تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 خرداد 1394 - 18:30
-

همدلی از هم‌زبانی بهتر است

سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی:  ۱ – مولوی چه خوش سروده است: هم‌زبانی خویشی و پیوندی است  //  مرد با نامحرمان چون بندی است ای‌بسا هندو و تُرک هم‌زبان  //  ای‌بسا دو تُرک، چون بیگانگان پس زبان محرمی، خود، دیگرست  //  همدلی از هم‌زبانی بهترست بر اساس این ابیات مولوی نتیجه می‌شود که: الف

دکتر سید ابوالفضل حسینی

استاد دانشگاه

سبزواریان – دکتر سید ابوالفضل حسینی: 

۱ – مولوی چه خوش سروده است:

هم‌زبانی خویشی و پیوندی است  //  مرد با نامحرمان چون بندی است

ای‌بسا هندو و تُرک هم‌زبان  //  ای‌بسا دو تُرک، چون بیگانگان

پس زبان محرمی، خود، دیگرست  //  همدلی از هم‌زبانی بهترست

بر اساس این ابیات مولوی نتیجه می‌شود که:

الف – هم‌زبانی بسیار خوب است و ناهم‌زبانی بد است.

ب – هندو و ترک (که ظاهراً هم‌زبان نیستند) می‌توانند هم‌زبان شوند (یکدیگر را درک کنند).

ج – ممکن است دو نفر که ظاهراً هم‌زبان‌اند، چون بیگانگان زبان یکدیگر را نفهمند.

د – نتیجه این‌که زبان محرمی (که احتمالاً همدلی است) نوع دیگری از زبان است.

ه – همدلی از هم‌زبانی بهتر و – یا طبق برخی نسخه‌ها – خوش‌تر است. می‌توان احتمال داد که مولوی می‌خواهد بگوید که همدلی منشأ و اساس هم‌زبانی است.

امروزه اهمیت آنچه را که مولوی درباره‌ی فهم زبانی بیان کرده است، در علومی از قبیل زبان‌شناسی، هرمنوتیک و… بررسی می‌کنند.

در مثنوی مولوی داستانی هست که چهار نفر که پول مشترکی داشتند. هر یکی هوس چیزی داشت. یکی فارس بود و “انگور” می‌خواست. دیگری تُرک بود و “اُزوم” آرزو کرده بود. آن دیگر که عرب بود، “عِنَب” می‌خواست و آخری که رومی بود،” اِستافیل” دوست داشت. چون زبان یکدیگر را نمی‌دانستند، نزاع بین آنان درگرفت. یکی که مشکل ناهم‌زبانی را در آنان دید، رفت و انگور آورد. چون همه آن را دیدند، اختلاف از بینشان بیرون شدی.

یکی از نتایجی که از این داستان نیز به دست می‌آید این است که اگر زبان یکدیگر را در ک کنیم، بسیاری از اختلاف‌ها از میان می‌رود. چه بسیار اختلاف‌هایی که از نارسایی زبانی به وجود می‌آیند. ما باید سعی کنیم که زبانِ دیگران را بیاموزیم تا ارتباطِ خوبی با آنان ارتباط برقرار کنیم. زبان، مهم‌ترین وسیله‌ی ارتباطی است، پس چه عواملی در کشور ما مانعِ فهم و ارتباط بین ما می‌شود؟

از این داستان یک نتیجه‌ی مهم دیگر نیز می‌توان گرفت که عمل و واقعیت، خود نوعی زبان رسا است. عملی که ناشی از همدلی است، بهترین زبان برای رفع تخاصمات و نزاع‌های بین مردم است، عملی که مورد خواست مردم است. تأکید بر مشترکات ملی، (مثل آرمان‌هایی که در قانون اساسی آمده است، نظیر تحقّق حقوق ملت) می‌تواند همدلی و هم‌زبانی را ایجاد کند. در این صورت اعتماد ملّی و وحدت ملّی به دست می‌آید. در این صورت سرمایه‌ی ملّی افزایش می‌یابد. این همان چیزی است که کشور را در برابر تهاجم بیگانگان بیمه می‌کند. اگر چنین شود، سرمایه‌ها از هدر رفتن در تخاصمات نظامی، به‌سوی اشتغال و ارتقاءِ فرهنگی جوامع جهت می‌یابند.

۲ – همدلی، پایه و اساس هم‌زبانی

چه گونه همدلی به دست می‌آید؟ زبان می‌تواند دل‌ها را به هم نزدیک کند و متأسفانه می‌تواند دل‌ها را از یکدیگر دور سازد. “دل ” چیست و “زبان ” کدام است؟ اصلاً “همدلی” چیست؟ و “هم‌زبانی” کدام؟

احتمالاً در این موضوع، منظور از “دل” همان قوه‌ی تشخیص، عقل و علم، اندیشه و انگیزه، اراده و نیت، درون و وجدان و … آنچه که نُمودِ بیرونی ندارد، (اندیشه و پندار) است.

و مقصود از “زبان” نیز، کلام، نوشتار و گفتار، عمل و رفتار و… آنچه که نُمودِ بیرونی می‌یابد (گفتار و کردار) است.

پس همدلی، پایه و اساس هم‌زبانی است. اگر در درون، اندیشه‌ها و انگیزه‌ها به صلاح گرایند، زبان‌ها که تابعِ دل‌هایند مشکلی نخواهند داشت.

هر انسانی نسخه‌ای منحصربه‌فرد است. پس چه گونه همدلی و هم‌زبانی میسّر می‌شود؟

اکنون انسان‌ها به صورت اجتماعی زندگی می‌کنند و برای انتظام امور اجتماعی‌شان قوانین و مقررات و آداب و قواعد اخلاقی دارند. ضرورت‌های این زندگی، همدلی‌ها و هم‌زبانی‌هایی را ایجاب می‌کند.

ممکن است یک پادگان نظامی، با یک فرمان، همه با هم یک‌صدا و باشکوه، یک سرود را بر زبان آورند و یا در یک رژه‌ی باشکوه بر زمین گام بردارند. ممکن است اکثر دانش آموزان یک مدرسه در مراسمی در خواندنِ شعر، نمایشی از یک‌صدایی را به همه نشان دهند، اما آیا می‌توان فرمانِ همدلی هم صادر کرد؟

آری، می‌توان سیستم اجتماعی را به‌گونه‌ای هدایت کرد که اندیشه‌ها و انگیزه‌ها به هم نزدیک شوند. سیستم آموزش‌وپرورشی که بتواند در مدرسه، با هم بودن را به بچه‌ها آموزش دهد و آنان را در عینِ تفاوت‌های سلیقه‌ای و عقیده‌ای در کنار یکدیگر بنشاند و درس همدلی و تحمل و مدارا را به آنان بیاموزد، می‌تواند امیدوار باشد که محصّلان چنین محیط آموزشی‌هایی، در بزرگی، به هنگامی که در رأس اُمورِ مملکت قرار گیرند، همدلی و هم‌زبانی را عملاً به منصه‌ی ظهور می‌رسانند؛ اما اگر فرهنگ اجتماعی مبتنی بر تک‌صدایی حاکمیت- آن‌هم در این روزگار- باشد، تحمل سلیقه‌ای متفاوت و مخالف، کاری آسان نخواهد بود. داستان تحمل و مدارای شیخ ابوالحسن خرقانی با همسر بداخلاقش را در دفتر ششم مثنوی احتمالاً خوانده‌اید. صبر و تحمل و بردباری در برابر نسناس او را، امام الناس می‌کند.

گر نه صبرم می‌کشیدی بار زن  //  کی کشیدی شیر نر بیگار من (دفتر ششم مثنوی – ۲۱۳۸)

در این مجال و مقال فرصت بیان علل و عوامل و راهکارهای ایجاد همدلی و هم‌زبانی نیست. این موضوع، شاید همانند نام‌های سال‌های گذشته، در همایش‌ها و نشریات موردبررسی بیشتر قرار گیرد.

فعلاً از منظر سیاسی و متناسب با شرایط عمومی کشور، نگاهی به همدلی و هم‌زبانی بین دولت و ملت می‌اندازیم.

«???? ? ????? ????? ? ????????»۳ – سال دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی

سال ۱۳۹۴ سال “دولت و ملت، همدلی و هم‌زبانی” نامیده شده است.

کدام سال سال دولت نبوده است؟ و یا کدام سال، نباید سال ملت باشد؟ چرا هر سال، سال همدلی نباشد؟ و چرا هر سال، هم‌زبانی را تقویت نکنیم؟

در ضرورت‌های اجتماعی و سیاسی این نامگزاری، حدس‌هایی می‌توان زد:

الف – امسال برای دولت ازنقطه‌نظر دیپلماتیک و سیاست خارجی، به‌ویژه مذاکرات پرونده‌ی هسته‌ای، سال حساسی است. هیچ دولتی بدون پشتوانه‌ی مردمش نمی‌تواند در عرصه‌ی بین‌المللی موفقیتی کسب کند. رفتار نمایندگان مردم در پارلمان می‌تواند نشان‌دهنده‌ی همدلی و هم‌زبانی باشد. با این معیار می‌توان میزان همدلی و هم‌زبانی را بین دولت و ملت تا حد زیادی فهمید.

در پارلمان ایران- که اکنون اصولگرایان حاکمیت دارند – همانند کنگره و سنای ایالات‌متحده‌ی آمریکا – که جمهوری خواهان اکثریت دارند – در مقابل دولت‌هایشان بر سر توافقات در مذاکرات هسته‌ای مقاومت‌هایی درگرفته است. این منازعات در اساس، یک هدف را دنبال می‌کنند. در ایران، امسال انتخابات مجلس در پیش رو است و در آمریکا انتخابات ریاست جمهوری. در هر دو جا رفتارها، حاکی از رقابت جناحی (در ایران) و یا حزبی (در آمریکا) است. تفاوت‌هایی در رفتارهای حزبی در ایران و آمریکا وجود دارد که نمی‌توان در اینجا به آن پرداخت. پیچیدگی‌های رفتارهای سیاسی در ایران بسیار زیاد است، به‌طوری‌که رقابت‌های حزبی مرسوم در کشورهای پیشرفته، در ایران وجود ندارد. در اینجا از کسانی که نباید در انتخابات دخالت کنند، دم از مهندسی انتخابات می‌زنند. از کسانی که باید داور بی‌طرف انتخابات باشند، خود سهیم در یک‌طرف می‌شوند. دادگاهی هم نیست که مشابه جرائم سیاسی و مطبوعاتی- علناً – به تخلفات و سایر دخالت‌های خلاف قانون در انتخابات رسیدگی کند.

ما، دربیان و زبان، ظاهراً اخلاقی‌ترین انتخابات را در ایران داریم، اما همین انتخابات، گاه حکایتگرِ نا همدلی هاست. اکنون سخن از نقش پول‌های کثیف در انتخابات جدی است. مشکلات رد صلاحیت‌ها هم عمدتاً ریشه در نا همدلی و نا هم‌زبانی‌ها دارد.

برخی از نمایندگان رفتارهای خلافِ عُرف و اخلاق، در به نتیجه نرسیدنِ مذاکرات از خود نشان داده‌اند. طرح سه فوریتیِ ممانعت از مذاکرات از سوی تعدادی از نمایندگان و معلوم شدن دست بردن افرادی در متن آن، حاکی از نوعی گمراهی در راه حفظ قدرت است.

ب – ریاست مجلس بارها نظر رهبری را در حمایت از تیم مذاکره‌کننده به اطلاع نمایندگان رسانده است. بااین‌حال اقلیتی از نمایندگان که انتخابِ مجدّدِ خود را در گروِ به نتیجه نرسیدنِ مذاکرات و یا شکست آن می‌دانند، رفتارهایی غیرمعقول از خود نشان می‌دهند. برای آنان مصالح و منافعِ ملّی مطرح نیست. گروه پایداری در مسیر اشتباهی گام برمی‌دارند. آنان به زبان می‌گویند که رهبری هم فرموده‌اند که به طرف (خارجی) مذاکره اعتماد ندارند تا این حد می‌خواهند هم‌زبانی داشته باشند، ولی نمی‌خواهند ببینند و بشنوند که ایشان به گروه مذاکره‌کننده (داخلی) اعتماد دارند و این یعنی همدلی و هم‌زبانی. آن اقلیت، به زبان می‌گویند که ما دلواپسیم، دلواپسِ عقب‌نشینی از ارزش‌های انقلاب توسط گروه مذاکره‌کننده، اما در عمل، رفتارهایشان، نشان از دلواپسی از دست رفتنِ کرسی‌هایشان را می‌دهد. به آنان می‌توان توصیه کرد که اگر منافع ملی را بر این‌گونه مواضع ترجیح دهند، بهتر می‌توانند منافع خود را هم حفظ کنند. ای کاش این سخن را از موضع هم‌زبانی و همدلی به تفکر بنشینند.

ج – نتایج مذاکرات هسته‌ای و توافق احتمالی ناشی از آن، بر نتایج انتخابات مؤثر است (هم در ایران و هم در آمریکا). سنگ‌اندازی‌ها در هر دو طرف از همین منظر قابل‌تحلیل است؛ اما برای ملت ما که سال‌ها اثرات تحریم‌ها را دیده و اکنون مجموعه‌ی نظام به این نتیجه رسیده که باید از این وضعیت خارج شد، قضیه مهم‌تر از تضاد جناح‌هاست.

اکنون شرایطی به وجود آمده است که بر اساس بیانیه‌ی لوزان سوئیس، کلیات و دورنمای توافق تا حدی روشن است و تیم مذاکره‌کننده تلاش خود را انجام می‌دهد. مجلس نیز حق دارد از روند مذاکرات مطلع باشد، بلکه بالاتر از آن هم حق دارد، اما این مجلس، نشان داده است که در شناخت و استفاده‌ی بهینه از زمان، عملکرد مطلوبی نداشته است. برخی از تصمیم‌گیرندگان نظامِ ما در گذشته نشان داده‌اند که بسیاری از فرصت‌ها را ازدست‌داده‌اند و گویا کسی دلواپسِ ا ز دست رفتنِ فرصت‌ها نیست. بسیاری از سیاسیون ما به‌قدری در امور فعلی و دم‌دستی گرفتارند که فرصت نمی‌کنند تجربه‌های سه دهه‌ی گذشته را جمع‌بندی کنند. اینان، طی دو دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، آن‌قدر به سازِ نا همدلی و نا هم‌زبانی عادت کرده‌اند که گویا تَرکِ عادت را نمی‌توانند.

در روابط ایران و آمریکا، اگر نیمی از همدلی‌هایی که با احمدی‌نژاد وجود داشت، با خاتمی هم وجود می‌داشت، بخشی از مشکلات زودتر برطرف می‌شد. اگر امروز هم با روحانی همان کنید که با خاتمی کردید، جفای بزرگی بر این ملت روا خواهید داشت؟ درست است که ایران، مساوی با خاتمی، احمدی‌نژاد یا روحانی نیست و متقابلاً آمریکا نیز مساوی با کلینتون، بوش پسر و اوباما نیست، بااین‌حال نقش شخصیت‌ها را هم نمی‌توان در روابط بین‌المللی نادیده گرفت. جایزه صلح نوبل به بوش داده نمی‌شود، بلکه به اوباما داده می‌شود. در این‌سو نیز بیشتر نمایندگان کشورها سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان ملل را ترک می‌کنند، ولی پیشنهاد “سال گفتگوی تمدن‌ها” ی خاتمی در سازمان ملل، بدون حتّی یک مخالف، پذیرفته می‌شود. اکنون‌که جهان دارد می‌فهمد که در ایران عقلانیتی بیش از گذشته بر سرکار است، همدلی و هم‌زبانی بیشتری در داخل ضرورت یافته است.

آیندگان که آزادانه‌تر از ما، تاریخ ما را بررسی کنند، اشتباهات دیپلماسی این سه دهه را بی‌رودربایستی بیان خواهند کرد. آیا زودتر از این‌ها نمی‌توانستیم مشکلات خود را کاهش دهیم؟ آیا دلیل موجهی برای آن‌همه سخنرانی‌های شعاری و مخالف عرف و ادبیات دیپلماتیک در تریبون‌های داخل و خارج وجود داشت؟

بیایید همدلی وهمزبانی را در آشتی ملی جستجو کنید. بخشی از ثمرات همدلی و هم‌زبانی را، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ دیدیم. در آینده بهتر مشخص خواهد شد که این همدلی و هم‌زبانی، کشور را از چه ورطه‌ای نجات داده است.

دولت نیز باید به یاد داشته باشد که در راه همدلی و هم‌زبانی گام بردارد. آن انگور واقعی در داستان مولوی، حلال مشکل ناهمزبانی و ناهمدلی ها خواهد بود. بسیاری از همدلان و هم‌زبانان دولت در انتظارِ شیرینی کامشان از آن انگورند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ناشناس پنجشنبه , ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۶

این حسینی تو همه چیزها نظر می ده. این دفعه از ادبیات شروع کرد و به …..

نظرات بسته شده است.