کد خبر : 31737
دیدگاه‌ها برای حمایت پیشکش! فقط سنگ‌اندازی نکنید! بسته هستند
تاریخ انتشار : شنبه 11 تیر 1401 - 14:03
-

حمایت پیشکش! فقط سنگ‌اندازی نکنید!

گفت‌وشنودی با مهدی علوی مدیر کتابفروشی شباهنگ

(منتشر شده در شماره ۱۷۶ ماهنامه ستاره شرق: مهدیه عابدی)

سال ۱۳۷۲ بود که در تقویم رسمی کشور، ۲۴ آبان ماه بهعنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. از آن سالها تاکنون همهساله سعی میشود با برپایی جلسات مختلف فرهنگی، نمایشگاهها، تازههای کتاب و… برای توجه مضاعف به امر کتابخوانی و ترویج این مسئله اقداماتی صورت گیرد، اما در پاسخ به این پرسش که: اقدامات تا چه اندازه توانسته مؤثر باشد؟ باید پاسخ داد به گفتۀ بسیاری از کارشناساِن دخیل در امر فرهنگی، مجموعۀ این برنامهها هنوز نتوانسته بهطور شایستهای فرهنگ کتابخوانی را در میان مردم ترویج کند.

سبزوار نیز مثل بسیاری دیگر از نقاط کشور و با وجود دارا بودن شخصیتهای برجستهای در حوزههای ادبیات، تاریخ و هنر و پیشینۀ گرانبها، نتوانسته چه در چهارچوب سیاستهای کلی و چه محلی از این قاعده مستثنا باشد؛ مسئلهای که در درازمدت باعث مصائبِ بیشتر فرهنگی و اجتماعی نیز خواهد شد. هرچند تاروپود کتاب، آگاهی، فرهنگ و اجتماع به هم گره خورده است اما بسیاری از اهمیت ویژه و خاص آن در ارتقاء نگرش و فهمِ مردم، بیاطلاع و غافلاند.

برای پاسخ به بسیاری از سؤالات مطرح شده در موضوع کتاب و کتابخوانی و اطلاع از بسیاری از ناهنجاریهایی که متأثر از این امر شکل گرفته است گفتوگویی را با «مهدی علوی» مدیر کتابفروشی «شباهنگ» داشتهایم.

علوی دانشآموخته ادبیات است و ۵ سال است که با راهاندازی کتابفروشی «شباهنگ» توانسته فرصتی را برای آن دسته از علاقهمندان به مقوله کتاب فراهم کند تا از گنجینه آگاهی لذت ببرند.

این گفتوگو را در ادامه بخوانید :

چرا کتابفروشی؟!

فضایی برای آموختن همیشگی! مسلّم است که انتخاب هر شغلی بر پایۀ امکانات، توانایی‌ها و از همه مهم‌تر علایق است هرچند که متأسفانه در کشور ما مشاغل بر اساس علایق شکل نمی‌گیرد اما ازنظر من شغل با کار متفاوت است، همۀ ما به‌نوعی مشغول هستیم اما تعریفِ کار یعنی رشد کردن، اینکه مشغولِ چه باشیم مهم‌تر است! کار شاید فضای شخصی شدۀ یک فرد است که با آن در طول سال‌ها رشد می‌کند، با جامعه ارتباط برقرار می‌کند و بایستی با شناخت و توانمند شدن همراه باشد. کتاب‌فروشی از این نظر یک فضای مستعد و همیشگی برای آموختن است، عنصر اصلی این مکان داشته‌هایی برای مبادله و ارتباط یعنی کتاب است که تأثیر آن مستقیماً بر ذهن و روان و زندگی آدم‌هاست و در خیلی از دیگر مشاغل وجود ندارد.

علاقه و اقبال مردم  به کتاب، عمومی نیست

نمی‌شود برای علاقۀ مردم به کتاب و کتاب‌خوانی عمومیتی قائل بود. اینکه بگوییم «مردمِ فلان منطقه کتاب‌خوان هستند و منطقۀ دیگری نه» واقعیت ندارد و قابل تسری نیست، زیرا این امر یک مسئلۀ کاملاً فرهنگی است که خود متأثر از برساخت‌های بزرگ‌ترِ سیاسی و اقتصادی است.

علاقه‌مند شدن مردم به کتاب یک امر فرهنگی محسوب می‌شود که بیشتر نمایندۀ وضعیت اجتماعی در یک جامعه است که در طول سال‌ها و دهه‌ها مشاهده شده، حداقل در طول این ۱۵۰ سال! باید گفت که بستر مناسب برای این موضوع فراهم نشده که کتاب خواندن بشود جزئی از ضروریات اصلی زندگی مردم و یا یک قفسه کتاب بشود بخشی جداناپذیر از یک خانه!

 کتاب‌خوانی در جامعۀ ما نه امروز که دهه‌هاست غریب واقع شده! یک مسئلۀ خاص، اما ناآشنا!

از فراغتی که نیست…

 بخش زیادی از مشکل کتاب نخواندن در کشور ما برمی‌گردد به دولت‌ها و سیاست‌هایی که در پیش گرفته‌اند. چه در دوران گذشته و چه کنونی، سمت‌وسوی دولت‌ها این‌گونه بوده که عمداً سعی در این داشته‌اند تا مردم با کتاب بیگانه باشند! وضعیتِ اقتصادی و معیشتی، حال و روز ناخوش رفاه اجتماعی و… زمینه‌ای شده تا مردم دیگر فراغتی و انگیزه‌ای نداشته باشند تا به سمت کتاب بروند. آن‌هایی که متولیِ این امر هستند از میراث فرهنگی تا ادارۀ ارشاد، آموزش‌وپرورش، آموزش عالی و حتی شهرداری‌ها هیچ‌کدام نتوانسته و یا نخواسته‌اند که در این زمینه، یک ساختار اصولی، پایدار و روبه‌جلو را پایه‌گذاری کنند. با اینکه هزینه‌هایی که برای کتاب‌خوان کردن مردم لازم است از تبلیغات و فرهنگ‌سازی گرفته تا قانون‌گذاری، بسیار پایین‌تر از هزینه‌هایی است که در بخش‌های دیگر جامعه رواج دارد، عدم چینش صحیح سیاست‌ها در این زمینه غیرقابل انکار است.

تأثیر هفتۀ کتاب مقطعی است

بسیاری از برنامه‌ها و طرح‌هایی که برای هفته کتاب یا در طول سال برگزار می‌شود بیشتر از آنکه تأثیرگذار باشد مقطعی هستند؛ هرچند که برگزاری نمایشگاه‌های داخلی و بین‌المللی لازم است اما نتایج آن تقریباً بی‌تأثیر و کوتاه‌مدت است. ما میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجو داریم اما چه تعداد از آن‌ها کتاب می‌خوانند؟ اگر بخواهیم مصداقی و در مورد شهر خودمان صحبت کنیم قضیه همین است.

بروید اداره ارشاد و بگویید کتابخانۀ خود را نشان بدهد! از آن‌ها بپرسید در مورد شخصیت‌های فرهنگی، هنری، سینمایی و… که زاده این شهر هستند چه اطلاعاتی به‌طور مدون در دست دارید؟

این‌ها نشان می‌دهد که بی‌توجهی به این موضوع در همه جای کشور شرایط مشابهی دارد.

مافیا، این فسادی که تیشه بر ریشه میزند

اگر بخواهیم از تأثیرِ گرانی کاغذ بر نشر سخن بگوییم مسئله فراتر می‌رود. تا جایی که باید سؤالاتی پرسید که با آنکه جواب مشخصی دارند اما پر از ابهام‌اند. مثلاً اینکه ارز دولتی تخصیص گرفته برای کاغذ و نشر کجا می‌رود و چرا در اختیار همه ناشران قرار نمی‌گیرد؟

تماشای فضای عمومی جامعۀ ما گویای همه‌چیز است. بدونِ سیاه نمایی، آن چیزی که می‌بینیم عین واقعیت است. اگر سیاست مریض باشد اقتصاد مریض است! و اگر اقتصاد مریض باشد فرهنگ و اجتماع حال خوبی ندارند، چیزی که امروز شاهد آن هستیم.

اشتباه نکنید! هر کتابی ارزش یک بار خواندن ندارد

بسیاری این مورد را بیان می‌کنند که هر کتابی ارزش یک‌بار خواندن را دارد، اما این قضیه کاملاً از نظر من غلط است. خیلی از کتاب‌ها هستند که ارزش نیم‌بار خواندن هم ندارند! ذوق را باید تربیت کرد، پرورش داد و برای آن اهمیت و ارزش قائل بود، برای معرفیِ کتاب نیز همین‌طور، نباید برای آدم‌ها نسخه پیچید اما باید به یاد داشت که لازم است برای معرفی کتاب نکته‌سنج و دقیق بود.

کودکان و نوجوانان، پیشگام در استقبال از کتاب

جای امیدواری است که بگویم استقبال گروه کودک و نوجوان از کتاب بیشتر از سایر گروه‌های سنی است. در حوزۀ ادبیات و روان‌شناسی از نظر موضوعی بیشترین استقبال صورت می‌گیرد اما تاریخ، تحلیل سیاسی و… کمتر از سایر موضوعات، علاقه‌مند دارد.

اقلیتی که نمایندۀ عموم نیستند

اگر بخواهیم به‌طور خاص میزان مطالعه را در میان مردم شهر خودمان بسنجیم باید بگویم که شاید کمتر از نیم درصد از مردم در شهری که ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد به کتاب روی آورده‌اند! این وضعیت در حالی است که ما بخواهیم میزان کتاب‌خوانی را فقط مطالعۀ یک کتاب در ماه در نظر بگیریم!

به خیلی از مسئولان که متولی امر ترویج کتاب هستند باید گفت: حمایت پیشکش! فقط سنگ‌اندازی نکنید!

در شرایطی هستیم که وضعیت فرهنگمان از سایر کنش‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی متأثر است. البته مسائل اجتماعی آن‌قدر پیچیده است که نمی‌توان آینده را به‌راحتی پیش‌بینی کرد.

آگاهی مسئله مهمی است، آگاه شدن هزینه دارد، اما صرف کتاب‌خوان بودن و گرایش به کتاب آگاهی محسوب نمی‌شود! چون آگاهی نیازمند تغییر است، تغییری عمیق که ما را از ابتذال، نادانی و… نجات دهد. آگاهی همان اراده‌ای است که برای خواستن، تغییر و دگرگونی‌ها حاصل می‌شود…

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.