مگر میشود خود را از سرزمین مفاخر جدا دانست؟
انتشار کتاب جدیدش «زن کاغذی» بهانهای بود برای این گفتوشنود. در شمارههای مختلف سعی داشتیم نویسندهها، شاعران، نقاشان، فیلمسازان و دیگر اهالی فرهنگ و هنر سبزواری را که در سطح کشور فعالیت گسترده دارند به شما معرفی کنیم. در این شماره هم نویسنده سبزواری حوزه داستان، مهمان ستاره شرق بود: زهره مسکنی. در مورد آثار
انتشار کتاب جدیدش «زن کاغذی» بهانهای بود برای این گفتوشنود. در شمارههای مختلف سعی داشتیم نویسندهها، شاعران، نقاشان، فیلمسازان و دیگر اهالی فرهنگ و هنر سبزواری را که در سطح کشور فعالیت گسترده دارند به شما معرفی کنیم. در این شماره هم نویسنده سبزواری حوزه داستان، مهمان ستاره شرق بود: زهره مسکنی. در مورد آثار و فعالیتهایش، مفصل به گفتوگو پرداختیم که تقدیم شما خواهیم کرد:
- برای اولین سؤال برویم سراغ مهمترین نکته: فقط فامیلتان شما را به سبزوار متصل میکند یا ازنظر ذهنی و فکر هم خودتان را سبزواری میدانید و اتصال معنوی به شهرستانتان قطع نشده؟ در کل در سبزوار هم زندگی کردهاید؟
اجازه بدهید برای پاسخ این پرسش از اشعار پدر شعر نو «نیما یوشیج» استفاده کنم که میگوید: «دنیا خانۀ من است.» من معتقدم انسانیت مفهومی بسیار وسیعتر از نژاد و جنس و قومیت و اینگونه شاخصها است؛ بنابراین امیدوارم در درجۀ اول بتوانم انسانی شایسته باشم و بعدازآن زنی نویسنده باشم از خطّۀ سبزوار یا هر جای دیگر دنیا. البته که زادۀ تهران هستم اما افتخار میکنم که والدین و اجدادم از اهالی دیار شعر و شعور بودهاند. مگر میشود اهل سبزوار بود و علاقهمند به خواندن و نوشتن بود و خود را از سرزمین ابوالفضل بیهقی و محمود دولتآبادی و علی شریعتی و دیگر مفاخر این دیار جدا دانست؟ از اواخر دهۀ شصت، دو سه سالی در سبزوار زندگی کردم و هنوز هم سالی یکی دو بار برای تجدیددیدار با اقوام و بستگان به سبزوار رفتوآمد دارم.
- نویسندگی شما چگونه شروع شد؟ با چهکاری اوج گرفت و شناخته شدید؟ درمجموع چند کار چاپ و منتشر کردید؟ چه بازخوردهایی دریافت کردهاید؟
من پیش از رفتن به مدرسه خواندن و نوشتن را از پدرم «قنبر مسکنی» که سال گذشته به رحمت خدا رفتند، یاد گرفتم. علاقه وافر من به کتاب و قلم باعث میشد که همیشه در پی خواندن و نوشتن باشم و از هر فرصتی برای پیشرفت در این زمینه استفاده کنم. بههرحال فراز و نشیب زندگی باعث میشود که گاهی بین مسیر و هدف فاصله ایجاد شود؛ اما همان علاقهمندی، هدایت اساتید فرهیختهای ازجمله زندهیاد «سیروس طاهباز» که همیشه به شاگردی ایشان افتخار کردهام و برخی شرایط دیگر باعث شد که سرانجام بتوانم آنچه را که در ذهن دارم در قالب مشخصی برای مخاطبان آماده کنم. تاکنون در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان موفق به انتشار ۱۰ اثر شعر با عناوین مجموعه «ماجراهای شهر مورچهای» و مجموعۀ «ماجراهای قندون» و ۵ اثر داستان با عنوان «دانیلوها» درزمینۀ آموزش فرهنگ عبور و مرور ایمن شدهام. مجموعه «دانیلوها» در سال ۱۳۹۰ جزء آثار راهیافته به مرحله دوم داوری داستان کودک جایزه گام اول شد. این کتابها به دلیل انتخاب نوع نوین آموزش غیرمستقیم فرهنگ ترافیک به دانشآموزان مورد استقبال شایان توجه متولیان امر آموزش در سراسر کشور قرار گرفت.
- به مناسبت انتشار کتاب «زن کاغذی» با شما گفتوگو میکنیم. کتاب در چه قالبی است؟ چه دایره مخاطب، چه سبک و چه سوژهای دارد؟
مجموعه داستان «زن کاغذی» حاوی ۱۶ داستان کوتاه است که در فاصلههای مختلف سالهای دهۀ ۹۰ نوشتهشدهاند. اغلب داستانهای این مجموعه دارای مفاهیمی چون انتظار، تنهایی، روزمرگی و دغدغههای زندگی امروز انسانها بهویژه زنان است. این کتاب درواقع اولین تجربۀ مستقل بنده درزمینۀ داستان بزرگسال است. از این لحاظ عرض میکنم مستقل، چون پیشازاین نیز دو داستان از بنده در کتابی تحت عنوان «دوشنبههای داستان» منتشرشده که دربرگیرندۀ ۲۱ داستان کوتاه، مینیمال و فلشفیکشن، به قلم ۱۴ نفر از نویسندگان کارگاه داستان خوانی فرهنگسرای ارسباران تهران است. داستانهای «زن کاغذی» حاصل تجربیات مختلف من از سبکهای گوناگون داستاننویسی و برگرفته از رویدادهای ذهنیام است. حالا این رخدادها میتواند بخشی از تجربیات خودم باشد یا افرادی که بههرحال بهنوعی در مسیر زندگی من قرار داشتهاند. عناوین داستانهای این مجموعه به ترتیب عبارتاند از انتظار، باز باران، باغچۀ ماهیها، بدون شکر لطفاً، برنج، پسری با چشمهای آبی براق، جوجه اردک نهچندان زیبارو، حاجت زن هاشم، خدا کند حبیب بیاید، ده و ده دقیقۀ شب، زن کاغذی، شالگردن، شبی با استکانهای بلوری، فردا باران میآید، نقطه سر خط و هیچکس اینجا نیست. اتفاقاً دو سه تا از داستانهای این مجموعه برگرفته از خاطراتم از شهر سبزوار است که البته شاید بهطور مستقیم در آنها به نام اشاره نشده باشد، اما نشئتگرفته از فضا و زمان و افرادی است که بیارتباط با این شهر نیست و بهتر است تشخیص این داستانها را به خواننده واگذار کنم.
- در سبزوار هم این کتاب قابل تهیه است؟ کجاها؟ ارتباطتان با نویسندههای مقیم سبزوار در چه سطحی است؟
خوشبختانه روزگار کنونی با آنچه ما در سالهای دور تجربه کردیم، خیلی متفاوت است. من یادم هست سالهایی که در سبزوار زندگی میکردم یک کتابفروشی در خیابان کاشفی وجود داشت که گاهی برای دستیابی به کتابهای جدید به آنجا سر میزدم و البته کمتر موفق میشدم آنچه را که میخواستم پیدا کنم. یک سینما سعدی بود که استفادۀ خانوادگیِ چندان مطلوبی نداشت و البته شکل زندگی هم مثل الآن که در سبزوار شهربازی هست و اماکن تفریحی تعدد پیداکرده، نبود. الآن نمیدانم وضعیت کتابفروشیهای آنجا چگونه است، اما به مدد اینترنت و فضاهای مجازی موجود، دسترسی به هر کتابی بهراحتی ممکن است. علاقهمندان در سبزوار و البته تمام شهرهای ایران میتوانند با مراجعه به اینترنت و جستوجوی عنوان کتاب و از طریق سایت ۳۰ book کتاب «زن کاغذی» را سفارش بدهند و بدون اینکه از منزل خارج شوند، این کتاب یا اغلب کتابهای موردنظر خود را تهیه کنند که من این نوع دسترسی را از مزایای دنیای نوین حداقل در بحث کتاب و کتابخوانی میدانم؛ اما ازآنجاکه ممکن است به هر دلیلی برخی افراد میانۀ خوبی با اینترنت نداشته باشند ولی متقاضی خواندن کتاب باشند، تأمین این دسترسی برمیگردد به همت این افراد و البته متولیان فرهنگ هر شهر که طیف وسیعی از کتابفروش تا آموزگار و انجمنهای ادبی و غیره را در برمیگیرد. بههرحال خواستن توانستن است و دسترسی به هیچ کتابی در این روزگار سخت نیست.
میخواهم همینجا توضیحم را به بخش دوم پرسش جنابعالی هم وصل کنم که ارتباط من با نویسندگان مقیم سبزوار چگونه است. متأسفانه شخصاً تاکنون فضای موجودی برای ارتباط دوگانۀ حوزۀ ادبیات پایتخت با شهر سبزوار را نیافتهام. نمیدانم علت این عدم ارتباط، کوتاهی از جانب من بوده یا ضعف در پیگیری ارتباطات از سوی نهادهای متولی این شهرستان. مثلاً درزمینۀ ۱۵ جلد کتابهای آموزش فرهنگ ترافیک که توسط من نوشته و منتشر شد، بازخورد بسیار وسیعی در سطح کشور و کتابخانهها و مدارس شهرستانهای مختلف وجود داشت که شما میتوانید انعکاس آن را بهراحتی در فضای اینترنت مشاهده کنید. من خودم تعجب کردم و البته بسیار خرسند شدم از اینکه کتابم در دست کودکی در شهرستان بیرجند یا بویینزهرا یا … دیده میشود؛ اما به نظر میرسد در شهرستان سبزوار نهادی که بهطورجدی به دنبال نیازها و فرصتهای موجود باشد کمتر بوده و امیدوارم با انتشار این گفتوگوی رسانهای و فعالیتهای دنبالهدار هدفمند بتوانیم درصدد بهبود شرایط فرهنگی باشیم و بنده نیز قطعاً در این زمینه از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد.
- به نظر شما حال و هوای ادبیات، بهخصوص ادبیات داستانی، در شهرستانها و تهران چگونه است؟ میتوانید مقایسه کنید و بگویید آیا امکان پیشرفت و مطرحشدن در شهرستانها هم وجود دارد یا نه؟
بررسیها نشان میدهد که فضای ادبیات استانهای مختلف هم کم از تهران نیست و اتفاقاً گاهی بهرغم کمبود امکانات، جدیت و شورونشاط در شهرستانها بیش از تهران است. جشنوارههای ادبی ارزنده برگزار میشود و آثار بسیار فاخر و ارزشمندی از حوزۀ ادبیات شهرستانها برمیخیزد. خود بنده در تهران زندگی میکنم اما یکی از داستانهایم در جشنواره ادبی تبریز حائز رتبه و موفق به کسب جایزه شد. مطلع هستم که هماکنون جایزه داستان کوتاه سیمرغ با مرکزیت نیشابور برای علاقهمندان به ادبیات داستانی در شرق کشور در حال فعالیت است. همانطور که عرض کردم شرایط کنونی با سالهای قبل بسیار متفاوت است و امروزه فضای مجازی امکان دسترسی سریع و بهینه بهمنظور همپوشانی کاستیها و بهرهگیری مشترک از فرصتهای موجود را فراهم کرده است. حالا میماند سر پرشور و همت بلند برای رونق این محافل ادبی، نیازسنجی، برنامهریزی و البته پیگیری برای رسیدن به اهداف. حیف است که استعدادهایی وجود داشته باشد اما ندانند که چگونه آن را به مسیر صحیح هدایت کنند.
- ممنون از وقتیکه دراختیار قراردادید. اگر نکته دیگری هست بفرمایید.
از فرصتی که در اختیارم قرار دادید بسیار سپاسگزارم. بههرحال این هم گامی مثبت و ارزنده است در مسیر اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به علاقهمندان حوزه کتاب و کتابخوانی که بنده از طریق رسانۀ وزین شما در آن سهیم شدم. امیدوارم این همکاری مداوم و مستمر باشد تا بتوانیم رسالت خود را بهعنوان اهالی شهر ادب و فرهنگ «سبزوار» در اعتلای نام این دیار بهدرستی و شایستگی انجام دهیم.
*منتشر شده در شماره ۱۳۶ هفته نامه ستاره شرق
برچسب ها :اسلایدر ، زن کاغذی ، زهره مسکنی ، سبزوار ، ستاره شرق ، علی ششتمدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰