مثل همیشه عالی بود فرهاد خان.
رخ در رخ دیوانگان
سبزواریان – فرهاد ترابی: آنچه در ورای مسائل سیاسی و اجتماعی نهفته شده در دل رخ دیوانه خودنمایی میکند؛ روایت بیعیب و نقص آن است. روایتی که از لحظه شروع فیلم با آن تیتراژ خوب و حسابشده تا لحظه سقوط پیروز مخاطب را لحظهبهلحظه همراه خود میکند و فرصت احتمالی خوردن چیپس و پفک را
سبزواریان – فرهاد ترابی: آنچه در ورای مسائل سیاسی و اجتماعی نهفته شده در دل رخ دیوانه خودنمایی میکند؛ روایت بیعیب و نقص آن است.
روایتی که از لحظه شروع فیلم با آن تیتراژ خوب و حسابشده تا لحظه سقوط پیروز مخاطب را لحظهبهلحظه همراه خود میکند و فرصت احتمالی خوردن چیپس و پفک را از تماشاچی میگیرد.
فیلم اگرچه در مورد مشکلات و مصائب چند جوان بیپدرومادر است (البته میدانید که به قول پیروز این فحش نیست و آنها عضو گروه بیپدرومادرها در فضای مجازی هستند.) اما از رفتن به سمت سانتی مانتالیسم آبکی و پر از اشک و آه، آگاهانه حذر میکند.
چراکه مثلاً از کنار مادر پیروز و مشکل مسکن او بعد از سی سال کار در آموزشوپرورش و یا مادر قراردادی غزل بهراحتی و بدون شیرفهم کردن مخاطب عبور میکند. فیلم حتی موضوع اعتیاد شدید ماندانا را هم با سرخوشی و فضایی پر از بگو بخند برگزار میکند؛ تا مخاطب بهجای درگیر شدن در احساسات مقطعی و دل سوزاندن برای یک کاراکتر و دادن حق احتمالی به او، به همه کاراکترها نگاهی مساوی داشته باشد و فقط در انتظار پایان این بازی جذاب و نفسگیر باشد.
برای مثال در همان سکانسهای ابتدایی فیلم، وقتی کاوه (صابر ابر) ماشین را دیوانهوار به درودیوار میکوبد و بعد در انتها با خانهای خالی روبهرو میشود، که داروندارش را برادرش برده؛ جز سرخوشی و لذت بردن از این بازیهای تودرتو چیز دیگری به مخاطب منتقل نمیشود. چراکه قرار نیست ما در این اثر با رگهای بادکرده قهرمانها روبهرو شویم؛ جهان رخ دیوانه، نه راه به قهرمان کلاسیک میدهد و نه ضدقهرمان. این بازی شطرنج است و دل سوزاندن برای مهرهها را در آن راه نیست.
زبان آثار محمدرضا گوهری خصوصاً در فیلمهایی چون خیلی دور خیلی نزدیک و ملکه یک زبان استعاری پر رمز و راز است، که با چیرهدستی در تاروپود اثر تنیده شده است؛ بدون اینکه در راه هموار روایت، مکث و خللی ایجاد کند.
گوهری در همه آثارش طوری مرز باریک استعاره و واقعیت را طی میکند؛ که رمزگشایی کردن از فیلم در مرحله دوم و بعد از لذت بردن از روایت بیعیب و نقص آن قرار میگیرد؛ یعنی اگر کسی قصد واکاوی و دقت در مورد نشانههای فیلم را نداشته باشد؛ میتواند بهراحتی با اثر ارتباط برقرار کند و بدون لکنت از آن لذت ببرد. این مهم در رخ دیوانه بهدقت و وسواس خاصی رعایت شده و همهی نشانهها از پدر چاقوساز پیروز گرفته تا روایت یک راوی مرده و افتادن و بیرون آوردن گوشی موبایل از خلا؛ ابتدا در پیشبرد روایت پرخون قصه نقش بازی میکند و بعدازآن، راه به تفسیرهای فرا متنی میدهد.
برای مثال وقتی ماندانا گوشی چندمیلیونی خود را به مسعود میدهد و گوشی از خلا آمده او را در دست میگیرد، هم فضای سکانس پر از شوخیها و سرزندگیهای جوانانه میشود و هم فیلمنامهنویس نشانهگذاریهای فرامتنی خود را به زیبایی به رخ میکشد؛ و این نشانهگذاریها در صحنه ورود پیروز به خانه ماندانا و صحبت کردن ماندانا از طریق گوشی موبایل با سگ نگهبان و در ادامه با مادر درمانده، تکمیل میشود.
گوهری در این فیلمنامه مانند یک شطرنجباز قدر مهرههایش را طوری میچیند، که فارغ از نتیجه نهایی نفس حرکت مهرهها برای مخاطب جذابیت داشته باشد. در سکانس نهایی با ورود شکوفه نفس در سینه مخاطب حبس میشود و ورود دوباره او به قصه اصلاً باسمهای و تصنعی جلوه نمیکند. چراکه از ابتدا نقشه این راه دقیقاً کشیده و اجرا شده است. البته زیرکی داودی برای انتخاب یک بازیگر شناختهنشده هم به این مهم کمک اساسی کرده، چراکه اگر بازیگر معروفی قرار بود در اوایل فیلم از صحنه خارج شود، شک مخاطب را در بازگشت دوباره برمیانگیخت.
و در پایان هنگام پرت شدن پیروز از برج و انتهای فیلم؛ وقتی با مرگ راوی این قصه که اتفاقاً خودش تنها کشتهشدهی این بازی دروغین بوده، مواجه میشویم؛ بهجای رو دست خوردن از نویسنده اثر، تازه میتوانیم ادامه این روایت را در ذهن خود مرور کرده و بسته به جهانبینی خود احتمالاً تفسیرهای سیاسی و اجتماعی و فلسفی از آن برداشت نماییم؟
اینکه چرا راوی و تنها فرد این گروه که به قواعد بازی احترام میگذارد و برای همین در انتها به سراغ مسعود میرود باید کشته شود؟
و چراهای دیگری که میتواند در ذهن مخاطب به حیات خود ادامه دهد…
برچسب ها :ابوالحسن داودی ، اسلایدر ، رخ دیوانه ، سینما ، صابر ابر ، طناز طباطبایی ، فرهاد ترابی ، محمدرضا گوهری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
کاش مسئولین محترم همزمان با اکران این فیلم نویسنده فیلمنامه ،آقای گوهری را به سبزوار دعوت می کردند.
عزیز برادر یکی از مسئولان چند وقت پیش گفت از اول انقلاب یه باربیشتر سینما نیومدم هنوز خیلی از آقایون سینما و سینما روها رو مسخره می کنند.البته قهوه خونه ها رو خیلی دوست دارند……
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۳