کد خبر : 15944
دیدگاه‌ها برای صبوری‌های همسرم، شرمنده‌ام می‌کند… بسته هستند
تاریخ انتشار : یکشنبه 1 مهر 1397 - 12:38
-

صبوری‌های همسرم، شرمنده‌ام می‌کند…

سخت قبول کرد که بنشیند و حرف بزند. می‌گفت وقتی فایده‌ای ندارد، چرا حرف بزنم. اصرار که کردم، به لطف پذیرفت. یک آدم کاملاً دوست‌داشتنی. خانه و خانواده و فامیل دوست. کار با سنگ را اولین و آخرین بار در سبزوار از ایشان دیدم. کارهایی بسیار زیبا که جای دیگر ندیده‌ام. عکاس خبره‌ای است و

سخت قبول کرد که بنشیند و حرف بزند. می‌گفت وقتی فایده‌ای ندارد، چرا حرف بزنم. اصرار که کردم، به لطف پذیرفت. یک آدم کاملاً دوست‌داشتنی. خانه و خانواده و فامیل دوست. کار با سنگ را اولین و آخرین بار در سبزوار از ایشان دیدم. کارهایی بسیار زیبا که جای دیگر ندیده‌ام. عکاس خبره‌ای است و دستی در موسیقی دارد. با فیلم و فیلم‌سازی هم بیگانه نیست؛ اهل مطالعه و…

خلاصه به قول امروزی‌ها کلی آپشن دارد.

یک ساعتی در عین گرفتاری نشست و با ما درد دل کرد. محمود حیطه از آن دست افراد هنرمندی است که کمتر قدرش شناخته شده که البته تمام هنرمندان این مملکت قدر ناشناخته‌ای دارند…

  1. معرفی خودتان در یک جمع غیررسمی.

* محمود حیطه. تا راهنمایی در سبزوار بودم و دیپلم تجربی‌ام را تهران گرفتم. از سال ۶۲ کار با سنگ را شروع کردم. فروشندگی سنگ راضی‌ام نمی‌کرد. رفتم دنبال نقش برجسته روی سنگ. یک دوره طراحی خدمت آقای ماستیانی بودم و یک دوره موسیقی هم خدمت آقای بهروز عرفانی بودم.

  1. ابلاغ ریاست جمهوری را برایتان زده‌اند. اولین اقدام؟

* قبول نمی‌کنم! در فضای فعلی بستری برای فعالیت نمی‌بینم.

  1. چرا مردم کتاب نمی‌خوانند؟ راه علاج؟

*شاید این باور را دارند که آن چیزی که می‌خواهند در کتاب نیست. البته این بدان معنا نیست که کتاب خوب نداریم. جسارت به نویسندگان نباشد. من عقیده دارم نیازهای مردم باید تأمین باشد تا به کتاب برسند.

  1. آخرین کتابی که خوانده‌اید؟

* بی‌شعوری نوشته خاویر کلمنته؛ دو ماه پیش خواندمش.

  1. هنرمندان کجای زندگی ما قرار دارند؟

*فرهیختگان، هنر و هنرمند را پیدا می‌کنند و مردم باید دنبال هنر و هنرمند باشند. مردم باید دنبال چیزی باشند تا او را و آثارش را پیدا کنند. مردم هنرمند را می‌شناسند اما آثارش را نه! در شهرهای کوچک این‌گونه است.

خاطره‌ای جالب دارم. اولین نمایشگاه عکسم بود. اولین بازدیدکننده خیلی با دقت عکس‌ها را نگاه کرد و دست‌آخر کلی تعریف کرد و درنهایت از من پرسید «همه این نقاشی‌ها را خودتان کشیده‌اید؟!» من ماندم که چه بگویم. گفتم: هر که می‌آید همین اشتباه را می‌کند و فقط به خاطر احترام به ایشان گفتم بله خیلی طبیعی است!

  1. هنر عکاسی یا به‌طورکلی هنر، قرار است چه دردی از زندگی را دوا کند؟

*هنر ماهیت پرسشگری دارد. قرار است در ذهن ما سؤال ایجاد کند و در این حالت باید کسی پاسخ این سؤالات را بدهد. درحالی‌که از عکاس می‌خواهند پاسخگو باشد! یک جور تائید کننده باشد. می‌گویند از آن چیزی که ما می‌گوییم درست است، عکس بگیر!

  1. قرار است با یک نفر ده سال هم‌سلولی باشید؛ چه کسی را انتخاب می‌کنید؟

*همسرم.

  1. یک کامیون دارید. دوست دارید پشتش چه بنویسید؟

* یا علی

  1. اگر بخواهید کتاب یا کتاب‌های خوبی معرفی کنید؟

«بی‌شعوری» را خیلی دوست دارم. البته بدی کار هنرمندان این است که از مطالعه موضوعات دیگر بازمی‌مانند و فقط در حیطه کاری خودشان مطالعه می‌کنند.

  1. از خواب بیدار شده‌اید و می‌بینید تنها بازمانده کرده زمین هستید و همه چیز سر جای خودش است…

* می‌نشینم و گریه می‌کنم.

  1. چه سنگی روی مزارتان بگذارند؟ رویش چه بنویسند؟

*وصیت می‌کنم روی مزارم سنگ نگذارند. دیگر از سنگ خوشم نمی‌آید. دوست دارم با آجرهای مربعی قدیمی فرش کنند و لابه‌لای این آجرها چمن بکارند.

  1. یک پیشنهاد یا سفارش به مسئولان؟

* سفارشی که بدانی فایده‌ای ندارد؛ سودی نخواهد داشت.

  1. دوست دارید از زندگی چه کسی فیلم بسازند؟ چه اسمی داشته باشد؟

مادرم. اسمش را هم بگذارند «بتول»!

  1. هنگام عصبانیت؟

خیلی کم عصبانی می‌شوم. تعداد دفعات عصبانی شدنم خیلی کم بوده. درون‌ریز عصبانیتم زیاد است؛ البته دوره عصبانیتم خیلی کوتاه است.

  1. بحث ساسی در یک جمع داغ شده؛ عکس‌العمل شما؟

* احساس می‌کنم آب در هاون می‌کوبند.

  1. اگر دوباره به دنیا می‌آمدید…

* سعی می‌کردم مهربان‌تر باشم.

  1. جمله‌ای یا حدیثی یا شعری که موقع فشار زندگی آرامتان می‌کند؟

* خدایا شکرت

  1. ذکر خیر از آنان که حق به گردنتان دارند.

* در کار و حرفه‌ام مربی و معلم خاصی نداشته‌ام. قطعاً همسرم بیشترین نقش را در زندگی‌ام داشته. صبوری‌هایش شرمنده‌ام می‌کند.

  1. هنر کار با سنگ انگار اختصاصی شما بود. ادامه‌اش ندادید؟

* کار سنگینی است. توجیه مادی ندارد. احساس می‌کنم دیگر حرفی ندارم که بخواهم با سنگ بزنم. کار با سنگ را هم نمی‌شود انبوه کار کرد. نمی‌دانند که کار با سنگ هم یک کار هنری است و نمی‌شود از روی یک کار کپی کرد.

  1. قرار شام با یک یا چند نفر

* نامردی است با یک نفر باشد. دوست دارم با همه اهل فامیل، دور هم باشیم.

  1. توصیه به بچه‌های هنرمند و اهالی هنر.

* رسیدن به کیفیت‌های ظاهری باعث شده عکاسان از رسیدن به کیفیت‌های باطنی دور بمانند. وظیفه هنرمند آن است که با شکافتن پوسته، مخاطب را به معنا برساند. یک نکته را هم درباره مسئولانی که از هنرمندان انتظار بی‌جا دارند بگویم. وقتی قرار است یک دانه نان بخرید، باید سیصد تومان بدهید! یعنی تا پولی ندهید، چیزی نمی‌خرید. این آقایان مسئول گمان می‌کنند کار هنری هزینه‌ای ندارد. یک عکاس شاید ده سال طول بکشد تا بتواند چند تا عکس از یک اثر تاریخی در بهترین موقعیت آن بگیرد؛ دوربین آن عکاس شاید چندین میلیون تومان قیمت داشته باشد، وقتی‌که او صرف کرده و … خیلی چیزهای دیگر؛ اما بحث دستمزد و حق‌الزحمه که به میان می‌آید، کُمِیتِ آقایان لنگ می‌شود!

  1. به نظر شما آخرش چه می‌شود؟

*آخرش همان کاری می‌شود که باید بشود. هر چه بکاری، می‌دروی!

 

*منتشر شده در شماره ۱۶ هفته نامه ستاره شرق

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.