تاریخ انتشار : دوشنبه 22 دی 1393 - 1:12
-

من درد مشترکم مرا فریاد کن‎

الف:فضای مجازی غیر قابل پیش بینی نامه‌ی همکار و همشهری فرهیخته ام به ریاست محترم جمهور در فضای مجازی شوری درافکند و سایت نوپا و ناشناخته‌ای را به صدر سایت های خبری شهرستان ارتقأ داد. این نه جادو و شعبده بود، نه رمل و اسطرلاب. بازخورد این نامه نشان داد که فضای مجازی با هیچ

farhad-torabi02

فرهاد ترابی – کارشناس ارشد علوم سیاسی، فرهنگی

الف:فضای مجازی غیر قابل پیش بینی
نامه‌ی همکار و همشهری فرهیخته ام به ریاست محترم جمهور در فضای مجازی شوری درافکند و سایت نوپا و ناشناخته‌ای را به صدر سایت های خبری شهرستان ارتقأ داد. این نه جادو و شعبده بود، نه رمل و اسطرلاب. بازخورد این نامه نشان داد که فضای مجازی با هیچ کس و هیچ موضوعی شوخی ندارد و می تواند در کمترین زمان ممکن یک نامه را به رؤیت هزاران نفر برساند. این نامه حکایت یک درد کهنه و یک زخم ناسور بود. همان که شاملو می سرود ،”من درد مشترکم مرا فریاد کن”.

ب:کالبدشکافی یک نامه، آسیب شناسی یک سیستم
این نامه که آرام ترین و دمکراتیک ترین روش اظهار عقیده بود را می توان از زوایای مختلف مورد ارزیابی و موشکافی قرار داد. به جای برگزاری همایش ها و نشست های تخصصی پیرامون مسائل آموزش و پرورش وجوانان و اعتیاد و پایین بودن سطح مطالعه و غلبه‌ی هیجانات سیاسی بر تعقل سیاسی در بزنگاه های انتخاباتی، می توان همین نامه را خط به خط نقد و بررسی کرد و به نتایج بسیار روشن و ملموسی رسید. نتایجی که به جای خاک خوردن در گوشه‌ی کتابخانه‌ها، می تواند ناقوس خطری را به صدا در آورد و صدای سازی باشد که بعدها به گوش خواهد رسید. سند تحول در آموزش و پرورش، بدون داشتن معلمانی با طراوت و چابک و سرزنده، قولنامه ای رنگ و رو رفته و مچاله شده هم به حساب نخواهد آمد.

ج:وقتی بوی بهبود ز اوضاع نیاید
وقتی معلمی فیش حقوقی ناچیز خود را با عکس و شماره‌ی پرسنلی در فضای مجازی منتشر می کند، یعنی چیزی برای از دست دادن ندارد؛ تا نگران تبعات آن باشد و بدیهی است تکثیر آدم هایی که تعلق خاطری به سازمان متبوع خود ندارند، در دراز مدت می تواند هر سیستمی را به چالش بکشد. این تعلق خاطر به موقعیتی که انسان در آن زیست می کند و امید به بهبود وضعیت خود، موتور حرکت و رشد و تعالی یک فرد در کشور های توسعه یافته به حساب می آید. برای مثال، تعلق خاطر یک نروژی به وضعیت خود را با یک پاکستانی مقایسه کنید، تا ببینید خروجی این دو به چه چیزهایی ختم می شود!!

د:فلاشر می زنم پس هستم
در جامعه‌ای که اصحاب سیاست و ریاستش مدام در حال زیگزاگ رفتن و رنگ به رنگ شدن هستند و اگر چند سال پیش راهنمای چپ می زدند و به راست می پیچیدند، اکنون فلاشر می زنند تا بتوانند با سرعت بیشتری لایی بکشند و پشت سری ها هم ندانند چه اتفاقی جلو چشمشان در حال افتادن است، این امضا و نامی که ضمیمه‌ی این نامه شده، خود درس آزادگی و مردانگی است. مسئولان محترمی که صبحانه‌ی کاری را با اصلاح طلبان صرف می کنند، ناهار میهمان باغ حاج آقای اصولگرا هستند و شباهنگام در معیت دوستان جبهه‌ی پایداری، راه های کوبیدن دو گروه قبلی را بررسی می کنند، باید این نامه را بارها نظاره کنند.

ه:به ما هم مجال دفاع بدهید جناب پرزیدنت
معلمانی که همچون سایر اقشار طرفدار تغییر فضا و گفتمان اعتدال دکتر روحانی بوده اند؛ عملا نمی‌توانند هیچ دفاعی از دولت در مورد وزارتخانه‌ی خودشان داشته باشند؛ این آسیبی جدی برای دولتی است که برای توضیح و بسط سیاست هایش نیاز بیشتری از احمدی نژاد به نخبگان جامعه دارد. پوپولیسم احمدی نژاد را چهل و پنج هزار و پانصد تومان یارانه کفایت می کرد، اما سیاست های هسته ای و دیپلماسی و فرق بین تورم و ارزان تر شدن و شکستن اجماع جهانی علیه ایران و چه و چه، نیازمند گروهی است که در کنار دانستن این امور، دل و دماغ دفاع هم برایشان مانده باشد. و معلمی که مدام زمزمه می کند:
ما آزمودیم در این اداره بخت خویش //  باید برون کشید از این ورطه رخت خویش
(با عرض پوزش از حضرت حافظ) نمی تواند مدافع خوبی برای دولت باشد.

eteraz-moaleman01و:مجلس کجا، مدرسه کجا
دوستانی که روزی معلم بودند و از این ورطه رخت خود را بیرون کشیدند و بر صندلی های بهارستان تکیه زدند،امروز بیشترین جفا را در حق همکاران سابق خود روا داشتند. مگر همین مجلس اصولگرا نبود که رأی اعتماد به دکتر نجفی نداد و رئیس جمهور محترم هم به جای اصرار و سماجتی از جنس وزارت علوم، خیلی سریع به آقای فانی رسید، تا دولت به مسائل مهم تری برسد. لابد ما چون با بچه ها سر و کار داریم زیاد مهم نیستیم؛ همین بچه هایی که در جای دیگر آینده سازان ایران اسلامی لقب می‌گیرند. اگر نماینده‌ی عزیز به جای نگرانی از اینکه چرا سرایدار فلان مدرسه از باند ایشان نیست، به مسائل مهم تری توجه داشت، این حال و روز معلمان مرز پر گهر نبود.

ز:مرحمت فرموده ما را مس کنید
ما به جای نامه نگاری به رئیس جمهور بهتر است نامه ای سرگشاده به جناب سرافراز بنویسیم و بگوییم آقا تو رو جد آقای ضرغامی، دست از سر ما بردارید. آقا ما نخواهیم خبر خوش از سیما بشنویم، باید با کی صحبت کنیم!! برادر من یا شما معنی واژه معوقات را نمی دانی یا تفسیرت در مورد خبر خوش با ما فرق می کند!!! نکند معوقات ما را با معوقات چند هزار میلیاردی سیستم بانکی اشتباه گرفته اید!! کدوم معوقه، کدوم اضافه کاری!!! مگر چند درصد آموزش و پرورش اضافه کاری دارند؟؟ مگر این معوقات چقدر است و کجای زندگی را می گیرد!! اینکه طرف سه ماه پیش کار کرده و قراره سه ماه دیگه بگیره، نیاز به بشکن و بالا بنداز رسانه ای داره؟؟ بعضی از دوستان هم می فرمایند آقا شما دیگه ناشکری می کنید؛ چپ و راست دارند به شما خبرهای خوش می‌دهند و خبری از کارمندان سایر نهادها در تلویزیون نیست! به این دوستان عرض می کنیم اصل آموزش و پرورش همان فیشی است که بر تارک آن نامه می درخشد!بقیه همه شانتاژهای رسانه ای است.
به قول حضرت مولانا: “آفتاب آمد دلیل آفتاب……..گر دلیلت باید از وی رو متاب”

و در پایان به اولیای دانش آموزان‌مان بگویم شما خوفی از این گلایه ها به دلتان راه ندهید؛ ما سالهاست عادت کرده ایم دردهایمان را پشت در کلاس جا بگذاریم و خود را جلو کسانی که به احتراممان بلند می شوند و در چشمانمان می خندند، نشکنیم؛ چون معتقدیم روزی که حرمت استاد پیش شاگرد شکست؛ سنگ روی سنگ بند نخواهد آمد و آن ملک روی سعادت وآسایش نخواهد دید…

بچه ها را در قصه‌ی پر غصه‌ی بزرگترها راهی نیست. به قول قیصر امین پور:

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم………………………..ولی دل به پاییز نسپرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر…………از این دست عمری به سر برده ایم

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 5 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۵
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ناشناس دوشنبه , ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۹:۳۵

متاسفانه ایشون هم به دام سیاست زدگی افتادن
تا وقتی که مطالبات معلمان اینگونه پیگیری شود راه به جایی نخواهد برد

مهران دوشنبه , ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۴

مطلب بسیار متینی بود. سپاس از جناب ترابی

reza دوشنبه , ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۴

بسیار عالی نوشتید
اما فکر میکنم اگه نوشته هایتان را در سایت پربیننده ای بزنید به شدت استقبال خواهد شد
پاینده باشید

ناشناس سه شنبه , ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۴

دست مریزاد بسیار عالی بود.

83609841 یکشنبه , ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۲

سپاس ازهمت معلمین سبزواروعلی الخصوص جناب عالی

نظرات بسته شده است.