بَرق یا بَرغ
راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار، سر مطرح کردن این مبحث با هم اتفاقنظر ندارند. تا جایی که ما یادمان مانده، در قدیم این دو، در گفتن حکایتها و نتیجهگیریها و پندهای آموزنده، با هم همراه و همدل بودند. حالا، کار دنیا به جایی رسیده که حتی این دو آبشان با هم به یک جوی
راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار، سر مطرح کردن این مبحث با هم اتفاقنظر ندارند. تا جایی که ما یادمان مانده، در قدیم این دو، در گفتن حکایتها و نتیجهگیریها و پندهای آموزنده، با هم همراه و همدل بودند. حالا، کار دنیا به جایی رسیده که حتی این دو آبشان با هم به یک جوی نمیرود!
راویان اخبار این طرف و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار آن طرف!!!
شاید بتوان علتالعلل این عدم تفاهم را در چیزهای مختلف دستهبندی کرد، مثلاً به علت تعدد رسانههای خبری رنگارنگ، راویان اخبار گاهی دچار تناقض میشوند و یا به علت تغییرات بیحدومرز در همهچیز، طوطیان شکرشکن بین دو یا چند راه سرگرداناند و نمیتوان از آنها توقع داشت با وجود سرعت روزافزونی که دنیای مدرن پیش میرود، باز هم کنار هم بمانند.
اما غرض از این مقدمه اینکه، هر مبحثی که این روزها حکم نانِ داغ، کبابِ داغ داشته باشد، در این مقوله میگنجد. منظور، تفاهم نداشتن دو گروه بالاست! یکی از این مباحث به تأیید گروه کثیری از دلسوزان جامعه، مسئله سیستم آموزشی است و اینکه، آیا علت اصلی مشکلات جامعه از نظر سطح سواد و علم، برمیگردد به سیستم آموزشی یا مشکل نسل جوان؟
اینجور بگویم بهتر است؛ نه تنها راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار، بلکه حتی خود کارکنان آموزشی که تقریباً همه در یک طرف جوی هستند، آبشان با هم به جوی نمیرود و نمیتوانند به یک نتیجه مشترک برسند. گروهی معتقد هستند اشکالات زیاد در وضعیت آموزشی باعث دردسرهای جامعه جوان ماست که «برق» را «برغ» و «ضوابط» را «ظوابط» و «انضباط» را «انظباط» مینویسند؛ و گروهی پایشان را در یک کفش میکنند و محکم سر حرف خود میایستند که آقا، نسل جوان تنبل شده و راحتطلب؛ مشکل اینجاست، نمیخواهد به خودش زحمت بدهد و همه چیز را «آماده» طلب میکند!
حالا حق با کدام گروه است؟ آیا میتوان نوک پیکان اتهام را دقیقاً به یک سمت گرفت یا نه؟ بماند!!!
همه را میتوان حل کرد و با بحث مردن به یک نتیجه که نه به نتیجههایی نزدیک به هم رسید؛ اما با «برغ» و «ظوابط» و «انظباط» چه باید کرد؟
برقی که برغ نوشته شود، لابد مهندسش جای فاز و نولاش را عوضی خواهد گرفت و نیروی خدماتی جوانش ظوابط کار را رعایت نمیکند و به جای چسباندن کاغذدیواری با بهترین چسب، با آب دهان آن راخیس خواهد کرد و خواهد چسباند. انظباط فردی و گروهیاش خلاصه میشود به ریختن زبالهها نه در معابر و خیابانها، بلکه ریختن آنها تا شعاع فقط یک متر از سطح زبالهدانهای عمومی!
بوقهای گوشخراش ماشین و موتورش را به جای سر چهارراه، موقع شلوغی و ترافیک، فقط سر ظهر یا آخر شب بهعنوان نوعی مراوده و احوالپرسی خواهیم شنید.
ولی خودمانیم، نمیتوان زیاد به راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار خرده گرفت. اگر خوب فکر کنیم، یکجورهایی حق دارند! اتفاقنظر داشتن در اینگونه مباحث کار سختی است و شاید محال. موافقید؟
یا شما هم جزو گروهی هستید که معتقدند این روزها حتی راویان و طوطیان هم دنبال لقمه آماده میگردند و حال و حوصله بحث و نتیجهگیری ندارند؟
بههرحال، به امید روزی که «برغ» را «برق»، «ظوابط» را «ضوابط» و «انظباط» را «انضباط» بنویسیم.
*منتشر شده در شماره ۱۲ هفته نامه ستاره شرق
برچسب ها :اعظم اسراری ، طنز
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰