نارضایتی مردم از شاه به خاطر آمریکا و اسرائیل نبود
روزنامه قانون: سرکار خانم مظاهری مدیرمسئول محترم روزنامه قانون با سلام و تحیات،باتوجه به اینکه روزنامه جوان جوابیه بنده را در قبال یادداشتی که این رسانه مورخه ۳۰ آذر۱۳۹۴ از عبدا… گنجی، مدیرمسئول روزنامه تحت عنوان«زیباکلام،امام و سید حسن خمینی» ناقص منتشر کرده است، استدعا دارم مشروح پاسخ بنده را جهت تنویر افکار عمومی درج
روزنامه قانون:
سرکار خانم مظاهری
مدیرمسئول محترم روزنامه قانون
با سلام و تحیات،باتوجه به اینکه روزنامه جوان جوابیه بنده را در قبال یادداشتی که این رسانه مورخه ۳۰ آذر۱۳۹۴ از عبدا… گنجی، مدیرمسئول روزنامه تحت عنوان«زیباکلام،امام و سید حسن خمینی» ناقص منتشر کرده است، استدعا دارم مشروح پاسخ بنده را جهت تنویر افکار عمومی درج کنید.
—
باسمهتعالی
پاسخ به آقای عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان
جناب آقای
مدیرمسئول روزنامه جوان
با سلام و تحیات، در روزنامه جوان مورخه ۳۰آذر۱۳۹۴ جنابعالی در یادداشتی تحت عنوان «زیباکلام، امام و سید حسن خمینی» حمایت بنده از آقای سید حسن خمینی را مورد انتقاد قرار داده و به مشارالیه هشدار میدهید که چه شده که صادق زیباکلام که مواضعش در نقطه مقابل پدربزرگتان و رهبر انقلاب قرار دارد آمده و «سینهزن» شما شده است. ازجمله به ایشان یادآور شده بودید که جد شما، رهبر بزرگ انقلاب، دشمنی با آمریکا را اصل انقلاب میدانست، مخالف سرسخت لیبرالیسم و غرب بود و خواهان نابودی اسراییل، درحالیکه زیباکلام که هیچکدام اینها را باور ندارد حامی شما شده؛ و با نگرانی به مشارالیه ابراز میدارید که نیروهای انقلابی و حزباللهی نگران این وضعیت شدهاند. مبادا که خدایناکرده مشکلی و تذبذبی در مواضع انقلابی شما پیش آمده که این لیبرال طرفدار آمریکا و غرب که تازه اسراییل را هم به رسمیت میشناسد(البته رضاشاه را از قلم انداخته بودید)، پا پیش گذاشته و دارد از شما حمایت میکند.
جناب آقای گنجی بزرگوار! نخستین سخن بنده با جنابتان در خصوص الفاظ و تعابیری همچون «سینهزن» و غیره است که در مورد حقیر به کار گرفتهاید. سوءتفاهم نشود من مطلقاً مشکلی با اطلاق لفظ سینهزنی ندارم و سینهزنی اباعبدالله(ع) را افتخار میدانم(ضمن آنکه البته از آن بهرهبرداری سیاسی نمیکنم). عقدهای هم ندارم که چرا روزنامه جوان مرا تمسخر مینماید. درعینحال هم تصدیق میفرمایید که اگر یک مخالف سیاسی شما این اصطلاح را همچون شما به تمسخر به کار گرفته بود چگونه بهمن «وا اسلاما» به راه میافتاد که زیباکلام بیدین به عزاداران اباعبدالله جسارت نموده. همان روز که جنابعالی بنده را تقلیل دادید به «سینهزن حسن خمینی»، خانم «ماریان شوگراف» وزیرمختار سفارت آلمان به دیدار بنده در دانشگاه آمده بودند. حدود یک ماه قبل از آن هم سفارت آلمان اطلاع داده بودند که وزیر خارجه آلمان آقای «فرانک والتراشتاین مایر» که دارند به ایران میآیند خواهان ملاقات با بنده میباشند (که دوستان شما البته با آن دیدار مخالفت کردند). قبلتر هم سفرای سوئد، نروژ، سوئیس، اسپانیا، کاردار ترددی سفارت انگلستان و…خواستار دیدار با بنده بودهاند. اینکه دیگران چه نگاهی به من دارند و در مقابل جنابعالی و همفکرانتان چگونه بنده را تمسخر مینمایید هم از آن طنزهای روزگاراست؛ اما عیب است که جنابعالی یک استاد دانشگاهتان را که بهاندازه وزن شما، مدیران و مسئولین ارشد نظام شاگردش بودهاند را مسخره مینمایید.
البته این رویکرد که بجای پاسخ به انتقاد مخالفین و منتقدین سیاسیمان سعی میکنیم شخصیت آنان را به زیر سؤال ببریم، مدتهاست که روشی مرسوم در فرهنگ سیاسی ما شده است. این روش را حزب چپگرای مارکسیست توده هفتادسال پیش باب نمود. چون این حزب خودش را انقلابی، مترقی و جلودار مبارزه با استعمار، نظام سلطه، امپریالیزم و در رأس آن امپریالیزم آمریکا، غرب و…میدانست، لذا هرکسی که کوچکترین انتقادی به حزب توده و عملکرد یا افکار و عقاید آن وارد میساخت را مزدور، وابسته، نفوذی، عامل آمریکا، حقوقبگیر انگلیس، ایادی استعمار، وابسته به جریان فراماسونری، لیبرال، غربزده و… خطاب میکرد. بدون آنکه پاسخی به منتقد بدهد. بالطبع وقتی فردی «عامل» و «وابسته» به آمریکا و انگلستان میباشد تکلیف انتقادات و مخالفتهایش هم با حزب انقلابی، ضد امپریالیستی و ضدآمریکایی توده ایران هم روشن است. میراث حزب توده به جریانات چپ، که بعد از سرکوب حزب توده در جریان کودتای ۲۸مرداد ظهور کردند، ازجمله سازمان مجاهدین خلق رسید. در سالهای مقارن با انقلاب، سازمان مجاهدین هر منتقد و مخالف سازمان را مرتجع، سازشکار، مزدور، خردهبورژوا، آمریکایی، ضد خلق، وابسته به باندهای مافیایی قدرت، لیبرال، غربزده، بریده(از سازمان و مبارزه) و… میخواند.
جناب گنجی عزیز! فکر نمیکنم تشخیص اینکه این شیوه را امروزه کدام جریانات در کشور به کار میبرند خیلی دشوار باشد. به زبان بیزبانی به سید حسن خمینی میفرمایید تو را چه شده که بجای آنکه حزباللهیها، انقلابیها و خط امامیها از تو حمایت کنند، صادق زیباکلامِ لیبرال، غربزده، آمریکایی که تازه اسرائیل را هم به رسمیت میشناسد دارد از شما حمایت میکند؟ با نگرانی به آقای سید حسن خمینی میفرمایید که جد تو که رهبر این انقلاب بود یکلحظه از اندیشه مبارزه با آمریکا و غرب و یک آن از دغدغه نابودی اسراییل غافل نبود و حالا ببین پشت سرت زیباکلام وابسته دارد سینه میزند. کدام را میخواهی انتخاب کنی: سازش و مماشات با آمریکا، غرب، اسراییل، نظام سلطه و لیبرالیسم را یا پیکار با شیطان، نظام سلطه، محو اسراییل و صدور انقلاب را؟
آقای گنجی عزیز! من نهتنها سینهزنی امام حسین(ع) را وسیله ارتزاق سیاسیام نساختهام، بلکه بهرهبرداری گزینشی از رهبر انقلاب را هم وسیله کسبوکار سیاسیام نکردهام والا من هم خیلی راحت به سید حسن خمینی جوان میتوانستم بگویم کهای سید بزرگوار بد نمیشد یک نظری به انقلاب و مبارزات مردم ایران در دوران انقلاب میانداختی تا میدیدی مردم ایران به رهبری جدت برای چه با رژیم شاه مبارزه میکردند؟ آیا برای نابودی اسراییل، دشمنی با آمریکا و انگلستان، با شرق، با غرب، با عربستان و صدور انقلاب به جهان بود که علیه رژیم شاه بپا خاسته بودند یا برای تحقق آزادی بیان، آزادی اندیشه، لغو سانسور، انتخابات آزاد، نبود زندانی سیاسی در زندانهای کشور، آزادی اجتماعات، حاکمیت قانون و این دست مطالبات بود؟
آقای گنجی عزیز، من برخلاف شما هرچه و هر که هستم، خودم هستم و پشت کسی پنهان نمیشوم و افکار و عقایدم را از زبان رهبر انقلاب بیان نمیکنم. اگر نظری دارم و آن را به خیر و صلاح کشورم میدانم آن را از زبان خودم بیان میکنم. نه اینکه آن را بچسبانم به امام که دیگر هیچکس جرئت نکند با آن مخالفت نماید. شما متأسفانه با مرحوم امام کاملاً گزینشی برخورد میکنید. آن بخشهایی را که بسود سیاسیتان است درمیآورید و آن قسمتهایی را که به نفعتان نیست پنهان میسازید. ادبیات امام در خصوص جایگاه مردم در انتخاب حکومت، رأی مردم و حق انتخاب مردم در گفتمان شما جایی ندارد. من برخلاف شما با امام گزینشی برخورد نمیکنم که قسمتهایی را که به نفع منافع سیاسیام است را پررنگ کنم و بخشهایی را که خیلی به نفعم نیست مسکوت بگذارم. والا من هم میتوانستم به آقای سید حسن خمینی بگویم که بد نمیشد به مصاحبهها، سخنرانیها و اعلامیههای جد بزرگوارت در دوران انقلاب مراجعه میکردی و میدیدی که علت مبارزه با رژیم شاه را کدامین عوامل نام میبرند؟ تا میدیدی وقتی از ایشان میپرسیدند که حضرت آیتالله در حکومت اسلامی که شما بعد از انقلاب میخواهید در ایران ایجاد نمایید، اگر کسی از شما انتقاد نماید، اگر کسی با شما مخالفت نماید، با او چگونه برخورد خواهید کرد، چه پاسخهایی میدادند. ایضاً وقتی ازایشان میپرسیدند در حکومت اسلامی شما مارکسیستها، ناراضیان، اقلیتهای قومی، دینی، حقوق زنان چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد، چه پاسخهایی میدادند. چنین پرسشهایی دهها بار از مرحوم امام خمینی در دوران انقلاب پرسیده شدند و پاسخهای ایشان هم موجودند.
چه خمینی جوان(سید حسن آقا)، چه جنابعالی آقای گنجی و چه همه آنان که تردید دارند که اهداف انقلاب کدام بودند، (آیا مردم انقلاب کردند که بعد از انقلاب با آمریکا دربیفتند و یا اسراییل را نابود کنند، یا خواهان آزادی و دمکراسی بودند،) میتوانند ازجمله به مجموعه بیش از یکصد و بیست مصاحبه مرحوم امام در چهار ماهی که در نوفللوشاتو بودند(مهر لغایت ۱۲بهمن۵۷) مراجعه کنند. متواترترین پرسشها در آن ۱۲۰ مصاحبه در خصوص علت مبارزه و نارضایتی از رژیم شاه است و اینکه حکومت اسلامی موردنظر امام چگونه حکومتی است و با مخالفین، منتقدین و… چگونه برخورد خواهد نمود. آقای گنجی و تندروهای امروز میتوانند ملاحظه نمایند که امام چند بار از «آمریکاستیزی»، «استکبارستیزی» و یا «نابودی اسراییل» بهعنوان اهداف انقلاب اسلامی ایران نام میبرند. ایضاً آقای گنجی و سایر انقلابیون بعد از انقلاب میتوانند به قطعنامههای راهپیماییهای تاریخی دوران انقلاب و آرشیو گستردهای از اعلامیهها و سخنرانیهای سایر رهبران نهضت در دوران انقلاب مراجعه نمایند تا دریابند انگیزهها و دلایل نارضایتی مردم از رژیم شاه کدامین بودند و مردم خواهان و در آرزوی چه نوع حکومتی و نظام سیاسی بعد از انقلاب بودند.
اتفاقاً جناب آقای گنجی عزیز یکی از بزرگترین خدمات خمینی جوان به انقلاب پرداختن به همین موضوع است. اینکه چه شد که انقلابی که به نام خدا و برای تحقق دمکراسی بود و نه به دنبال صدور انقلاب بود، نه درصدد خونریزی و انتقام و نه خواهان مرگ و نیستی و نابودی کشور و ملت دیگری بود و شیوه مبارزات مسالمتآمیز و پرهیز از اقدامات خشونتآمیز و تلافیجویانه آن توجه و احترام جهانی را برانگیخته بود، آنچنان در ماه های نخستین بعد از پیروزیاش به سمت خشونت، به سمت تندروی و مبارزه و دشمنی با مخالفین، صدور انقلاب و خصومت با غرب و اروپا و آمریکا و نظام سرمایهداری رفت. شاید خمینی جوان روزی دریابند که بزرگترین خدمتی که در حق جدشان میتوانند بنمایند آن است که به نسلهای بعد از انقلاب، به نسلهای دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نشان دهند که انقلابی که جدشان رهبری آن را بر عهده داشتند خواهان مرگ و نیستی و نابودی هیچ ملت و کشوری ازجمله آمریکا و اسراییل هم نبود.
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
چهارم دیماه یک هزار و سیصد و نودوچهار
برچسب ها :آمریکاستیزی ، استکبارستیزی ، روزنامه جوان ، روزنامه قانون ، سیدحسن خمینی ، صادق زیباکلام ، عبدالله گنجی ، نابودی اسراییل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰