تاریخ انتشار : یکشنبه 28 دی 1393 - 22:03
-

مدرسه؛ شهر بی دفاع

مهران صولتی – درگذشت اندوه‌بار معلم فرزانه‌ی بروجردی، مرحوم محسن خشخاشی در آذر امسال نقاب از واقعیتی برداشت که اگر چه از سالیان دراز موجود بود ولی توجهی را بر نمی انگیخت؛ پدیده‌ی خشونت در مدرسه. حق این است که دیریست مدارس ما به شهرهای بی‌دفاعی تبدیل شده اند که هرازگاهی قربانیان خود را از

sovlati

دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی

مهران صولتی – درگذشت اندوه‌بار معلم فرزانه‌ی بروجردی، مرحوم محسن خشخاشی در آذر امسال نقاب از واقعیتی برداشت که اگر چه از سالیان دراز موجود بود ولی توجهی را بر نمی انگیخت؛ پدیده‌ی خشونت در مدرسه.

حق این است که دیریست مدارس ما به شهرهای بی‌دفاعی تبدیل شده اند که هرازگاهی قربانیان خود را از میان معلمان و دانش آموزان برمی‌گزینند و به رسانه ها معرفی می‌کنند. امروزه وقوع خشونت فزاینده در مدارس کشور ترجمانِ ساده‌ی شکستِ آموزش و پرورش رسمی و رشد پدیده‌ای است که می توان به آن بیگانگی معلمان و دانش آموزان نسبت به یکدیگر اطلاق کرد. اما چرا مدارس ما امروزه به این نقطه رسیده اند؟ این یادداشت می کوشد تا به برخی علل و عوامل آن اشاره ای هرچند به اجمال بیفکند:

۱- رشد آسیب‌های اجتماعی: در حالی که جامعه جوان کشور به شدت از این آسیب ها رنج می‌برد دست کم از دو منظر جامعه‌شناختی این پدیده را مورد تحلیل قرار داد:
الف) جامعه‌شناس برجسته‌ی امریکایی، رابرت مرتون نوعی سِنخ بندی درباره‌ی تناسب میان اهداف تبلیغ شده در یک نظام اجتماعی با وسایل نیل به این اهداف ارایه می‌دهد. مطابق نظر مرتون زمانی که اهدافی به شدت مورد تبلیغ قرار گیرند ولی نشانی از وجود وسایل نیل به آن‌ها برای همه‌ی آحاد مردم موجود نباشد، باید در انتظار رواج نوعی احساس محرومیت بود که می‌تواند منجر به بروز و ظهور خشونت در جامعه شود. به گواهی جامعه شناسان دو هدف به شدت تبلیغ شده در دوران بعد از انقلاب عبارت است از: پول و مدرک تحصیلی؛ و این در حالتی است که بخش قابل توجهی از مردم از فرصت های برابر جهت کسب این دو مزیت اجتماعی برخوردار نمی باشند. وجود شکاف طبقاتی حدود ۱۳ برابر میان دو دهک بالا و پایین در ایران (در امریکا این شکاف ۱۷ و در ژاپن و حوزه‌ی کشورهای اسکاندیناوی ۵ می باشد)، افزایش بیکاری در روستاها و رشد فزاینده‌ی مهاجرت و به تبع آن افزایش حاشیه نشینی در کلان شهرها، سکونت‌گاه‌های غیر رسمی در اطراف، شهرها را به مرکزی برای بازتولید و انتشار آسیب‌های اجتماعی در جامعه تبدیل کرده است.
ب) جامعه شناس برجسته‌ی فرانسوی، امیل دورکیم در معرفی سنخ بندی خود از انواع خودکشی به شرایطی اشاره می‌کند که می‌توان از آن به آنومی، یا بی‌هنجاری اجتماعی اشاره کرد: امروزه به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی، شیوع نوعی سرمایه‌داری دلالی و رانتی، ظهور پدیده‌ی طبقه مرفهی از نوکیسگان که صرفا با بهره بردن از روابط خاص توانسته اند یک شبه به ثروت‌های افسانه‌ای دست یابند، در کنار رواج نوعی نسبی گرایی اخلاقی که انجام هرکاری را مجاز می‌داند و… وضعیتی در جامعه ایجاد شده است که نمی‌توان به راحتی مردم را به رعایت ارزش‌های اخلاقی در روابط اجتماعی و اقتصادی خود تشویق و توصیه کرد. از آن جا که چنین بحرانی موجب پیش بینی ناپذیری رفتارهای مردم در مواجهه با یکدیگر شده است، بروز اضطراب و خشونت در جامعه رو به افزایش نهاده است.

madrese۲- رشد آسیب‌های خانوادگی: تماس ناموفق سنت با مدرنیته در ایران موجب بر هم خوردن سلسله مراتب اقتدار در خانواده شد بدون آن که لوازم آن فراهم آید. هم اینک در خانواده‌های ایرانی اهمیت زایدالوصفی به خواسته‌های فرزندان داده می‌شود، حقوق آن‌ها در قبال اعضای خانواده، مدرسه و جامعه مورد تاکید قرار می‌گیرد بدون آن که از تکالیف و مسولیت‌های متقابل فرزندان در قبال جامعه و سایر شهروندان سخنی به میان آید. امری که موجب شکل گیری نسلی از فرزندان پرتوقع، قانون گریز، ضد اجتماع و راحت طلب در خانواده‌های ایرانی شده است. نسلی که می‌آموزد می‌توان در جامعه‌ی کالایی شده‌ی ایران، همه ارزش‌ها و نیازها را به راحتی و بدون اندک زحمتی بدست آورد. از همین رو است که امروزه بیشترین میزان طلاق و خشونت‌های اجتماعی متعلق به این نسل می‌باشد.
از سوی دیگر افزایش بیکاری ( امروزه فقط ۲۳ میلیون نفر در ایران شاغلند )، افزایش اعتیاد والدین و فرزندان، رشد روابط جنسی – عاطفی خارج از خانواده، رواج پدیده‌ی طلاق عاطفی و… موجد رشد فزاینده‌ی خشونت‌های خانوادگی می‌باشد( حدود چهل درصد قتل‌ها در محیط خانواده اتفاق می‌افتد ).

مدرسه؛ شهر بی دفاع: در حالی که ایران امروز از رشد فزاینده‌ی آسیب های اجتماعی رنج می برد، خانواده نخستین مکانی است که این آسیب ها به آن سرازیر و در آن انباشت می‌شود. آسیب‌هایی که در تداوم خود با آلوده کردن محیط خانواده، به بهمنی ویران‌گر تبدیل شده و بر سر مدارس آوار می‌شود. امروزه تراکم بالای دانش آموزان در مدارس با توجیه صرفه‌جویی در منابع، عدم وجود کلاس‌های جذاب و کاربردی، درگیری معلمان با بحران‌های معیشت و منزلت و به تبع آن کاهش انگیزه‌های شغلی، به گل نشستن نظام آموزش و پرورش در روزمرگی فزاینده و فقدان نوعی استراتژی تحول، سیمایی کدر و مخدوش از نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور ترسیم نموده است.

فضایی که لاجرم به وقوع خشونت میان معلمان و دانش آموزان دامن می‌زند و به قربانی شدن هردو می‌انجامد. مدرسه‌ی امروز به شهر بی دفاعی می‌ماند که برج و باروی آن فروریخته و به نمادی از شکست آموزش و پرورش رسمی تبدیل شده است.

این شهر بی دفاع را دریابید…

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
زهرا دوشنبه , ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۷

بهمن ویران گر آسیب های اجتماعی که بر سر مدارس آوار می شود. سپاس عالی بود.

نظرات بسته شده است.