جایزه به شاگردانم کتاب میدهم…
صرف با او بودن و سر به اتاق کارش کشیدن و دیدن حیاط خانهاش همه سؤالهایت را جواب است. از آن آدمهای اهلدل و حال که بودن با او خستهات نمیکند. یاد آن شعر سهراب افتادم که درباره پدرش میگفت: «پدرم نقاشی میکرد، تار هم میساخت، تار هم میزد… خط خوبی هم داشت…» وقتی زنجیرهای
صرف با او بودن و سر به اتاق کارش کشیدن و دیدن حیاط خانهاش همه سؤالهایت را جواب است. از آن آدمهای اهلدل و حال که بودن با او خستهات نمیکند. یاد آن شعر سهراب افتادم که درباره پدرش میگفت:
«پدرم نقاشی میکرد، تار هم میساخت، تار هم میزد… خط خوبی هم داشت…»
وقتی زنجیرهای زنگزده کلون درهای قدیمی را آویخته بر دیوار خانهاش دیدم یاد فیلم سوته دلان علی حاتمی افتادم. آنها که دادهاند، میدانند چرا!
—
۱- از شما خواستهاند در یک جمع غیررسمی خودتان را معرفی بفرمایید.
– فرامرز الداغی. دبیر بازنشسته، متولد سبزوار
۲- ابلاغ ریاست جمهوری را برایتان زدهاند. اولین اقدام یا اقدامات؟
-استعفا!
۳- چهکار یا کارهای نکردهای دارید؟ فردا دنیا تمام میشود…
-سالهاست که آمادهام. کار نکردهای ندارد.
۴- بهترین اختراع بشر؟ و بدترین؟
-برق – اسلحه.
۵- قرار شام با یک آدم مهم؟
-مرحوم پدرم.
۶- دوست دارید از چه کسی فیلم بسازند یا بسازید؟ چرا؟
-بابک خرمدین؛ به خاطر مبارزاتش، مرد بودنش
۷- آخرین کتابی که خواندهاید؟ چند وقت پیش؟
-«آن روزها» ی محمدرضا ملوندی؛ هفته پیش.
۸- یک همسلولی انتخاب کنید؛ قرار است ده سال با هم باشید.
– ترجیح میدهم تنها باشم.
۹- چه حیواناتی دوست دارید در خانه نگهدارید.
-سگ را خیلی دوست دارم و الآن هم در باغ چندتایش را دارم.
۱۰- میزان مطالعه در مملکت؟
– مرخص؛ فاجعه.
۱۱- از دست دادن چه چیزی خیلی ناراحتتان میکند؟
-عزیزان.
۱۲- یک جمله یا یک بیت یا … که موقع فشارهای زندگی آرامتان میکند؟
– آنچه دلم خواست نه آن میشود // هر چه خدا خواست همان میشود…
۱۳- موسیقی…
– جزئی از زندگی، سالهای سال، از بچگی. مُسکّن بسیار خوب. با موسیقی کرده و میکنم.
۱۴- از میان سازها، تار! چرا تار؟
-ساز تکمیلی است. با سازهایی که از خودم فاصله دارند حال نمیکنم. تار در آغوش آدم آرمیده است و مستقیم با آدم در ارتباط. سنتور از نوازنده فاصله دارد. خوشم نمیآید.
۱۵- میخواهند فیلم زندگی شما را بسازند. چه نامی انتخاب میکنید؟
– رضایت.
۱۶- وقتی عصبانی میشوید؟
-متأسفانه کنترلی روی رفتارم ندارم. یادگاری از دوران معلمی است.
۱۷- طولانیترین روز یا روزهای زندگی؟
-روزهای تعلیمات سربازی. به قول امروزیها، آمورشی.
۱۸- اهل وبگردی و سرچ نام خودتان در گوگل هستید؟
-به خاطر شعر، اهل فیسبوک هستم. مبادلات شعری. دوستانی از ارومیه و دوستانی از شمال و دوستانی از جنوب. شعرهایمان را برای هم میخوانیم.
۱۹- شعر…؟
– مثل موسیقی و بعد از موسیقی. تخلیه ذهن.
۲۰- به نظر شما آخرش چه میشود؟
– آخرش تمام میشود.
۲۱- دوست داشتید چه سؤالی از شما بپرسم و نپرسیدم؟
-از کسانی که در پیشرفتم مؤثر بودند. معلمان دلسوزم. مخصوصاً مرحوم شاهرخ، کوشکی، تیژری، بلالی و آنها که در قید حیاتاند، استاد مروجی، استاد خلیلی پور، استاد افتخار زاده و استاد بخشی که خداوند عمرشان را طولانی کند.
- منتشر شده در شماره ۷ هفتهنامه ستاره شرق
برچسب ها :ابوالفضل عصار زاده ، سبزوار ، فرامرز الداغی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰