دیدگاه‌ها برای ز کوی یار می‌آید، نسیم باد نوروزی بسته هستند
تاریخ انتشار : دوشنبه 3 فروردین 1394 - 9:03
-

ز کوی یار می‌آید، نسیم باد نوروزی

سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی: ز کوی یار می‌آید، نسیم باد نوروزی  //  از این باد اَر مدد خواهی، چراغ دل برافروزی (حافظ) نوروز، جشن شروع سال نو در نیمکره‌ی شمالی زمین است. ایران امروز با همه‌ی تنوع آب و هوایی‌اش در منطقه‌ی معتدل شمالی قرار دارد. ایران باستان، به‌عنوان یک امپراتوری بزرگ، بخش

دکتر سید ابوالفضل حسینی

استاد دانشگاه

سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی:

ز کوی یار می‌آید، نسیم باد نوروزی  //  از این باد اَر مدد خواهی، چراغ دل برافروزی (حافظ)

نوروز، جشن شروع سال نو در نیمکره‌ی شمالی زمین است. ایران امروز با همه‌ی تنوع آب و هوایی‌اش در منطقه‌ی معتدل شمالی قرار دارد.

ایران باستان، به‌عنوان یک امپراتوری بزرگ، بخش عظیمی از جهان آن روز را دربرمی گرفت. در آن روزگاران مردم این سرزمین دارای تمدن نسبتاً خوبی بودند. جشن‌های گوناگون داشتند. به طبیعت اهمیت می‌دادند. رویش گیاهان که بازندگی آنان ارتباط مستقیمی داشت، گردش زمین نسبتش با خورشید، همه سبب شده بود که آنان گاه‌شمار خورشیدی را برای خود تنظیم کنند.

می‌دانید که تقویم عربی بر اساس ماه‌های قمری بود و همه‌ی مناسبت‌های مذهبی اسلامی در کشور ما بر اساس تقویم قمری است. تقویم قمری با مشاهده‌ی مستقیم ماه ارتباط دارد، هر روز و هر ماه قابل مشاهده و محاسبه است. فقط باید ثبت شود تا فراموش نشود.

poster-novroz02

محاسبه‌ی ماه و سال خورشیدی در یک محیط فرهنگی و با سطح اطلاعات بالاتری امکان‌پذیر بوده است. فرهیختگانی از ایرانیان به‌دقت طول مدت گردش زمین به دور خورشید را محاسبه کردند و سال خورشیدی را به بشریت عرضه داشتند. تنظیم تقویم جلالی خیام، گام بلندی در فرهنگ بشری است.

تعیین آغاز سال، حتماً امری قراردادی است، اما این ذوق ایرانی است که سال را از بهار شروع می‌کند: فصل رویش و زایش. روز اول فروردین، روز تعادل و مساوات و چه انتخابی بهتر از این. ما ایرانیان با تعادل سازگاریم.

بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار  //  خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار (سعدی)

ایرانیان باستان دارای آیین یکتاپرستی بوده‌اند. ذوالقرنین در قرآن، صفتی برای کوروش است. قدیمی‌ترین منشور مکتوب حقوق بشری متعلق به این سرزمین است (استوانه‌ی کوروش). ایرانیان در تاریخ خود، هم افتخار داشتنِ منشورِ حقوق بشری کوروشِ کبیر را دارند و هم افتخارِ پذیرشِ منشورِ حقوقِ بشری علیِ بزرگ را (عهدنامه‌ی مالک اشتر)؛ و چه وجوه اشتراک زیبایی در این دو!

شادی، نیاز و لازمه‌ی زندگی است. کاستن از درد و رنج مردمان، هدف همه‌ی انسان‌های بزرگ بوده است. ایمان واقعی، با کاهش حزن و اندوه جامعه همراه است؛ و اگر چنین نیست، می‌توان در فهم برخی امور تردید کرد.

(ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین- آیه ۱۳۹- آل‌عمران).

مؤمن بودن و برترین بودن، با سستی و اندوه همراه نباید باشد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که جامعه‌ی ایمانی، باید قوی، بانشاط و سرزنده باشد.

به شریعتی بنگرید. از نوروز چه می‌گوید:

«در نوروز، نخستین روز اورمزد، آتش اهورایی (عشق) را در عمق وجدان خویش برمی‌افروزیم…و بدین گونه بودنِ خویش را به‌عنوان یک ملت، در تندباد ریشه‌برانداز زمان‌ها خلود می‌بخشیم…».

«نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، نوروز بوده است…».

«نوروز، همه‌وقت عزیز بوده است. در چشم مُغان، در چشم مُوبدان، در دیده‌ی مسلمانان، در چشم شیعیان، همه نوروز را عزیز شمرده‌اند و با زبان خویش از آن سخن گفته‌اند…».

«نوروز، اعلامِ ماندن و ادامه داشتن و بودن این ملت بوده و نشانه‌ی پیوند او با گذشته…».

«اسلام که همه‌ی رنگ‌ها را زدوده و سنت‌ها را دگرگون کرد، نوروز را جلای بیشتر داد…شیرازه بست و آن را با پشتوانه‌ای استوار از خطر زوال در دورانِ مسلمانی ایرانیان مصون داشت. انتخاب علی، خلافت و وصایت در غدیر خم هر دو در این هنگام بوده است. خلوص و ایمان و عشقی که ایرانیان به علی و حکومت علی داشتند، پشتوانه‌ی نوروز شد. نوروز که با روح ملت زنده بود، جان مذهب نیز گرفت.» (مجموعه آثار ۱۳- ص ۵۰۲ تا ۵۰۶).

اکنون دیگر نوروز به‌عنوان میراث معنوی بشری به ثبت جهانی رسیده است. مراسم جشن آن از ایران به سایر نقاط جهان راه‌یافته است و در بخش‌های مختلفی از جهان – ازشرق آسیا تا غرب آمریکا – برپا می‌شود. ایرانیان و فارسی‌زبانان و تاجیکان و آذری‌ها و…آن را گرامی می‌دارند. در تاریخ کشور ما و سایر نقاطی که نوروز راه‌یافته است، سیاستمداران درنهایت چاره‌ای جز همگامی با آن نداشته‌اند.

نوروز بخشی از هویت ماست. از گذشته‌های دور تا امروز و آینده‌ی ما را به هم پیوند داده است. ذوق ما را پرورش داده و ادبیات ما را غنا بخشیده است. نوروز خویشاوندی ما را با طبیعت به یادمان می‌آورد. روز سیزدهم فروردین را روز طبیعت نام نهاده‌اند. اکنون با رشد جمعیت و آلودگی‌های زیست‌محیطی، نیازمند سازمان‌های مردم- نهاد برای فرهنگ‌سازی درزمینه‌ی پیشگیری از آلودگی محیط‌زیست هستیم.

به صحرا رو که از دامن، غبار غم بیفشانی  //  به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی (حافظ)

نوروز طولانی‌ترین عید ماست. مدت‌ها قبل از آمدنش به استقبالش می‌رویم. سبزه می‌کاریم و بر سفره‌ی عید، به تماشایش می‌نشینیم، سفره‌ای که در آن هفت‌سین می‌گذاریم. اگر «هفت» را نشانه‌ای از زیادی بگیریم، – همچون هفت‌آسمان و…- یک معنای آن می‌شود: هرچه که داریم، بر سر سفره‌ی عید نوروز می‌آوریم تا به عزیزانمان تقدیم کنیم. همان‌که در فرهنگ ما به «طَبَقِ اخلاص» معروف است. تا اگر در طول سال، سری به هم نزده‌ایم، در دیدوبازدیدهای نوروز جبران مافات کنیم. تا اگر سوگوار بوده‌ایم، با نوروز خط پایانی بر آن بکشیم و شادی را به یاد یکدیگر آوریم. تا دیدوبازدیدهای سنتی را وسیله‌ای برای پیوندهای آینده کنیم. تا نسل‌های بعدی با یکدیگر آشنا شوند. تا در تنهایی‌های فردیت امروزی وسیله‌ای برای باهم بودن داشته باشیم.

خانه‌ها را پاک و تمیز می‌کنیم و چه‌بهتر که خانه‌ی دل را نیز از بدی‌ها و بدخواهی‌ها پاک کنیم. دعای آغاز سال را با آگاهی و عزمی جدی بخوانیم. بخواهیم که در سال فرارو، گام‌هایی فرا پیش نهیم. در جا نزنیم. درگذشته نمانیم. رو به آینده داشته باشیم. آینده‌ای بهتر از گذشته. روبه‌پیشرفت. برای خود و برای دیگران.

ای خدای آسمان‌ها و زمین حالِ ما، در سالِ نو کن بِه از این  //  ما به حول و قوّه‌ات، خواهند ایم دانش و بینش، و رفتاری بِهین (از این‌جانب)

و اما بر حاکمان و سیاستمداران و صاحبان قدرت است که آن‌ها نیز بدانند که چون دیگران‌اند.

آن‌ها نیز چند سالی شاهد تحول احوال‌اند و بعدازآن، به دیار دیگر سفر خواهند کرد. هیچ‌کس تاکنون با شعار، جاوید نمانده است. آن‌ها نیز در سال نو، احوال، نو کنند. به قول مولوی، سینه‌ها را با هفت آب از کینه‌ها بشویند. امروزیان و بهتر از اینان، آیندگان آنچه را که به‌واسطه‌ی کینه و حسد بر سرشان آمده می‌شناسند.

عید و نوروز بهانه‌ای برای عفو و بخشش است. چه در امور فردی و از آن بالاتر در امور اجتماعی و سیاسی. در کشور ما روحیه‌ی بخشش کم است.

در عالم امروز، نلسون ماندلا و گاندی‌ها بیشتر ماندگار می‌شوند تا صدام‌ها. آیا ما در میان خود ازاین‌گونه چهره‌ها نداریم؟ چرا این‌چنین چهره‌هایی را ممنوع می‌کنند؟

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.