین حرکتی را با توجه به چهره هایی که کاملا مشخص است از کجا خط می گیرند نمی شود گردن نهاد دانشجویی انداخت. امروزه با توجه به اینکه در عصری به سر می بریم که حتی موبایل هایمان کنترل می شود، نمی توانیم بپذیریم حرکت های خودسری که برای اسیدپاشی یا آتش زدن کتابخانه یا زدن وزرا و قتل‌های زنجیره ای اتفاق می افتاد، حرکت‌هایی مستقل و خودجوش باشد. ملت ما بهای چنین اعمالی را می پردازد ولی جریانی از تحریم ها سود می برد.

جنبش دانشجویی بعد از رحلت امام چگونه بود؟
اختلاف سلیقه ای در زمان امام به وجود آمد که منجر شد به انشعاب “مجمع روحانیون مبارز” از “جامعه ی روحانیت مبارز” شد. پس از رحلت امام، طیف راست که قدرت را در دست گرفت شروع به حذف گروه‌هایی کرد که همیشه وفادارتر به امام (ره) بودند؛ مثل تحکیم وحدت و دلیل این کارشان هم، چیزی نبود جز سنتی بودنشان و عدم همگام شدن با جریان اسلام نوگرایی که ” تحکیم وحدت” پیگیر آن بود و گرنه دلیلی نداشت که جریانی از متفکران مسلمان، بخصوص آنانی که در تحکیم وحدت نقش آفرین بودند مثل آقای سروش، مجتهد شبستری، علوی تبار، ملکیان و کدیور و… این طیف متفکران را برنتابند.
این جریانات وجه غالبشان وجه اسلامی و دینی است و اگر از آن جریانات درست استفاده می شد، به نفع کل جهان اسلام بود. آن اختلاف فکری چیز مبارکی بود و حذف آنان موجب رکود فکر واندیشه در دانشگاه وجامعه شد.

دفتر تحکیم وحدت به چه تیپ آدم هایی نزدیک بودند و آغاز انحرافات جنبش دانشجویی از کجا بود؟
بعد از انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز، تحکیم وحدت هم همسو با مجمع روحانیون مبارز شد. افکارشان به شریعتی و طالقانی و میرحسین موسوی و سروش نزدیکتر بود تا آقایانی مثل امامی کاشانی، مصباح یزدی یا مهدوی کنی.
اما آغاز انحرافات جنبش دانشجویی هم زمانی بود که پای تشکیلات دانشجویی دولتی و حکومتی به دانشگاه باز شد. این عیبی ندارد. ما باید بپذیریم در بین جوانان دو گروه اسلامی که از زمان امام به رسمیت شناخته شده امروزه هم آنها را تحت عنوان اصلاح طلب و اصولگرا می شناسیم.عوامل دیگری نیز مانند عملکرد حزبی به جنبش دانشجویی ضربه زد.
منتهی اتفاقاتی که در ۲۰سال گذشته بویژه ۱۰ سال اخیر رخ داد یک فاجعه بود که قابل قبول نیست، چرا که تمام نهادهای حکومتی از یک جریان خاص دانشجویی حمایت کردند و این عوامل، یکنوع تکصدایی مرگبار را در دانشگاه به وجود آورده است.

چشم انداز پیش روی جنبش دانشجویی را در دولت آقای روحانی چگونه می بینید؟ آیا به پویایی دوران آقای خاتمی می رسیم یا خیر؟
بنیان هایی در دولت احمدی نژاد تخریب شد که ساختن و بر گرداندن آن به گذشته خیلی زمان می برد. نباید انتظار زیادی از آقای روحانی داشته باشیم. یک سری عوامل دیگر هم هست مانند فعالیت های نهاد هایی در دانشگاه که دولتی و حکومتی فکر می کنند. اندیشه در دانشگاه نباید حکومتی و دولتی شود. در واقع دانشگاه باید دولت را ارتزاق فکری کنند نه اینکه دولت و حکومت دستور بدهند دانشجو چگونه فکر کند، چگونه به مذاقشان حرف بزنند و فقط تقدیس کند قدرت را…
با وجود عواملی که به زبان حال به من می گویند که این شرایط اصلاح بشو نیست، ولی من سعی می کنم که نا امید نشوم. امیدوارم با این روشی که در پیش گرفته اند روزی سرشان به سنگ بخورد و بفهمند که این مسیر اشتباه است.

و سخنان پایانی شما…؟
انگیزه در قشر دانشجو کاهش پیدا کرده است. احمدی نژاد بارها گفت: در پایان دولتم بیکاری را کاملآ از بین می برم. مشکل اصلی جامعه‌ی امروز ما بیکاری نسل جوان و تحصیل کرده ی ماست. دانشجو وقتی می بیند دروغ توسط مقام های مسوول نهادینه شده، شایسته سالاری نیست و پول و قدرت حرف اول را می زند؛ دچار یأس و نا‌امیدی می شود. و این گونه است که معاون وزیر بهداشت اعلام می کند “ایران افسرده ترین کشور های دنیاست”.
در این شرایط، دانشگاه و دانشجو ، خود باید راه غلبه بر مشکلات را پیداکنند. باید به اصلاح امور امید داشت…

**آنچه از نظرتان گذشت،خلاصه ی بخشهایی از یک مصاحبه ی مفصل است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 5 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۵
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
عامه یکشنبه , ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۲

شما خسته نشدید از تحلیل دوره های قبل و قبل و قبل ،نظر و راهکار بفرمایید

مجله اینترنتی اسرارنامه یکشنبه , ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۸

با سلام.
مطلب شما در اسرارنامه انعکاس یافت:
http://www.sabzevarpayam.com/reports.php?id=9496

پیروز باشید…

امید گلباز جمعه , ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۲:۲۶

دزدو بر دانشجویان حق طلب و آزادی خواه………………..

ناشناس یکشنبه , ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۶:۴۳

حسینیه ارشاد تهران به سال ۱۳۴۳ توسط محمد همایون، ناصر میناچی ، محمد علی نوید و عبدالحسین علی‌آبادی به قصد فعالیت‌های مذهبی تاسیس شد.

مرتضی مطهری از ابتدا در جریان تشکیل این موسسه بود و از همان ابتدا همکاری خود را آغاز کرد. اولین کار چاپی نشریه کتاب «محمد خاتم پیامبران» بود که مطهری قسمت هجرت تا وفات را به واسطهٔ آشنایی‌ای که با محمد تقی شریعتی داشت به پسر وی علی شریعتی سپرد. بعدها با گسترش اختلاف‌های بین میناچی و مطهری و نیز اعتراض به انحراف حسینیه از مسیر اصلی، مطهری و دوستان‌اش حسینیه را در اواخر سال ۱۳۴۹ ترک کردند و از این به بعد موسسه با سخنرانی‌های آتشین شریعتی به راه خود ادامه داد. سرانجام در سال ۱۳۵۱ ساواک به دستور شاه، حسینیه را تعطیل کرد. حسینه تا انقلاب بازگشایی نشد.

سبزواریان.کام یکشنبه , ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۴

با سپاس از توضیحات شما

نظرات بسته شده است.