یکی از مسئولان محترم می گفت: سال ۸۶ که موضوع ثبت روز بیهقی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح بود مدیریت شهری نه تنها پیگیری جدی نکرد بلکه آقای شعبانی فرماندار وقت گفت برای چه می خواهید روز بیهقی در تقویم ثبت شود؟ اصلا این کار چه فایده ای دارد؟ ثبت بشود که چه؟
بیهقی در زادگاهش غریبتر از همهجاست
سبزواریان – علی نورآبادی: چند سالی است که اول آبان با اماواگر و هزار زحمت، نشستی برای بزرگداشت ابوالفضل بیهقی برگزار میکنیم. آیا این نشست که بیشتر حالت دلخوشکنک برای ما دارد، برای پدر نثر فارسی کافی است؟ این نشست چندساعته که تمام میشود تا سال دیگر و تا چند روز قبل از اول آبان
سبزواریان – علی نورآبادی: چند سالی است که اول آبان با اماواگر و هزار زحمت، نشستی برای بزرگداشت ابوالفضل بیهقی برگزار میکنیم.
آیا این نشست که بیشتر حالت دلخوشکنک برای ما دارد، برای پدر نثر فارسی کافی است؟
این نشست چندساعته که تمام میشود تا سال دیگر و تا چند روز قبل از اول آبان کسی یادی از بیهقی نمیکند. حتی اگر در تهران یا جاهای دیگر نشستی، جلسهای، کتابی یا مقالهای درباره بیهقی در طول سال برگزار و یا منتشر میشود ما همان را هم نداریم.
با این وضع آیا نباید گفت بیهقی در زادگاهش سبزوار غریبتر از همه جای دیگر است؛ و آیا جا ندارد که بپرسیم ما برای بیهقی چه کردهایم؟
۱- سال ۸۶ ثبت “روز بیهقی” در تقویم در شورای انقلاب فرهنگی مطرح شد اما به علت غفلت و اهمال ما متأسفانه به تصویب نرسید.
بهترین فرصت را با سستی و کمکاری از دست دادیم و حالا حدود ده سال است که تلاش میکنیم تا این روز را ثبت کنیم اما هنوز بهجایی نرسیده است. وزیر، معاون وزیر، رئیس فرهنگستان و خیلیهای دیگر بارها قولهایی دادهاند اما به نتیجه نرسیده است.
بهاصطلاح نان را تا تنور داغ است باید چسباند. گاه یکلحظه غفلت سالها پشیمانی به دنبال دارد و حتی ممکن است جبرانناپذیر باشد؛ و ما در سالهای گذشته بارها با غفلت در سر بزنگاهها فرصتهای زیادی را از دست دادهایم. جالب آنجاست که عبرت هم نمیگیریم و باز تکرار میکنیم.
۲- مدام تکرار میکنیم: «سبزوار پایتخت نثر فارسی است» یا میگوییم: «بیهقی پدر نثر فارسی است.» اینها همه درست اما آیا تابهحال دقت کردهایم که شاید بیهقی در زادگاهش از همه جای دیگر غریبتر است.
آیا دقت کردهایم که هنوز در سبزوار یک خیابان و یا یک میدان کوچک هم به نام بیهقی بزرگ نیست؟
در کشور هم تنها در تهران پایانهای به نام بیهقی داریم. حال اینکه چه نسبتی بین پایانه و بیهقی وجود دارد خدا میداند. اینها کمترین و ابتداییترین کارهای برای زنده نگهداشتن یاد و نام مشاهیر و بزرگان است که ما همین کمترین کارها را هم نکردهایم.
۳- مگر نمیگوییم: اگر فردوسی پدر شعر فارسی است؛ بیهقی پدر نثر فارسی است. فردوسی را همه میشناسند و نامش همهجا هست اما ما برای شناساندن بیهقی چه کردهایم؟
هر شهر که بروی معمولاً مکانی به نام فردوسی هست و یا تندیسی از او هست اما در کدام شهر نامی و تندیسی از بیهقی وجود دارد؟ اگر همین مقایسه کوچک را داشته باشیم میفهمیم که چقدر غفلت کردهایم و چقدر کوتاهی داشتهایم. اگر میگوییم بیهقی پدر نثر فارسی است باید آنقدر کار کنیم که نام و یاد بیهقی هم مانند فردوسی در همه شهرهای کشور باشد.
حتی فراتر از این باید کاری کنیم که همانطور که نام و تندیس فردوسی در بسیاری از شهرها و یا دانشگاههای خارج از کشور وجود دارد نام و تندیس بیهقی هم وجود داشته باشد. میبینید که کارهای نکرده بزرگی داریم.
۴- دو سال پیش آقای محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب در مراسم بیهقی پیشنهاد تأسیس «مرکز بیهقی پژوهی» را ارائه داد و گفت باید این مرکز بهجایی برسد که هر کس در سراسر جهان بخواهد درباره بیهقی تحقیق کند و مطلبی بنویسد باید به اینجا مراجعه کند.
او تأکید کرد این مرکز باید در سبزوار، زادگاه بیهقی راهاندازی شود. بیش از دو سال از این پیشنهاد میگذرد واقعاً چه کردیم؟
آیا کوچکترین قدمی برای راهاندازی این مرکز برداشتیم؟
کاری نشد و نشد تا اینکه سال گذشته باز هم در مراسم بزرگداشت بیهقی استاد علوی مقدم گفت حاضرم کتابخانهام را به مرکز بیهقی پژوهی تبدیل کنم. یک سال گذشت باز هم کاری نکردیم. تازه افتخار میکنیم که چند دانشگاه بزرگ و همه هم دانشکده رشته ادبیات فارسی دارند.
چه کسی باید مرکز بیهقی پژوهی را راهاندازی کند؟
آیا غیر از دانشگاهها و دانشکدههای ما؟
چه کسانی غیر از استادان ادبیات فارسی باید برای این کارها آستین بالا بزنند؟
اگر دانشگاهها این کارها را نکنند پس برای چه کار ساخته شدهاند؟
بنابراین اگر با خودمان صادق باشیم میبینیم که مشکل طرح و ایده نیست مشکل کار کردن و زحمت کشیدن است. دو سه سالی است که اول آبان مراسمکی برای بیهقی برگزار میکنیم -همین هم غنیمت است- اما آیا همین مقدار کافی است؟ حرف زدن و سالی یک مراسم برگزار و سخنرانی کردن ساده است اما بی سروصدا کار کردن بسیار سخت است و خوندل خوردن میخواهد.
۵- ابوالحسن زید بیهقی علاوه بر کتاب ارزشمند «تاریخ بیهق»، منجم و ریاضیدان برجستهای هم بود. دانشگاهها و استادان سبزوار برای شناخت او و بررسی جنبههای علمی چه کردند؟
کدامیک از استادان ما در کتابخانههای ایران و جهان گشتند تا آثار دیگر بیهقی را پیدا، تصحیح و منتشر کنند؟
آیا انتظار داریم آثار بیهقی را هم کس دیگر تصحیح و منتشر کند؟
استادان ما برای شناساندن او در ایران و حتی جهان چه حرکتی کردند؟
غربت از این بیشتر که حتی در سبزوار هم شناختهشده نیست. همین «تاریخ بیهق» را احمد بهمنیار استاد دانشگاه تهران حدود ۸۰ سال پیش (سال ۱۳۱۰) تصحیح و منتشر کرد که الآن نایاب است.
همانطور که میدانیم علاوه بر ارزشی که این کتاب برای ما که سبزواری هستیم دارد این اثر ازجمله آثار مهم ادبیات فارسی است. همچنین ازنظر تاریخی و جغرافیایی هم ارزشمند است. این کتاب الآن هم نایاب است و هم اگر پیدا شود چاپ نامناسبی دارد. ایکاش کسی در بین استادان دانشگاههای سبزوار پیدا میشد بار دیگر این اثر ارزشمند را تصحیح و منتشر کند.
بخشهای زیادی از این کتاب به زبان عربی است ازجمله اشعار آن که حجم زیادی از کتاب را شامل میشود؛ باید این اشعار ترجمه شود تا قابلاستفاده برای عموم مردم باشد.
رئیس دانشگاه حکیم سبزواری بارها از افزایش بودجه پژوهشی این دانشگاه گفته و بر کارهای علمی تأکید کرده است. از طرف دیگر دانشگاه حکیم سبزواری یکی از معدود دانشگاههای کشور است که بودجهاش افزایش جهشی داشته است. آقای حداد نیا همچنین از ارائه برنامه ۵ ساله به وزارت علوم صحبت کرده بود که دانشگاه حکیم باید در این ۵ سال جزو ۳۰ دانشگاه برتر کشور شود.
خوب، بسم ا… چرا از این بودجهها در کارهای پژوهشی و راهاندازی مرکز بیهقی پژوهی استفاده نمیکنند؟
آیا جا ندارد که بخشی از این بودجه پژوهشی برای تصحیح، اصلاح و چاپ منقحی از تاریخ بیهق صرف شود؟
۶- سالیانه چه کتابهای جدیدی در کشور درباره بیهقی منتشر میشود؟
چند و چه مقالاتی دراینباره چاپ میشود؟
این آثار را چه کسانی مینویسند؟
آیا دانشکدهها و استادان ادبیات سبزوار وضع بیهقی پژوهی را در کشور و حتی جهان رصد میکنند؟
آیا اصلاً از آخرین آثاری که در این زمینه منتشر میشود خبر دارند؟
آیا آخرین آثاری که درباره بیهقی منتشر میشود میخوانند؟
آیا میتوانند بگویند جدیدترین اثری که دراینباره منتشر شده است چیست؟
اینها را نمیدانیم اما این میدانیم که این کارها حداقل کار استادان و دانشگاههای سبزواری باید باشد. آنها باید از آخرین آثار علمی و پژوهشی که درباره بیهقی منتشر میشود با خبر باشند. باید نشستهای ویژه در سبزوار یا تهران بگذارند و این آثار را نقد کنند.
فاجعه آنجاست که جایی مانند شهر کتاب درس گفتارهای یک سالش را به بیهقی اختصاص میدهد و بیش از ۵۰ نشست دراینباره برگزار میکند اما هیچکدام از استادان ادبیات سبزواری در این نشستها حضور ندارند و شاید اصلاً خبردار هم نشده باشند. اگر دانشکدهها و استادان سبزواری این کارها را که وظایف ابتداییشان است نکنند، پس چه میکنند؟
یکی از دوستان میخواست ویژهنامهای به مناسب اول آبان و بزرگداشت بیهقی منتشر کند. میگفت تماس گرفتم و از استادان دانشگاههای سبزوار مقاله و یادداشتی خواستم. هیچکس مطلب تازهای نداشتند و دو سه نفر هم مقالات چند سال پیش خود را دادند.
تقریباً همه دانشگاههای سبزوار رشته ادبیات فارسی را تا مقطع دکتری دارند. اگر استادان این دانشگاهها در سال حداقل یک مقاله جدید در زمینه بیهقی و دیگر مسائل مرتبط نداشته باشند پس اینهمه رشته و دانشکده برای چیست؟
۷- استادان و دانشجویان سبزواری نهتنها باید آخرین کتاب و پژوهشها در زمینه بیهقی را رصد کنند، بلکه باید در این زمینه پیشرو و خود جریان ساز باشند.
آیا این انتظار زیادی است که استادان و دانشجویان سبزواری باید آخرین مقالات و کتابها درباره بیهقی و دیگر بزرگان و مشاهیر منطقه خودشان را بنویسند؟
اگر دانشگاههای سبزوار حداقل در حوزه اندیشمندان منطقه خودشان ازنظر علمی و پژوهشی جریان ساز نباشند پس کجاها و چه کسانی باید این کارها را بکنند؟
آثار و مقالات استادان سبزواری باید مرجع و مستند دیگران باشد نه برعکس. اگر دانشکدههای ما واقعاً کار علمی بکنند و دغدغه پژوهشی داشته باشند اینها کار زیادی نیست. دانشگاهها و استادان سبزوار با این معیارها میتوانند اعتبار و جایگاه علمی خود را بسنجند و به خود نمره دهند.
شهریور ۴۹ دانشگاه مشهد همایش بینالمللی و معتبری درباره بیهقی برگزار کرد. حدود پنجاه سال از آن همایش میگذرد و در این فاصله نیم قرن بسیاری یافتههای نو و نظرات جدید درباره بیهقی و اثر گرانسنگش ارائه شده است. چقدر خوب است که دانشگاه حکیم سبزواری و با همکاری مجموعه دانشگاهی شهرستان همایش بینالمللی دیگری درباره او برگزار کنند.
همایش قبلی کاملاً علمی و با حضور برجستهترین استادان و صاحبنظران برگزار شده است بهگونهای که هنوز مقالاتش محل رجوع پژوهشگران است. اگر دانشگاه حکیم سبزواری هم تصمیم گرفت چنین همایش برگزار کند باید حتماً چنین اعتبار و سطح علمیای داشته باشد. در این همایش هم باید برجستهترین استادان و صاحبنظران این حوزه مقالات و یافتهها علمی خود را ارائه دهند.
فقط امیدواریم این همایش هم به سرنوشت همایش سربداران گرفتار نشود. اشکالی ندارد که چنین همایشی یکی دو سال دیرتر برگزار شود اما با اعتبار علمی باشد.
۸- جناب شهردار در بازدیدش از نخستین نمایشگاه توانمندیهای رسانهها گفت که هر رسانهای ایده و طرحی دارد ارائه کند من قول میدهم که این طرح را به شورای شهر ببرم و تصویبش را بگیرم. ما هم به اعتماد حرف او طرح «پردیس جامع فرهنگی بیهقی» را مطرح کردیم که منتشر هم شد.
این طرح هم برای تکمیل و ارتقای زیرساختهای فرهنگی سبزوار بود و هم برای از غربت خارج کردن نام ابوالفضل بیهقی. چون با طراحی و تصویب این پردیس به نام بیهقی لااقل مکان آبرومندی به نام او در زادگاهش ساخته و ماندگار میشد؛ اما تمام شدن نمایشگاه همان و فراموشی آن طرح هم همان.
آیا آقای طالبی وعدهاش را یادش هست؟
۹-
عجب است که من در مجله یغما، آذر ۱۳۴۷ چنین نوشته بودم:
«اکنون درست ۱۰۰۳ سال قمری از تولد بیهقی میگذرد و من سه سال پیش و برای نخستین بار در انجمن دبیران علوم اجتماعی و سال پیش در مقدمه کتاب /آسیای هفتسنگ/ یادآوری هزاره او را کردم و اینک تکرار میکنم که تا قوموخویشهای او در ماوراء اترک پیدا نشدهاند و مزاری در ماوراء خواف و عشقآباد برایش درست نشده قبر خاندان او را در بیهق تعمیر کنند و یادی از این مورخ بزرگ بنمایند.» (پاورقی یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص ۲۳، دانشگاه مشهد)
این تذکر و هشدار را استاد باستانی پاریزی حدود ۵۰ سال پیش داده است. خطاب او قبل از همه، قطعاً باید مسئولان شهرستان سبزوار است. آیا جا ندارد که از آقایان پرسیده شود در این ۵۰ چه کردهاند؟
حتی اعتباری را هم که مدتی پیش برای بازسازی محوطه و قبر بیهقی داده بودند معلوم نشد چه شد و چه کردند؟
این چند جمله بسیار گویاست و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
۱۰- فکر نکنیم اینها کارها شاق و تکلیف ما لایطاق باشد بلکه اینها حداقل هاست؛ اگر بخواهیم قدر بیهقی را بدانیم و برایش کاری بکنیم.
برچسب ها :ابوالحسن زید بیهقی ، ابوالفضل بیهقی ، اسلایدر ، باستانی پاریزی ، پایتخت نثر فارسی ، پدر نثر فارسی ، تاریخ بیهق ، دانشگاه حکیم سبزواری ، دكتر علوی مقدم ، روز بیهقی ، علی نورآبادی ، مرکز بیهقی پژوهی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
به هر حال فعلا مدیرین شهری نشان داده که همراه و همگام است.
جناب آقای علی ششتمدی. باسلام واحترام.
ضمن سپاس از دلنوشته ی زیبای شما ویا یکی از بزرگواران « سبزواریان»
دونکته ی کوتاه خدمتتان به عرض می رساند:
۱- این جانب در پاییز و زمستان ۹۱ دردونوبت در درس گفتارهای بیهقی درشهرکتاب تهران حضور یافته و به سخنرانی درباره ی ساختارروایت در تاریخ بیهقی پرداختم واساساً باهدف تقدیر از آقای محمد خانی ایشان رادر اول آبان ۹۲ به همایش بزرگداشت بیهقی دعوت کردیم.
۲- درست است همه ی ما کوتاهی هایی داریم اما خواهش می کنم آگاهانه به فعالیت هایی که دربرگزاری بزرگداشت ها وهمایش ها در دانشگاه انجام شده نیز بپردازید وذهن خالی خوانندگان را آکنده نکنید. روز اول آبان ۸۶ چه روی داد؟ چه کسی یاکسانی این روز را به عنوان روز ملی بزرگداشت بیهقی اعلام کرده اند؟ اگر ماامسال نیز برگزارکننده ی بزرگداشت بیهقی هستیم به همت چه کسانی است؟ شما به خوبی می دانید من به رغم همه مسئولیت های سنگینم دردانشگاه، به مانند برخی عافیت طلبان نبوده ونیستم و تاهستم وهست حتی اگرشده برای خودم بزرگداشت بیهقی راسالانه برگزار می کنم.
درعین حال من وآقای مقصودی پذیرای همه ی انتقادها هستیم.
بااحترام بسیار. مهیار علوی مقدم
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۳