دیدگاه‌ها برای عوامل سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضا شاه – بخش سوم بسته هستند
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 دی 1393 - 15:56
-

عوامل سقوط قاجار و به قدرت رسیدن رضا شاه – بخش سوم

تاریخ معلم انسان است . «امام خمینی(ره)» قیام آزادیخواهان تبریز بلافاصله پس از گلوله‌باران مجلس کانون انقلاب شد و آزادیخواهان آذربایجان به رهبری ستارخان، سردار ملی، پر چم انقلاب را برافراشتند. شورش به سراسر کشور سرایت کرده اما جنبش آزادیخواهی در آذربایجان به علت نزدیکی به روسیه انقلابی و به خصوص قفقاز، نسبت به سایر

تاریخ معلم انسان است . «امام خمینی(ره)»

hosein-qodrati

حسین قدرتی

قیام آزادیخواهان

تبریز بلافاصله پس از گلوله‌باران مجلس کانون انقلاب شد و آزادیخواهان آذربایجان به رهبری ستارخان، سردار ملی، پر چم انقلاب را برافراشتند. شورش به سراسر کشور سرایت کرده اما جنبش آزادیخواهی در آذربایجان به علت نزدیکی به روسیه انقلابی و به خصوص قفقاز، نسبت به سایر نقاط ایران نیرومندتر و عمیقتر بود. انقلابیون روس برادرانه و با وسعت قلب به انقلاب ایران کمک می‌کردند. کمیته جذب نیرومند سوسیال دمکرات قفقاز اصولاً از هرگونه تمایلات استقلال طلبانه در مناطق نفوذ خارجی تزاریسم پشتیبانی می‌کرد. یک دسته داوطلب از انقلابیون قفقاز به سرپرسی س. اورجو نیکیذره گرجی به یاری آزادیخواهان ایران فرستاده شد و اینها بودن که ساختن بمب و به کار بردن آنرا به ایرانیان آموختند.

از ایرانیان قفقاز کسانی به تبریز آمدند و به نام مجاهدان قفقازی شناخته شدند و آمدن آنان، که مردان ورزیده و آزموده‌ای بودند. به دلیری آزادیخواهان افزود و به پیروی آنان علی میسو و همدستان او دسته مجاهدان را در تبریز پدید آوردند.

شاه برای سرکوبی تبریزیان پیاپی نیرو می‌فرستاد، اما سپاهیان برگزیده تهران در برابر قهرمانان راه آزادی عاجز و درمانده شده بودند. سرانجام شاه به تزار نیکلای دوم، که خود را پاسبان اروپا می‌دانست پناه برد و به اشغال رسمی آذربایجان تن داد.

محاصره شهر و مدافعه دلیرانه تبریزیان آغاز شد. شورشیان، با وجود قحطی و گرسنگی، قریب ده ماه مبارزه کردند و در نتیجه ایستادگی تبریز، ایران، که مأیوس و ناامید شده بودند، جرئت یافته و به گردآوری نیرو پرداختند.

در اصفهان عده‌ای اعتصاب نموده و بست نشستند و چند روز بعد دسته‌ای از بختیاریها به اصفهان وارد شده به بست نشینان پیوستند وب ه تدریج اردوی عظیم بختیاری و پس از آن صمصامه السلطنه ایلخان وارد و استقبال شدند. برادر او علیقلی‌خان سردار اسعد نیز که در پاریس بود، مراجعت کرد.

روز دهم محرم ۱۳۲۷ هـ ق انقلابیون گیلان به مقر حکومتی حمله ور شده حاکم شهر را کشتند و شهر را به تصرف در آوردند.

اوضاع تهران مشوش شد و مشروطه خواهان به کوشش برخاستند. جمعی از محتمرین در سفارت عثمانی متحصن شدند و جمعی از علما در زاویه شاه عبدالعظیم بست نشتند و مشروطه خواهان ایرانی در خارج از کشور دست به کار زدند.

ورود نیروهای بیگانه به کشور

در چنین وضعی بود که امپریالیست‌های روس و انگلیس دست به مداخلات مسلحانه زدند و سپاه به ایران آوردند: انگلیسها عده‌ای در  جنوب پیاده کرد انجمن بوشهر را منحل و اعضای آن را دستگیر کردند. سپس بندرعباس و لنگه و بنادر دیگر خلیج فارس را تصرف کردند. جنرال کنسول انگلیس در بوشهر قدرت را در دست گرفت. در آذربایجان، در پی بسته شدن راه تبریز – جلفا و محاصره کامل شهر از طرف قوای شاه، گرسنگی و قحطی هولناکی بر مردم روی آورد و کار بر آزادیخواهان سخت شد.

در اوائل ۱۲۲۷ هـ ق دولتین روس و انگلیس موافقت کردند که قشون روس به بهانه شکستن خط محاصره و حمایت از اتباع بیگانه و رساندن خوار و بار به آنان وارد تبریز شود. انجمن تبریز ناچار حاضر شد که از تمام خواسته‌های مردم دست کشیده « دست توسل به دامان پدر نامهربان بزند» ولی کار از کار گذشته و سپاه روس از مرز گذشته بود. با ورود سپاهیان روس محاصره تبریز شکست و نیروهای شاه و دسته‌های ارتجاعی از شهر دور شدند. اما خاتمه کار تبریز به معنی پیروزی ارتجاع نبود و کوشش آزادیخواهان ایران همچنان ادامه داشت.

فتح تهران

در پیشروی به سوی پایتخت نخستین قدم را اردوی شمال به فرماندهی سهپدار اعظم برداشته که انقلابیون قفقاز هم در صفوف آن بودند. اردوی شمال و جنوب در بیست و چهار کیلومتری تهران به هم ملحق شدند. در این موقع نیروی روس، که از انزلی وارد شده بود، به قزوین رسیده بود و اردوی انقلابی را از پشت سر تهدید می‌کرد.

در ۲۷ جمادی الاخر ۱۳۲۷ هـ ق اردوی میلیون و مجاهدین گیلانی و بختیاری وارد تهران شدند و شاه همان روز به سفارت روس پناهنده شد. اما برقرار کردن تخت شاهی برای محمدعلی میرزا دیگر از قدرت امپراتور روس هم خارج بود.

شاه به حکم مجلس عالی از سلطنت خلع شهر و پسر خردسالش احمدمیرزا که بیش از ۱۳ سال نداشت، به جای وی به سلطنت ایران و علیرضاخان عضدالملک رئیس ایل قاجار به نیابت سلطنت او برگزیده شد.fath-tehran-bakhtyari

مشروطه دوم

مشروطه و قانون بار دیگر در کشور ایران استقرار یافت، اما پیش از آنکه به ثمر برسد کسانی به نام (رجال) رشته امور را از دست آزادیخواهان در ربودند و قانون و آزادی را در روش و کار خود خفه کردند و وقتی فدائیان و جانبازان واقعی آزادی به مطلب پی بردند که بسیار دیر شده بود.

مجلس دوم یک سال پس از بسته شدن مجلس اول، با حضور شاه جوان( احمدشاه) گشایش یافت. در هنگام گشایس مجلس نگرانی از توقف سپاهیان روس در کشور و اینکه وعده صریح داده‌اند که هر چه زودتر به این تشویش و نگرانی پایان دهند، در بیانات رسمی دولت انعکاس یافت، ولی این نیروها همچنان باقی ماندند و هر روز فساد تازه‌ای بر پا کردند. مجلس که اکثر اعضای آن اشراف و خوانین بودند، در تمام دوره تشکیل خودکاری انجام نداد.

خلاصه انقلاب مشروطیت ایران، اگر چه ضربت سنگین خود را بر پیکر استبداد وارد کرد و مجلس و قانون را در کشور برقرار ساخت، ولی از فئودالیزم و امپریالیزم شکست خورد.

دولت مستوفی المالک، که پس از سپهدار به روی کار آمده بود، با کمک قوای بختیاری و یفرم ارمنی، یکی از افراد حزب واشناک که ریاست پلیس را به عهده داشت آخرین دسته مجاهدان را خلع سلاح کرد. رئیس جمهور آمریکا، می‌خواست کسی را برای مرمت خرابیهای مالیه به ایران گسیل دارد. مورگان شوستر، که مرد کاردانی بود، همراه با هیئت مستشاران مالی آمریکایی وارد ایران شد و با کسب اختیارات فوق العاده به کار پرداخت.

 تحریکات همچنان ادامه داشت. روسها شاه مخلوع را دوباره به ایران برگرداندند تا مجلس را از کار و تلاش بازداشته و سازمان شوستر را براندازند. شاه مخلوع از طریق دریای خزر پای به خشکی نهاد و با دسته‌ای از ترکمانان به تهران حمله کرد. اما چون ملت و مجلس و سران آزادی هماهنگ و هم آواز بودند، این همه تلاشها نقش بر آب شد. نیروی محمدعلی میرزا در هم شکست و او باز به روسیه گریخت.

در خلال زد و خورد میلیون با اردوی محمدعلی میرزا که به نظر می‌رسید کار او یکسره شده و چاره‌ای جز فرار ندارد روس و انگلس به یکباره پرده از مقاصد نهایی خود برداشته و انگلستان مدعی آزادیخواهی واحدهای نظامی هندی را برای تصرف نقاط مهم جنوبی ایران در بندر بوشهر پیاده کرده  و حتی حکم تصرف اصفهان( در منطقه روسی) و شیراز و بوشهر ( منطقه بیطرف) را به این واحدها داد. روسیه سپاهیان دیگری به ایران آورد و به بهانه عجیب حمایت از املاک شعاع السلطنه نیروی خود را از رشت تا قزوین پیش آورد.

اولتیماتوم روس

روسیه تزاری با مشورت انگلستان اولتیماتوم به دولت ایران تسلیم کرد و به موجب آن از دولت ایران خواست که شوستر و همراهانش هر چه زودتر ایران را ترک کنند و دولت متعهد شود که در آینده برای استخدام مستشاران خارجی رضایت قبلی دولتین روس و انگلیس را جلب نماید و نیز مخارج لشکرکشی روسها را به ایران به عهده بگیرد توسل ایران به انگلستان سودی نداشت لیکن مجلس ایران اولتیماتوم را با اکثریت قریب به اتفاق رد کرد و مردم در تبریز و گیلان به ایستادگی و مقاومت خود افزودند. روسها نیروی جدیدی به ایران آورده و در تبریز و  رشت و مشهد و دیگر شهرها کشت و کشتار براه انداختند.

عاقبت دولت ایران اولتیماتوم را پذیرفت و ناصرالملک در مجلس را بست و فعالیت سازمان‌های ملی را با اعلان حکومت نظامی ممنوع کرد و بدست او و حسن وثوق الدوله ریشه آزادی را کند و هرگونه اعتراض نسبت به دخالت بیگانگان در امور کشور در گلوی مردم شکسته شد.

روسها تعدادی از بزرگان و پیشروان و در آن میان ثقه الاسلام، مجتهد معروف، را در تبریز به دار کشیدندـ کشتار تبریز ماهها ادامه یافت و روسها صمد خان شجاع الدوله، قصاب و جانی معروف مراغه‌ای را به حکمرانی آذربایجان گماردند و بدست او ازهیچ‌گونه شقاوت و وحشیگری درباره مردم آذربایجان فروگذار نکردند.

بدین قرار جوش و خروش هفت ساله خاموش گشت و اندیشه‌ها پست و کوتاه شد. مردان نیکوکار کنار رفته خانه نشین شدند و گروهی از سررشته‌داران خودخواه و کهنه کار، که هر چه گفتند و کردند به سود بیگانگان و زبان مردم ایران بود، قدرت یافته و حتی پس از پیش آمدن جنگ جهانی اول و رفع فشار اجانب باز در جلو آزادیخواهی و میهندوستی بر سر کارها ماندند و اعمال حقیر و ننگین خود را ادامه دادند.

بعد از برانداختن مجلس و اخراج شوشتر دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران به نهایت رسید. روسها امتیاز راه آهن محمره (خرم شهر) ـ خرم آباد را گرفتند و دولت ایران را وادار کردند که سیاست خود را با پیمان ۱۹۰۷ که هیچ یک از دولتها آنرا به رسمیت نشناخته بودند، هماهنگ سازد. روسها در قزوین و تبریز از مردم مالیات می‌گرفتند و مانع حرکت نمایندگان آذربایجان به تهران می‌شدند و انگلیسها در ازاء وام مختصری که به ایران پرداخته بودند، گمرک بوشهر را تصرف کرده بودند.

ناصرالملک نایب السلطنه، که به (دیپلمات مکار) معروف بود، بار سنگین سلطنت را بر دوش ناتوان شاه جوان گذارده، رهسپار اروپا شده بود.

سلطان احمدشاه آخرین پادشاه قاجار در سال ۱۳۳۲ هـ ق تاجگذاری کرد. چند ماه از تاجگذار وی نگذشته بود که جنگ بزرگ اروپا، که از مدتی پیش زمینه آن فراهم می‌گردید آغاز شد. این جنگ که آن همه بدبختی و سیاه روزی برای ایران و دنیا به بار آورد.

برای مردم ایران که از ظلم همسایگان به تنگ آمده بودند، نوید نجات و آزادی داد شکست روسیه در جنگ و پس از آن انقلاب ۱۹۱۷ کشور ما را که در نتیجه قرارداد ۱۹۰۷ تجزیه شده بود از چنگ استعمار رهایی بخشید.

ادامه دارد…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.