تاریخ انتشار : جمعه 16 خرداد 1393 - 22:37
-

خودزنی فرهنگی در رسانه ای محلی!

چندی پیش یکی از پایگاه های الکترونیکی شهرستان سبزوار، اقدام به انتشار مطلبی با عنوان «استاد ادبیاتی که وقت مطالعه ی ادبیات مقاومت ندارد!» نمود؛ مطلبی که می کوشید با برداشت های جهت دار از یک مصاحبه ی مغرضانه، یکی از استادان مطرح ادبیات سبزوار را تخریب نماید. در این مطلب، مصاحبه کننده با سوءاستفاده

sadeghimanesh

علی صادقی منش-دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری

چندی پیش یکی از پایگاه های الکترونیکی شهرستان سبزوار، اقدام به انتشار مطلبی با عنوان «استاد ادبیاتی که وقت مطالعه ی ادبیات مقاومت ندارد!» نمود؛ مطلبی که می کوشید با برداشت های جهت دار از یک مصاحبه ی مغرضانه، یکی از استادان مطرح ادبیات سبزوار را تخریب نماید.

در این مطلب، مصاحبه کننده با سوءاستفاده از تواضع و فروتنی استاد با سابقه و خوشنام دانشگاه حکیم سبزواری، دکتر ابوالقاسم رحیمی، با رویکردی غیراخلاقی مسائلی را به ایشان نسبت می دهد که مایه ی تأسف اهالی فرهنگ و رسانه ی شهرستان است.
به عنوان نمونه در یکی از بخش های این مطلب، مصاحبه کننده می پرسد:«چرا دانشجوی کارشناسی که با شما رابطه خوبی دارد؛ وقتی وارد ارشد و دکترا می­ شود دیگر آن رابطه را حس نمی­ کند؟»پرسشی که بر بنیاد پنداری نیازموده مطرح شده است و البته فروتنی استاد مانع از آن می گردد که آن را نفی نمایند.
در دیگر بخش های مصاحبه نیز همین رویکرد غیراخلاقی مشاهده می شود:
«چرا نگاه شما روی کارهای پژوهشی و تحلیلی نیست و تاکید تان بیشتر روی جزوه نوشتن است؟»
یا این پرسش که:
«شما در یکی از جلسات اخیر گفتار های پژوهشی موضع شدید الحنی درباره ادبیات مقاومت داشتید و گفتید تا کی ادبیات ما باید ادبیات جنگ باشد! در مورد کشور خودمان هم ما جنگ هشت ساله ای داشتیم که در آن حدود ۲۵۰ هزار شهید و این همه اسیر و جانباز دادیم و این تنها نبرد ۲۰۰ سال گذشته بود که ذره ای از خاک ایران در آن جدا نشد حال با این همه آیا این بخش از تاریخ ایران نباید در ادبیات جایی داشته باشد؟ در حالی که خیلی از کشور های دیگر دنیا مثل کشورهای اروپایی سال ها درگیر جنگ بودند و ادبیات و هنر این کشور ها نیز تا الان درگیر جنگ و تبعات و تاثیرات آن است؟»
همچنین این پرسش:
«- درباره نظری که نسبت به ادبیات مقاومت و انقلاب دارید چند کتاب که در ۴-۵ سال اخیر خوانده اید را برای ما معرفی می کنید؟»
و پاسخ دکتر رحیمی که متواضعانه سخنی از مطالعات خود در این زمینه به میان نمی آورد و …

 بنده خود دانشجوی دکتری جناب آقای دکتر ابوالقاسم رحیمی هستم و البته از ناقدان این استاد فرهیخته و دانشمندم…
اما به سبب جفایی که نسبت به این استاد گرانقدر دانشگاه حکیم سبزواری، در یک سایت همشهری رفت بر خود لازم می بینم که در مورد مسائل مطرح شده، به ارائه ی توضیحاتی بپردازم:

الف)مصاحبه کننده بر بنیاد چه آماری رابطه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با دکتر رحیمی را چنین ارزیابی می نماید؟
بنده خود سال ها دانشجوی استاد بوده ام و هرگز سخن مصاحبه کننده را تأیید نمی نمایم.درک عمیق استاد از مسایل ادبی همواره پژوهندگان کوشای تحصیلات تکمیلی را راغب به همراهی و همکاری با ایشان نموده است؛ گرچه اخلاق مداری و تعهدی که ایشان نسبت به جامعه و شهرستان سبزوار دارند سبب گشته است زمان و دانش خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار عموم مردم بگذارند که همین موضوع موجب گشته است فرصت همکاری ما دانشجویان دکتری با ایشان به اندازه ی دیگر استادان نباشد؛ مسأله ای که خود نشان از تعهد و داشتن دغدغه ی مردم و روحیه ی مذهبی دکتررحیمی دارد.

rahimi

ب)در بخشی دیگر در مورد «عدم تأکید دکتر رحیمی بر پژوهش» سخن رفته است!
در آخرین درسی که از کلاس های ایشان بهره می بردم، افزون بر پژوهشی که خود در کلاس ارائه نمودم، شاهد ارائه ی شش کار پژوهشی در کلاس های استاد بودم…ارائه ی پژوهش که گاه با بحث و بررسی های دقیق دانشجو و استاد، بیش از زمان عادی کلاس زمان می برد و البته دانشجویان دکتری چنان مجذوب بحث ها می شدند که یادی از زمان نمی کردند و…

پ)بنده خود نه تنها در جلسه ای که در مورد ادبیات انقلاب برگزار شد و مصاحبه کننده بدان اشاره نموده است، حضور داشتم که در هماهنگی و تدوین گزارش آن نیز نقشی داشتم…
نظر استاد رحیمی در این میزگرد که با حضور دیگر استادان فرهیخته ی دانشگاه حکیم برگزار می شد، این بود که ادبیات مقاومت صرفاً ادبیات جنگ نیست و هر اثر ادبی که در آن سخن از مقابله با بیداد و ستم رفته است، جزیی از ادبیات مقاومت است…
بنده خود حساسیت ویژه ای روی ادبیات مقاومت دارم و از آن جا که خود به گونه ای در پیوسته با خانواده ی شهدای هشت سال دفاع مقدس هستم به دقت جویای نظرات دکتر رحیمی بودم؛ سخن ایشان یک سخن علمی دقیق بود که منابع علمی تأیید کننده ی آن است(در این زمینه می توانید مراجعه نمایید به کتاب ماه ادبیات شماره ۶۶ صفحه ی ۴۷)؛ بنده سال هاست دانشجوی ایشان هستم و شهادت می دهم ایشان با والدین شهدای هشت سال دفاع مقدس به گونه ای محترمانه و متواضعانه، همراه با تجلیل مصاحبت می نمایند که ای کاش برخی مدعیان حفاظت از حرمت خون شهدا یک صدم آن را الگو برداری نمایند…
گرچه رشته ی تخصصی ایشان ادبیات مقاومت نیست اما اگر ایشان از نخواندن کتاب در این زمینه سخن می گویند ای کاش آن قدر اخلاق مدار باشیم که از این تواضع سوءاستفاده ننماییم…

چنان که پیش تر نیز اشاره نمودم بنده به شخصه نقدهایی علمی بر برخی اندیشه های تخصصی این استاد فرهیخته دارم که البته این جا مجال طرح آن نیست اما اندوه زده گشتم لحظه ای که دیدم یک رسانه ی سبزواری حرمت استادی را نگاه نداشته است که از مفاخر شهر است و زیستن خویش را دلسوزانه و بی هیچ چشم داشتی وقف اعتلای فرهنگ این شهر نموده…

بنده و دیگر دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری، مفتخریم که در دانشگاهی فرصت تحصیل یافته ایم که استادانی توانمند درآن به تدریس می پردازند و با فعالیت های سازنده ی علمی و فرهنگی خود مایه ی غرور این خطه ی ادیب پرور گشته اند…

بیاییم با احترام به فرهیختگان این مرز و بوم، به پشتوانه های فرهنگی خویش ارج نهیم…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 16 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱۶
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
اولین عکس جمعه , ۱۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۲

سلام و تشکر از توضیحات کامل شما. ننگ بر دروغ!

محمد ن. جمعه , ۱۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۳۶

سلام…موافقم که این رسانه ای که می گویید خیلی مغرض است…دکتر رحیمی را من می شناسم…بسیار شریف است…

دانشجو شنبه , ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۰:۵۵

درود بر شرف دوستدارن حق و حقیقت

رضوانی شنبه , ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱:۴۹

سلام
خدا را شکر که بالاخره کسی حاضر شد اشکارا و با اسم و رسم کامل از دکتر ابوالقاسم رحیمی که کاری جز حقگویی و حقجویی ندارد دفاع کند. این دفاع تمام قد جناب صادقی منش بپیش از انکه دفاع از شخص اقای رحیمی باشد دفاع از عدالتخواهی و ظلم ستیزی و قد علم کردن در برابر نادرستی و ناراستی است. ناراستی که حتی ازوسیله ساختن خون شهدا نیز برای پیشبرد مقاصد خود هیچ ابایی ندارد.امید که همه ی ماانقدر شجاعت و دلیری پیدا کنیم که :قولوالحق ولو انفسکم چرا که هیچ معروفی بزرگتر از حق نیست.

دلبری شنبه , ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۶

سلام دکتر رحیمی از معدود اساتید ادبیات ایران است که آنچه خوانده وشنیده در وجود مبارکش با عنایت به پیشینه و تبار خانوادگی اش تبدیل به ملکات اخلاقی نابی شده که هر انسان اهل دلی را در نگاه اول شیفته ی این مرد آسمانی می کند.بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم…..

ماهان شنبه , ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۳

شوربختانه رسانه های دلواپسان با استفاده از باندبازی های خود تلاش دارند تا چهره ی حق گویان را خدشه دار کنند.
سپاس یزدان را که سرانجام یک رسانه ی سبزواری بنفش رنگ سبز شد تا صدای حقیقت باشد.
سپاس از گردانندگان این رسانه.

درعلی شنبه , ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۲

Afarin bar shoma.

امید گلباز یکشنبه , ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰:۳۹

سلام
واقعا ممنون از آقای صادقی منش بابت صحبتهای زیباشون و وقعا باید تاسف خورد بابت افرادی که به خودشون اجازه میدن که بیان به همچین استادی توهین کنن……….
اونم کسی که اگه پاش بیوفته معلوم میکنه که از همشون درباره انقلاب و مطالعات انقلابی دقیق تره و پرمطالعه تره…………

فریاد یکشنبه , ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۴

اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

علوی دوشنبه , ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۰

کار فرهنگی کردن ، نیاز به شعور و ظرفیت فرهنگی دارد . نوشتن آدابی دارد که اخلاق نوشتن بر پیشانی آن نمایان و نشان تندرستی صاحب هر قلم است . کار مطبوعاتی در هر سطح نیز برین قاعده است . در فضای علمی اما دقت و مراقبت بر گفتن و نوشتن و نمایاندن ، خود صدچندان حساس تر است . غرض از نوشتن اگر مرض پراکنی ذهن باشد – چه بسا بسیار اینگونه بوده اند – حیف و دریغ از کاغذی که حرام می شود و وقتی که تباه ؛ مطلوب اما برگرفتن دانه ای از معنی ست اگر سعادتی باشد انسان نویسا را که خطِ راستی می کشد و بار هستی بر دوش می کشد تا مخاطب را در سایه درخت معرفت ، میوه ای تعارف کند . …….. و اما …. صحبت از پالوده مردیست که می شناسمش به صداقت ، پاک اندیشی ، دانایی و فروتنی ، بخشش در خیر و مهربانی و آزادی و هر آنچه انسانیت است …. خود سالها پیش در فضای دانشجویی و خاصه در کار نشریه بوده ام و آشنا به شتابزدگی ها و خطاها و نامجوئی ها و به کام دیگران گام زدن نیز بوده ام ….. جوانی و جهانجوئی فکری ، گاه دانشجوی نپخته را سیاهی لشکر جهل خود و دلال مظلمه دیگران می کند . قصدم توهین و منکوب کردن کسی نیست که گفتن اینست : که قضاوت کردن دیگران به قصد تخریب ، ندانسته آبروی خویش بردن است و آتش بر ریش خود زدن ……. احترام به انسان ، گو هر که باشد آئین مردمان خوب کردار است ! حال آنکه آبروی انسانی شایسته و فرهیخته را در خانه اش بردن ، نه او را کوچک که چهره اش را زیباتر می کند و زشتی و بدحالی بدگویانش را رسوا . والسلام علی من التبع الهدی

قاسم مزینانی دوشنبه , ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۲

قَالَ علی [علیه السلام] أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : برترین زهد ، پنهان داشت زهد است

قاسم صادقی منش سه شنبه , ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰:۱۰

مولای متقیان علی ع : کفر بر چهار ستون پایدار است : کنجکاوى دروغین. ستیزه جویى و جُدُل ، انحراف از حق و دشمنى کردن . آن کس که دنبال توهم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید . و آن کس که به ستیزه جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نابینا شد ، و آن کس که از راه حق منحرف گردید ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت ، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت ، و نجات او از مشکلا ت دشوار است

قاسم صادقی منش چهارشنبه , ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱:۱۱

حضرت امیرالمومنین امام علی درود خدا بر او، فرمود: برترین زهد، پنهان داشتن زهد است أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ .

سید مهدی دوشنبه , ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۵

خدایا!

رحمتی کن تا ایمان،نام و نان برایم نیاورد.

قوتم بخش تا نانم را وحتی نامم را درخطرایمانم افکنم.

تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند وبرای دین کار

میکنند. نه ازآنها که پول دین میگیرند وبرای دنیا کارمیکنند.

خدایا!

همواره تورا سپاس میگویم که هر چه درراه تو

ودرراه پیام تو پیشتر میروم،بیشتررنج میبرم!!

آنها که باید ما را بنوازند،میزنند.

آنها که بایدهمگاممان باشند،سد راهمان میشوند.

آنها که باید حق شناسی کنند،حق کشی میکنند.

آنها که باید دستمان را بفشارند،سیلی می زنند.

آنها که باید دربرابردشمن دفاع کنند،پیش از دشمن حمله می برند.

وآنها که باید در برابر سمپاشی های بیگانه ستایشمان کنند،

تقویتمان کنند، امیدوارمان کنند، و تبرئه مان کنند سرزنشمان می کنند،

تضعیفمان می کنند، نومیدمان می کنند، متهممان می کنند.

تو را سپاس می گذاریم؛

ـ همین نعمت بزرگی است؛ جز از این طریق آدم از اخلاص برخوردار نمی شود.

تو را سپاس می گذاریم تا در راه تو از

تنها پایگاهی که چشم یاری داریم و پاداشی، نومید شویم، چشم ببندیم، رانده شویم،

تا تنها امیدمان تو شود، چشم انتظارمان تنها به روی تو باز ماند، تنها از تو یاری طلبیم،

تنها از تو پاداش گیریم و در حسابی که با تو داریم شریک دیگری نباشد.؛

تا تکلیفمان با تو روشن شود، تا تکلیفمان با خودمان معلوم گردد؛ تا حلاوت اخلاص را

که هر دلی اگر اندکی چشید، هیچ قندی در کامش شیرین نیست،

بچشیم.

(دکتر علی شریعتی)

مجتبی هنرپیشه دوشنبه , ۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۰

یه شعر حافظ هست که دقیقا استاد حیمی رو وصف میکنه و اذیت شدن استاد و اذیت نکردن دیگران , همانند حافظ که در دوره خود مورد آزار و اذیت قرار میگرفته و اذیت ها بخردان جامعه هیچگاه تمامی نداره . و سخن امام علی ع که : مردم دشمن آن چیزی هستند که نمیدانند . نادان چه میداند محبت , برادری و مهربانی چیست پس به دشمنی برمیخیزند .

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به می پرستی از آن نقش خود زدم برآب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن

از این طریقت استاد که : ((وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم)) استفاده منفی میشه . که انشاء الله باعث سنگین شدن اعمال نیک ایشان در روز قیامت باشد . ما همواره قدردان این استاد فرهیخته خواهیم بود .

بهارفرهنگی رضوان محدث پور یکشنبه , ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۳

سلام به این دلسوخته ها بگید که کمی برای نشریه سربداران دل بسوزاند که همش شده تبلیغات مغازه ها ایا پول بیت المال را می گیرند که عکسهای بزرگ مغازه ها را بیندازند چند تومان پول بگیرند و هیچی در راستای فرهنگ مملکت ننویسند من هم که یه زمانی مطلب میدادم چاپ میشد یه هو بهم گفتن باید پول بدی تا چاپ بشه پس نشریه فقط برای کاسبی است البته اقای طیب ادم بسیار خوبی است بعضی اطرافیان مغرض سیاسی یا حسود بهش گفتن چرا از محدث پور مطلب منتشر میکنی بعدش هم که دوستانش گفتن پول بدم دیگه مراجعه نکردم اما هفته دفاع مقدس فقط یک عکس رزمنده زد و بس مطلبی جر عکسهای درشت مغازه ها نداشت اگر رحیمی دلسوز ادبیات است نشریات ما را بسازد

نظرات بسته شده است.