تریبون فقط متعلق به مسئولان مدرسه نیست!
گزارشی از مدرسه غفوری سبزوار و گامهای روبهجلویی که در امر پرورش برداشته است
ستاره شرق – موسیالرضا وثوق
گزارشی از مدرسه غفوری سبزوار و گامهای روبهجلویی که در امر پرورش برداشته است
بهمحض اینکه زنگ مدرسه خورد، دانشآموزان از پلهها دویدند پایین و همینکه مدیر مدرسه را دیدند با اشتیاق آمدند و با او دست میدادند. مدرسه، دارای یک فضای استثنایی بود. داخل آزمایشگاه، برای هرکدام از دانشآموزان، یک لباس آزمایشگاه تعبیه شده بود، سالن ورزش مستقل داشت، هر کلاس به نام یکی از مشاهیر سبزوار نامگذاری شده بود، تمام کلاسها مجهز به تختهسفید بودند و نیمکتهایی زیبا با رنگهای متنوع که کمتر در مدارس ما دیده میشوند.
دبستان پسرانۀ غفوری در سبزوار، واقع در چهارراه امیرمسعود، حلقۀ مفقودۀ پرورش را ـ که در آموزشوپرورش کشور به فراموشی سپرده شده ـ به طرز جالبی به مرحله اجرا درآورده است. با مدیر این دبستان دولتی به گفتوشنودی نشستهایم.
من دوست دارم همه ببینند که میشود با دستهای خالی هم کار بزرگی انجام داد. نگاه منفی برداشته شود از مدارس این مناطق، عدالت آموزشی رعایت شود.
خودتان را معرفی کنید.
سید امین طبسی هستم. لیسانس آموزش ابتدایی دارم و سال آخر خدمتم را میگذرانم.
درباره چشماندازهای مدرسه غفوری بگویید.
از زمانی که مدیریت مدرسۀ غفوری را به عهده گرفتم، مقید بودم؛ مدیریت، امانتی است در دست من. لذا نقشۀ راهی برای خودم ترسیم کردم، تلاش در این راستا بوده تا قدمی بردارم برای آیندگان؛ حتی شده یکقدم.
به قول سهراب، ریگی را برداریم و وزن بودن را احساس کنیم. چون اکثر دانشآموزان ما ساکن مناطق محروم شهر هستند، همۀ تلاشم این بوده که قدمی برداشته شود و بیشترین تمرکزمان هم حول محور کتابخوانی بوده و تلاش کردیم این بچهها کتابخوان شوند.
بعد از کتابخوانی که اولویت ماست، مسئله ورزش برای ما مهم است؛ در واقع الگو و هدف من این است که یک دانشآموز، مهارتها، هنر و ورزش را اولویتهای خود قرار دهد.
دانشآموزان را در قالب تیمهای مختلف گروهبندی کردهایم؛ برای مثال، تیمهای کشتی، ورزشهای رزمی، بسکتبال، والیبال و فوتسال. بچهها هم در این زمینهها فعالند و خوشبختانه توانستهایم مقام هم کسب کنیم.
در بحث هنر، از عزیزانی خواستیم تا پنجشنبهها به مدرسه بیایند تا طرح پنجشنبههای بدون کیف و کتاب را اجرا کنیم. هم در قالب طرح شهاب که طرحی ملی است، هم به دلیل علاقه شخصی خود با این هدف که بچهها را از برخی محیطهای کثیف، در مدرسه جمع کنیم تا هم هدفمند شوند، هم از فضاها استفاده شود. دوستان عزیزی هم داریم که لطف کردند و رایگان در این طرح به ما کمک کردند؛ مثلاً در آموزش سفالگری، اریگامی، نقاشی، خطاطی و شطرنج.
در بحث مهارتها نیز از مادران و پدرانی که حرفهای دارند دعوت میکنیم تا به مدرسه بیایند، در رابطه با حرفهشان اطلاعاتی را در اختیار دانشآموزان قرار دهند؛ در هر شغل و حرفهای که هستند.
من فقط از این جهات گفتم خشنودم که توانستهایم یکقدم به جلو برداریم؛ وگرنه من معلمی را به مدیریت ترجیح میدهم. دوست دارم کار برای مدیران بعد از من سخت شود و بگویند این کارها انجامشده و باید مسیر ادامه داده شود.
از فعالیتهای مدرسه در راستای کتابخوانی گفتید، کمی دراینباره توضیح دهید.
امسال زنگ کتاب در مدرسه ما خورد و این فرصتی شد تا دوباره کتابخانههای کلاسی ما احیا شوند. همچنین مسابقات کتاب و کتابخوانی داریم که بین خود بچهها برگزار میشود.
دو کار مهم و زیبا که در این زمینه انجامشده، یکی کتابخانه اولیاست که در سالن مدرسه قرارگرفته و فرصتی است برای مطالعه والدینی که به دنبال فرزندانشان آمدهاند و یکی هم کتابخانه سیاری است که بچهها خودشان کتاب میگذارند و برمیدارند و میخوانند.
همچنین در مدرسه، کارگاه نقد داستان داریم که در جام باشگاهها هم ثبتشده. زنگهای انشا و فارسی، زنگ کتابخانه است؛ کتاب میخوانند، نقد میکنند، در موردش صحبت میکنند. نمونههای مختلفی داریم. مثلاً از قصههای مثنوی مولانا، ده قصهای که سادهنویسی شده را میخوانند و در موردش صحبت میکنند. بعد آن را اجرا میکنند. این کار، خیلی بر درس، اعتمادبهنفس و علاقه به کتاب و روابط اجتماعیشان تأثیر دارد. این بچهها هویت اصلیشان را پیدا کردند و بهجای اینکه صرفاً در کلاس از روی کتاب درسی روخوانی کنند، خودشان در کتابخانه میتوانند بنشینند و کتاب بخوانند.
درزمینۀ پرورش مهارت دانشآموزان چه فعالیتهایی انجام میشود؟
در هر کلاسی ما دانشآموزانی با استعدادهای مختلف داریم؛ مثل نویسنده، نقاش، انیمیشنساز و… .
ما به معلمهایمان اختیار دادهایم تا زمانی را به دانشآموزان اختصاص دهند. بهویژه که امسال مبحث تکالیف ویژه مطرحشده و مطابق آن، دو ساعت در هفته از ساعات اصلی درس باید به مهارت دانشآموزان اختصاص یابد. همچنین طرح شهاب هم طرح خوب و اثرگذاری در این زمینه بوده است.
من از همکارانم در مدرسه خواستهام زمانی بگذارند تا مخصوصاً استعداد دانشآموزان ما را پیدا کنند و به صِرف درس دادن پرداخته نشود و خوشبختانه تیم مدیریت مدرسه، این فضا را فراهم کرده است.
مثلاً ما در مراسم دهه فجر هیچ فردی را از بیرون مدرسه نمیآوریم و اجرای مراسم را به خود بچهها میسپاریم؛ مانند اجرا، رونمایی، سازهای مختلف، تقلید صدا و مواردی از این قبیل. این فرصتی بوده که تیم مدرسه ما به بچهها داده برای شکوفایی استعدادهایشان.
در مدارس جامعه ما معمولاً مراسم صبحگاه خیلی سنتی برگزار میشود و ما در مدرسه غفوری سعی کردیم به دانشآموزان القا کنیم که تریبون فقط متعلق به ما مسئولان مدرسه نیست؛ دانشآموزان را در اجرای صبحگاه شریک میکنیم. مثلاً به آنها گفتهایم بیایند خلاصه یک کتاب که خواندهاند را سر صف توضیح دهند. تقلید صدا کنند، آواز بخوانند، جوک تعریف کنند تا از این طریق به آنها شخصیت داده شود. قطعاً از بین این بچهها میتوان مثلاً یک قاری قرآن خوب، یک مجری خوب و یک استعداد خوب پرورش داد.
ما در مدرسه زنگ صبحانه هم داریم که آهنگی برای بچهها پخش میشود تا دانشآموزان صبحانههایشان را در آن ساعت میل کنند. از معلمان خواهش کردیم تا با بچهها همراهی کنند. چون تا تغذیه بچهها تأمین نشود، نمیتوانند خوب یاد بگیرند و تا ظهر دوام بیاورند.
درباره مباحث زیستمحیطی هم در مدرسه فعالیتی دارید؟
من چون مدیرمسئول سمن بادغوث نیز هستم، دوست دارم بچهها را با محیطزیست و اهمیت آن آشنا کنم. مثلاً باغچهای در مدرسه داریم که توسط خود بچهها پرورش داده میشود. دوست داریم بچهها با گل و گیاه و طبیعت آشنا شوند؛ برایشان مهم شود و بهسادگی از کنار طبیعت نگذرند. یاد بگیرند از محیطزیستشان نگهداری کنند تا در آینده دچار گرفتاری نشویم. نیت داشتیم از الآن که میتوانیم، در محیط ابتدایی بچهها را با این مسائل آشنا کنیم.
علاوه بر این، خودشان هم به این فعالیتها علاقهمندند. خودشان گل آوردند و گذاشتند کنار پنجره کلاسهایشان.
هرسال در روز هوای پاک، مهمانان ویژهای در مدرسه غفوری داریم. دو سال هم هست که بچهها را در این روز بیرون میبریم و دیدیم که بازخورد بهتری هم داشته است. کلاسها را به تیمهای مختلف تقسیم میکنیم، میرویم در سطح شهر و نوشتههایی درباره محیطزیست حمل میکنیم تا به مسئولان بگوییم که بچهها میفهمند. متأسفانه میبینم که داریم به سمت ایجاد مشکلات زیستمحیطی شهرهای بزرگ میرویم. دوست دارم فرهنگسازی شود تا الآن که میتوانیم از این اتفاق جلوگیری کنیم.
حتی من دوست دارم بچهها با دوچرخه به مدرسه بیایند تا از الآن بیاموزند که میشود با دوچرخه هم رفتوآمد کرد. چون مسیر ایمنی برای دوچرخهسواری فراهم نشده فعلاً امکان این کار وجود ندارد.
بهعلاوه، دانشآموزان ما هر یک محیطیارانی هستند که اداره محیط زیست هم به آنها کارت داده است. خودشان حواسشان به این قبیل مسائل هست که شیر آب را باز نگذارند و اگر به چنین رفتارهایی برخورد کردند، تذکر میدهند.
بارها والدین به ما گفتهاند اگر بچه ما درسخوان هم نشده، مثلاً در بحث محیطزیست، انسان آگاهی شده و در خانواده خودشان به این مباحث حساس شدهاند.
بازخورد آموزش و پرورش به چه صورت بوده؟ آیا حمایتی صورت گرفته؟
خوشبختانه بله و ما انتظارمان این است که حمایتهای بیشتری انجام گیرد. ما یک سری قوانین دستوپا گیر هم داریم؛ مثلاً در روز هوای پاک باید مجوز اردویی بگیریم. دوست داریم اینها را تسهیل کنند. هم آنها قانون است، هم ما دوست داریم که این اتفاقات خوب بیفتد که دانشآموزان ما بروند بیرون، ببینند؛ اما باید مجوز دریافت شود، با راهنمایی و رانندگی هماهنگ شود و این قبیل مشکلات. در مجموع انصافاً آموزشوپرورش حمایت کرده؛ هم در کتابخوانی، هم ورزش، هم محیطزیست و… . محدودیتهایی وجود دارد که طبیعی هم هست.
واکنش و همکاری خانوادهها چطور بوده؟
خیلی خوب بوده. بارها والدین به ما گفتهاند اگر بچه ما درسخوان هم نشده، مثلاً در بحث محیطزیست، انسان آگاهی شده و در خانواده خودشان به این مباحث حساس شدهاند.
یا مثلاً ما این فرهنگ را جا انداختیم که منتظر پول نباشید بهعنوان هدیه؛ کتاب به همدیگر هدیه بدهید. خانوادهها به ما گفتهاند که فرزندانشان دیگر از آنها پول بهعنوان عیدی نمیخواهند و میگویند کتاب، عیدی بدهیم، کتاب به مدرسه اهدا کنیم! یا پولهایشان را جمع میکنند و کتاب میخرند. به والدینشان میگویند یک فیلم ببینیم و باهم درباره آن صحبت کنیم. این برای ما خیلی ارزشمند است که دانشآموز در این شرایط اقتصادی، از والدین خود کتاب میخواهد.
همچنین ما برای دانشآموزان مراسم جشن تولد برگزار میکنیم؛ کارتهای ویژهای در روز تولدشان به آنها هدیه میدهیم با یک جمله تبریک. یک مراسم شعر برایشان برگزار میکنیم، بچهها دستی میزنند و این خیلی خوب است که بچهها میبینند برای معلم، مدرسه و دوستانشان مهم هستند. خانوادهها هم بازخورد خوبی داشتهاند. مثلاً آمدهاند گفتهاند تولد بچههای ما در روزهای تعطیل یا مراسمهای عزاداری بوده و باید چهکار بکنیم؟ ما هم چند روز بعد برای آنها در مدرسه جشن تولد برگزار میکنیم.
مدرسه غفوری در حوزه فرهنگ مقام هم کسب کرده؟ برای شما چقدر این مسئله مهم است؟
مسابقات کتاب و کتابخوانی، رتبه اول داشتیم و در مسابقات طرحهای نقوش اسلامی، مسابقات قرآن، احکام و اذان هم رتبههای خوبی داشتیم. مسابقات ورزشی رتبه سوم شهرستانی کسب کردیم.
البته خیلی دنبال کسب رتبه اول نیستیم؛ مهم این است که دانشآموزان ورود پیدا کنند. همینکه بحثهای ورزشی، محیطزیست، مهارتها و کتابخوانی برای بچهها فرهنگ شده و با آنها خوب کنار آمدند، برای من خیلی مهمتر از رتبه است.
همینطور که در پرورش موفق بودهاید، چه مقدار به امر آموزش میپردازید؟
در بحث آموزش ما خیلی تأکید کردیم. شروع ثبتنامها را کمی سخت میگیریم. این نگاهها به مدرسه غفوری و این قضاوت که چون در فلان منطقه است پس مدرسه ضعیفی است، نادرست است.
ما یک سال آزمون ورودی گرفتیم، خیلیها راضی نبودند. ولی گفتیم که بیاییم اول دانشآموزانی که خیلی خوب هستند را ثبتنام کنیم. حتی مصاحبه برای همکاران داریم. نه اینکه بگوییم سخت میگیریم اما در این مدرسه بودن خیلی آسان هم نیست. گفتیم در کنارش بُعد پرورشی و مهارتی و ورزشیشان باید ارتقا پیدا کند و چیزی کم نگذاشتیم. ما آزمایشگاه و کتابخانه و کلاس هوشمند داریم. در مسائل آموزشی جدی هستیم. اینطور نیست که فقط به بخش پرورشی و ورزشی بپردازیم؛ آنها برایمان اولویت است ولی از آموزش هم غفلت نکردیم و برایمان مهم است.
هرچند من خیلی به این مسائل اعتقاد ندارم. بچهها در ابتدایی باید راحت باشند، همراه با محیط، آموزش ببینند. فضای ایدهآل مدنظر ما این است که همه این چیزها در کنار هم حرکت کنند.
اگر دانشآموزی افت تحصیلی داشته باشد، اطلاع میدهیم که خانواده محترم بیایید مدرسه و حرف میزنیم که چرا افت کرده؟
نشستیم صحبت کردیم و راهکار را پیدا کردیم. از خیلیها هم کمک گرفتیم. یک خانمی هست که روز شنبه از مرکز استثنائی میآیند. برای دو دانشآموز که گوش و چشمشان کمی ضعیف است، مربی ویژه گرفتیم.
چه موانعی بر سر راه شما بوده؟
زیاد بوده است. مشکل اصلی، بحث اقتصاد است. بحث اینکه در منطقهای قرار داریم که خیلی از خانوادهها محروماند.
اما به لطف الهی تا همینجا با همین حداقلها کارهای خوبی انجام دادهایم. با همین حداقلها برای هر ۳۰۰ دانشآموزمان، نفری بالغبر پنجاههزار تومان هزینه کردیم. در جشنهای مختلف تقدیر کردیم. یکی از روزهایی که دوستان و معاونین از اداره آمده بودند، دیدند که ما یک ساعت فقط داشتیم جایزه میدادیم. برایشان توپ، لباس و … گرفتیم. این خیلی ارزشمند است که بچهها ببینند از دست رئیس اداره جایزهشان را میگیرند و همین، یک عکس میشود برای آیندهشان و خیلی لذت دارد و خوشحال میشوند.
هزینۀ این فعالیتها از کجا تأمین میشود؟
از خانوادهها تأمین میشود. اعتمادسازی و مشارکت در مدرسه بسیار بالاست و کارتهایی اول سال تهیه کردیم برای کمک به مدرسه و هیچ اجباری هم در کار نبوده است. گفتیم که میخواهیم چهکارهایی بکنیم و چهکارهایی کردهایم. مثلاً میزها و دوربینها عوضشده. بهاندازه وسعشان هرچقدر دوست داشتند هدیه کردند به مدرسه و تحت نظارتشان هم خرج میشود. باوجود مشکلاتی که در محل زندگی دانشآموزان ما وجود دارد، چون اعتمادسازی و مشارکت صورت گرفته، خوشبختانه کمکهای زیادی از جانب آنها انجام میگیرد.
خانوادهها میآیند میبینند اگر هزار تومان هزینه میکنند، ما هم دو هزار تومان به آن اضافه کردیم و حالا توانستهایم مثلاً یک توپ، یک لباس ورزشی یا یک مدال برای آنها فراهم کنیم تا دانشآموز احساس هویت کند. احساس کند در مدرسه مفید بوده و لذت ببرد؛ و این اتفاق حتماً افتاده؛ کما اینکه چند تن از دانشآموزان ما در تیمهای شهرستان هم فعالاند.
مثلاً ما در مراسم دهه فجر هیچ فردی را از بیرون مدرسه نمیآوریم و اجرای مراسم را به خود بچهها میسپاریم؛ مانند اجرا، رونمایی، سازهای مختلف، تقلید صدا و مواردی از این قبیل. این فرصتی بوده که تیم مدرسه ما به بچهها داده برای شکوفایی استعدادهایشان.
صحبت پایانی؟
سپاس از شما. من دوست دارم همه ببینند که میشود با دستهای خالی هم کار بزرگی انجام داد. نگاه منفی برداشته شود از مدارس این مناطق، عدالت آموزشی رعایت شود. خواستۀ ما این هم هست که مسئولین از پشت میزهایشان بلند شوند و بیایند در کف مدارس. اگر میخواهند که شهر ما توسعه و رشد پیدا کند، بیایند درد دل همکار و دانشآموز را از نزدیک ببینند و لمس کنند.
فکر میکنم لازم است آقایان مسئولان بیایند و ببینند قرار نیست که دولت پول تزریق کند به ما، خودمان بعضی کارها را میتوانیم انجام دهیم. مثلاً شهرداری بگوید این چهار صندلی و نیمکت را به مدرسه شما میدهیم. این آسفالت که ایراد دارد را کمک کنیم. خیلی کارهای اینچنینی میشود کرد. من خواهشم این است که مسئولان بیایند و ببینند.
گزارش از موسیالرضا وثوق
*منتشر شده در شماره ۱۴۸ نشریه ستاره شرق
برچسب ها :اسلایدر ، سبزوار ، ستاره شرق ، سرزمین بادغوث ، سید امین طبسی ، مدرسه غفوری سبزوار
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰