رأی ندهیم؟ خوب! بعدش؟
سبزواریان، علی ششتمدی: در جامعۀ ما همه چیز خیلی زود از حقیقت ماجرا به سمت سبک شدن یا همان «استایل» شدن پیش میروند. طبیعی هم هست. وقتی میانگین مطالعه آزاد را به ثانیه حساب میکنیم و وقتی اینقدر سطحی بودن «نان دارد» طبیعی است که از هر چیز فقط «استایل» بماند. خیلی چیزها را فقط
سبزواریان، علی ششتمدی:
در جامعۀ ما همه چیز خیلی زود از حقیقت ماجرا به سمت سبک شدن یا همان «استایل» شدن پیش میروند. طبیعی هم هست. وقتی میانگین مطالعه آزاد را به ثانیه حساب میکنیم و وقتی اینقدر سطحی بودن «نان دارد» طبیعی است که از هر چیز فقط «استایل» بماند. خیلی چیزها را فقط برای این میخواهیم که «پز»ش را بدهیم! حتی یه گوشی همراه فلان میلیون تومانی میخریم و نمیتوانیم یک درصد امکاناتش را استفاده کنیم! چرا؟ چون پزش را میدهیم! وگرنه از آیفون و گلکسی بیشتر از خدابیامرز «نوکیا ۱۱۰۰» استفادهای نمیکنیم!
یکی از باکلاسیهای روزگار ما «روشنفکری» است. پس استایلش را میگیریم اما اگر از ما بپرسند آخرین کتاب یا مجله یا مقالۀ اینترنتی که خواندهای کی بوده؟ چنان مجبوریم در اعماق حافظه و زمان جستوجو کنیم که سرمان درد میگیرد و احتمالاً آخرش چیزی جز «تصمیم کبری» به یادمان نمیآید! که آن هم اسم درس است نه کتاب!
از روشنفکری فقط کاپتان بلَک و قهوۀ لاته را بلدیم و اوورکت فلان رنگ و کلاه فلان جنس! در جمعها بنشینیم و وقتی از گوشۀ لبمان دود بیرون بیاید و در میان لبخندهای همجنسها و غیرهمجنسها، به عالم و آدم فحش بدهیم، هیچکس را جز خودمان آدم حساب نکنیم و از همهچیز انتقاد کنیم! حتی پرز دادن قالی و پارگی گوشۀ مبلی که رویش نشستهایم را به «دولت» ربط بدهیم و در حالی که نمیتوانیم قوای مقننه و قضائیه را از مجریه و دیگر نهادها تفکیک کنیم، تحلیلی ارائه دهیم که ما را بدبختترین دولت تاریخ معرفی کند! این است جزای روشنفکری!
نکتۀ جالب در مورد روشنفکران زمانۀ ما این است که معادله در مورد آنها برعکس شده! در اصل، این فرهیختگان یک جامعه هستند که جلودار حرکتهای جمعی میشوند و مردم ـ بسته به میزان قدرت فکری این فرهیختهها ـ پشت سر آنها حرکت میکنند! اما این روشنفکران دوران ما، صبر میکنند ببینند مردم و جریان عمومی به چه طرف حرکت میکند؟ آنها بعد پرچم برمیدارند پشت سر میروند! زمانی ظریف را قهرمان میکنند و زمانی حمله کردن به ظریف میشود روشنفکری! زمانی دنبال کسی میگردند که مقابل یک جریان بایستد، بعد از مدتی، حمایت از روحانی یا اصلاحطلبی، از دیدگاه این روشنفکران میشود «گناه نابخشودنی»! در زمانۀ فقدان مطالعههای عمیق، تلگرام و اینستاگرام و پیامهای کوتاهِ عامیانه، میشوند پرچمدار!
اینکه هر چه مردم و طبقۀ عام گفت را فریاد بزنیم، نه کلاس دارد و تحلیل است و نه روشنفکری محسوب میشود! البته در مورد آنها که از همهچیز فقط «پز» و «استایل»ش را میخواهند، این مسئله بسیار هم طبیعی است!
حالا و در آستانه انتخابات، این جریان، به دنبال فریاد زدن شعار عامیانه است: «رأی نمیدم! مگه چیکار کردن که رأی بدم؟!» چقدر مضحک! رأی دادیم که کاری بکنند؟ رأی دادیم که یک جادوگر با جارو و عصای ستارهدار بیاید و همه مشکلات را حل کند؟ اصلاً کل اِهن و تولوپ روشنفکری و کل فعالیت مدنی و سیاسی او، یک برگۀ رأی است؟ خسته نباشید! منت گذاشتید یک برگه را داخل صندوق انداختید! ببخشید که این برگه همه مشکلات جامعه را حل نکرد!
جالبتر اینکه حالا و در این وضعیت سخت، حضرات تصمیم گرفتهاند رأی ندهند! چه فعالیت مدنی گهربار و سختی! همیشه از آنها میپرسم، در کجای تاریخ یک فعالیت انفعالی، به نتیجه رسیده است؟ وقتی میگویید رأی نمیدهم، یعنی کاری نمیکنم! قرار است شما کاری نکنی و چه مشکلی حل شود؟ مگر رأی دادن شما چه بود که رأی ندادنتان باشد؟ رأی که دادید حداقل در مسیر یک حرکت تدریجی بزرگ ـ که بعد از چندین انتخابات میتوانست به نتیجه برسد و ما را به تحقق حداکثری دموکراسی نزدیک کند ـ گامی کوچک برداشته بودید. رأی که ندهید چه میشود؟ رأی ندادنهای همسلکهایتان در دورانهای پیش چه دستاوردی داشت؟
واقعیت است! رأی ندادن یک رفتار انفعالی است! ما که از رأی دادن و از اصلاح و تغییر حرف میزنیم، حداقل یک راه حل داریم. نتیجۀ آن تدریجی است و در سه مرحله انتخابات قبلی نتیجههایی از آن روشن شد! این حرکت را ۵ یا ۶ دورۀ دیگر باید تکرار کنیم تا به اهدافمان برسیم! طولانی است و بهدرد آدمهای غرغرو و پرتوقع نمیخورد! اما شما که میخواهید همۀ مشکلات در چشم به هم زدنی حل شود، چه راهحلی دارید؟ رأی ندهیم؟ خوب! بعدش؟
پزهای روشنفکری، برای این سؤال هیچ پاسخی ندادهاند و ندارند! همۀ راهحلهای ظاهراً شیکشان به صورت قطعی (از نظر تجربی و نظری) حتی به گام اول نتایج نمیرسد! فقط به درد همان مجالس میخورد و اینکه زمان بیرون آمدن دود از میان لبانشان، با آن راهحلهای رؤیایی کلاس بگذارند!
ما حداقل یک راهحل داریم، اما راهمان طولانی است! گامهای اول نتیجههای اولیه داده پس بهتر است تا آخرش برویم و با رأی، حمایت از رأی و تلاش اجتماعی و فرهنگی و سیاسی (و بسنده نکردن به یک برگه رأی) جامعۀ خودمان را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم! چه بسا کسانی که رأیشان در اقلیت است میخواهند با کاهش مشارکت ما، دوباره با آن حداقل رأیشان از نسلهای قدیمی دوباره به کرسیهای قدرت برگردند! و ما چقدر راحت اجازه میدهیم با رأی بالای ۶۰ سالهها و با رأی ندادن زیر ۴۰ سالهها، معادله همیشه به نفع آنها باشد!
برچسب ها :اسلایدر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰