پدر معنوی سبزوار و خراسان
ستاره شرق – مهیار علویمقدم در رثای سرو سایه فکن ِ فروتنی و نیکاندیشی انسانهای بزرگ و برجسته، بهسان قلّههای بلندی هستند که از دور به ایشان مینگریم، در پوششی از ابرها فرورفتهاند و نوک قله را نمیتوان دید و نادیدنی به نظر میرسند و هرچه جلوتر میرویم، این ابرها، آرامآرام از برابر چشمانمان زدوده
ستاره شرق – مهیار علویمقدم
در رثای سرو سایه فکن ِ فروتنی و نیکاندیشی
انسانهای بزرگ و برجسته، بهسان قلّههای بلندی هستند که از دور به ایشان مینگریم، در پوششی از ابرها فرورفتهاند و نوک قله را نمیتوان دید و نادیدنی به نظر میرسند و هرچه جلوتر میرویم، این ابرها، آرامآرام از برابر چشمانمان زدوده میشوند و بلندایی قلّه رامی توان دید؛ امّا آیا این برای منی که این انسان بزرگ، هم پدرش بود وهم استادش، هم پیرش بود و هم مرادش، هم دردش بود وهم دوایش وهم شمسش بود وهم خدایش، میسراست؟ سالهاست این عبارت قرآنی را بارها خوانده و شنیدهام که «خداوندِ برکت بخش، آنکس را که بخواهد، عزّت علم و عمل میدهد» امّا گویا باور نداشتم؛ چگونه انسانی هم در حیات خود وهم در ممات خود، اینچنین، عزیزِ عام و خاص باشد و شگفتا که زندهیاد دکتر سید محمّد علوی مقدّم، در تمام زندگی غنی و پربار خود، عزیز زیست و عزیز، روح پاکش از قفس تن آزاد شد. چگونه ممکن است انسانی برای فرزندان خود پدر باشد و برای دانشجویان و دوستدارانش «پدر معنوی»(عبارتی که در روزهای اخیر، بارها و بارها از بسیاری شنیدهام). انسانی که از عنفوان جوانی در تحصیل کمال و تکمیل خصال کوشید و خود را به مکارم اخلاقی آراست و هراندازه غنای علمیاش فزون ترشد، فروتنی و تواضعش دوچندان شد. بارها و بارها از زبان بلیغ و فصیح او، من و ما این سخن حکیم سنایی را شنیده بودیم که:
علم، کزتو ترا بنستاند
جهل از آن علم بِه بود بسیار
و شگفتا که او همواره – برخلاف برخی- «واعظ متّعظ» بود.
نیکاندیشی، نیک گفتاری و نیک کرداری را در پی دارد و این، یک اصل اساسی در شناخت انسانهاست. آنکه نیک نهاد، نیکسرشت، نیکنفس باشد و نیکاندیش، بیگمان، این نیکیها در گفتار و کردارش بازتاب مییابد. کمتر کسی رامی توان یافت که جز عفت کلام، صداقت، دقت نظر و نافذالکلامی را از ایشان دیده باشد. جز این است که انسان باید آنچنان بزرگ باشد که وجود خود را همواره از خاشاک رذایل بپیراید، هویت خود را به مکارم اخلاق بیاراید و ثروت و جاه و مقام و دانش، هرگز او را گمراه نکند. این انسان بزرگ و این پدر ما و پدر معنوی شمایان، در زندگی ریاضتها کشید و به پیشگامی تزکیه بر تعلیم و تعلّم، باور عمیق داشت و چه زیبا، الگو برای بسیاری از همگنان، همنوعان و هممسلکان خود شد. چگونه ممکن است انسانی، اینچنین زیبا بزیید، زیبا به جهانِ هستی بنگرد، به زیبایی، جهانِ زیبا را دوست داشته باشد و به زیبایی، به سرای باقی بشتابد و اینچنین در محضر دوست، سر بر آستان بگذارد که اکنون، او را سوری است و ما را سوگی و آرامش جاودانه و شادمانی روانش را همگان با تمام هستی خود برای او آرزو میکنند.
در شمار خصایل نیکویی که وجود او را به تمام و کمال وبی هیچ زیادهگویی در برگرفته بود، به گمانم، پنج خصلت نیکو، بارز و چشمگیر است:
۱. تواضع و فروتنی:
چه زیبا امام نخست شیعیان گفت: «خوشا به حال کسی که در نزد خود کوچک و متواضع است و در نزد دیگران، بزرگ و عزیز» و جز این است که پدرمان، در نزد همگان- خرد و کلان، دانشدوست و دانش ستیهنده و اغنیا و اشقیا- بزرگ و عزیز بود. فروتنی، نشانه عقل است و در کنار نجابت و صلابت، دوری از خودشیفتگی، دوست داشتن به مقام انسان و انسانیت و خٌلق مشوّق که همگی در وجودش درنهایت بود از راههای آرامش است و شگفتا که چه آرامشی در وجودش موج میزد و شگفتا که ما را هم دریایی میکرد. در تواضع و فروتنی، شماری از ما بدلکاریم و نقش بر آب میزنیم، امّا این خصلت، ذاتی وجودش بود. این تواضع و فروتنی در وجودش با اعتمادبهنفس همراه بود و دوچندان میشد؛ چراکه دقیق، سخن میراند، چراکه دایرهی زندگیاش، گسترده بود و چراکه نیازی به تردید و شک نداشت. افراد فروتن، حقیقت مطلق را دوست میدارند، شکرگزارند و از پرخاشگری بیزاری میجویند و او همهی این خوبیها و زیباییها را یکجا داشت.
۲. پویایی و هدفمندی:
انسانهای پویا، اهل تکاپویی و جنبوجوش هستند، هرگز در یکجا متوقف نمیشوند و میکوشند، امروزشان از دیروز، مفیدتر و بهتر باشد، در ارتقای آگاهی خود و دست یافتن به مرتبت بالاتر معنوی خود میکوشند و بلندهمتی، سختکوشی و کوشندگی را آویزهی گوش خود میسازند. چنین انسانی از هر خرمنی، رهتوشهای برمیدارد و آگاهی افزایی و دانش مداری را باور قلبی خود میداند:
ز هردانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یکزمان نغنوی
این انسان پرتکاپو، تمام این ویژگیها را داشت؛ در تمام زندگی زیبای خود، در یکجا متوقف نشد، انسانی هدفمند بود، پویا و پرتکاپو بود و در تکمیل خصایل انسانی و دوری گزیدن از رذایل مادی بسیار کوشید و همواره به دبیران آموزشوپرورش و استادان آموزش عالی توصیه میکرد «هرگز از یک آبشخور، آب منوشید، هرگز از منبع مردابی بهره نگیرید و همواره بامطالعه و آمادگی قبلی به کلاس بروید، حتّی اگر سالها، درسی را تکرار آمیز داده باشید».
۳. خوش خٌلقی:
نیک نهادی، نیک سرشتی، حٌسن خٌلق، زبان و رفتار خود را نگاهداشتن، خشکاندن حسادت، راستگویی، انسانها را به خوب و بد تقسیم نکردن و ضعف و توانایی را در کنار هم دیدن، از خصایل خوشخویی و مظاهر خٌلق نیکوی ایشان بود. ایشان با «رفتار» خود، دیگران را تحت تأثیر قرار میداد و نه با «گفتار»، گرچه سخنوری بلیغ و فصیح بود و کلامش نافذ و تأثیرگذار. در ایجاد رابطه مناسب و دوستانه با همگان بسیار قوی بود و «با دوستان مروت و با دشمنان مدارا» را در پیش میگرفت و ازاینرو، همگان را به خود جذب میکرد و این مغناطیس جذابیت او موجب میشد همگان از او به نیکویی یاد میکنند. در فرهنگ واژگان او، دشمنی و کینهتوزی جایی نداشت و ازاینروست که همگان او را «پدر معنوی» خود میدانند.
۴. دانش مداری:
سالهای متمادی در تحصیل دانش، بسیار کوشید؛ در تمام دوران تحصیل، دانشپژوهی ممتاز بود؛ در دوران تحصیل از استادان بزرگی همچون، شیخ حسن داورزنی، عباسعلی آقابابایی، بدیعالزمان فروزانفر، جلالالدین همایی، احمد بهمنیار و مهدی محقق- که همواره چه زیبا از آنان به نیکی و بزرگی یاد میکرد-بهرهها برد و سرآمد همگنان خود در بلاغت، تفسیر بلاغی متون ادبی و قرآن و ادب فارسی شد و همواره بر زبان این بیتها را جاری میساخت:
به دانش فزای و به یزدان گرای
که او باد جان ترا رهنمای
به رنج اندر آری تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست.
تألیف ۹ کتاب که هریک در نوع خود منبع و مأخذی هستند،۴ ترجمه، تصحیح و تعلیق، نگارش ۱۱۰ مقاله به زبان فارسی و ۱۵ مقاله به زبان عربی، ارائه مقاله و سخنرانی در بیش از ۵۰ همایش داخلی و خارجی، راهنمایی و مشاوره بیش از ۷۰ رساله دکتری و بیش از ۵۰ پایاننامه کارشناسی ارشد گواهی بر جایگاه علمی ایشان بود و همواره بر زبان میراند: «ذلک فضل الله یوتیه من یشا». برای دانشجویان –سبزواری و غیر سبزواری- احترامی خاص قائل بود و تمام کوشش خود را برای رفع مشکلات دانشجویان بهویژه دانشجویان سبزواری به کار میگرفت. به کتاب و کتابخوانی و گسترش فرهنگ کتابخوانی بسیار بها میداد و اهدای کتابخانهی معظم خود با حدود ۲۰۰۰۰ نسخه کتابهای معتبر و وزین به مردم فهیم سبزوار و اهل فرهنگ و بهویژه دانشپژوهان تحصیلات تکمیلی، بیانگر گوشهای دیگر از باور دانش مداری و دانشدوستی ایشان بود.
۵. سودمندی برای جامعه:
همواره این بیت را از او به یاد داریم که:
آن در خور ثناست که درراه سود خلق
سرمایه و جوانی وهمت نثار کرد
و چه زیبا آن زندهیاد، در تمام سالهای زندگی خود، سرمایه و جوانی و همت نثار کرد. در یاری به دیگران، هرگز دریغ نورزید، در برپایی و راهاندازی دانشگاههای بزرگ سبزوار نقشی بسیار مؤثر و چشمگیر داشت، برای فرهنگیان ارزشی خاص قائل بود و خٌلق مٌشوّق او همواره یاور این قشر ارزشمند بود و آنان را که به معلّمان و دبیران، خدمتی میکردند ستایش میکرد:
درخور صدها درود و پاس و سپاس است
خدمت پربار وبی ریای معلّم
پاس کمال است و فضل، حرمت استاد
حرمت علم است اعتلای معلّم
یکی از گامهای ارزندهی زندهیاد، در زندگی غنی و پربار خود، تأسیس موسسه خیریه سبزواریهای مقیم مشهد بود که این درخت شکوهمند و تنومند در اوایل دههی ۷۰ توسط دلسوزان و مهربانانی چون آن شادروان، مرحوم محمود بیهقی، دکتر محمدعلی لطفی مقدم، آقای محمد نیک پرور و شماری دیگر از نیک ورزان فرهیخته و فرهمند کاشته شد و میوههای سودمند نیک نهادی، نیک سرشتی و نیکاندیشی به بار میآورد. در تمام این سالها، زندهیاد دکتر علوی مقدم، رئیس هیئتمدیره و رئیس هیئتامنای موسسه بود و اکنون، این درخت، هرچه بیشتر ریشه دوانده و سرو سایه فکن نیکوکاری و مهربانی است.
پروردگار بزرگ، روح پرفتوح زندهیاد دکتر سید محمّد علوی مقدّم – پدر ما و پدر معنوی شمایان- را قرین شادمانی گرداند و به همهی ما در زندگیمان خیروبرکت ارزانی دارد تا بتوانیم در راستای نیکاندیشی، دانشپروری و فرهنگ مداری آن انسان فرهمند گام برداریم.
*منتشر شده در شماره ۱۳۵ هفته نامه ستاره شرق
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰