پدیدهای به نام بداخلاقی با حیوانات
تأملی کوتاه در باب رفتارهایمان با حیوانات ستاره شرق، موسیالرضا وثوق: چندی پیش، انتشار ویدئوی یک حیوان آزاری در سبزوار، قلب علاقهمندان به محیط زیست را به درد آورد؛ این ویدئو بهطور گسترده در فضای مجازی بازتاب یافت و حتی به کانالهای خبری کشوری هم رسید. آن روزها هرچقدر در صفحات پربازدید سبزواری در اینستاگرام
تأملی کوتاه در باب رفتارهایمان با حیوانات
ستاره شرق، موسیالرضا وثوق: چندی پیش، انتشار ویدئوی یک حیوان آزاری در سبزوار، قلب علاقهمندان به محیط زیست را به درد آورد؛ این ویدئو بهطور گسترده در فضای مجازی بازتاب یافت و حتی به کانالهای خبری کشوری هم رسید. آن روزها هرچقدر در صفحات پربازدید سبزواری در اینستاگرام میگشتم، تعداد زیادی از شهروندان، در دفاع از ویدئویی که گذاشتن یک میله داغ روی پوزه سگی را نشان میداد، معتقد بودند که این کار، کاملاً عادی بوده و برای حیوان مفید است.
چند روز بعد، رئیس اداره حفاظت محیطزیست سبزوار مدعی شد فرد حیوانآزار عذرخواهی نموده و در گفتوگویی با خبرگزاری فارس اظهار کرد: «محتوای این فیلم بیانگر حیوانآزاری نیست.» در بند آخر همان خبر، به نقل از رئیس شبکه دامپزشکی سبزوار آمده بود: «داغ کردن بینی حیواناتی مانند سگ، گاو، الاغ و… برای جلوگیری از بیماری از زمانهای گذشته رایج بوده.»
وی همچنین گفته بود: «این روش به هیچ عنوان مورد تایید دامپزشکی نیست» و آن را عملی خشن توصیف کرده بود.
چند روز بعد، برای انجام کاری به یک مدرسه در مرکز شهر رفته بودم. وقتی کارم تمام شد و وارد حیاط شدم، با جسد یک کبوتر برخورد کردم که سرش بریده شده بود، پرهایش روی زمین ریخته و خونش کمابیش اطرافش را قرمزرنگ کرده بود. چنددقیقهای نشستم تا کمی با خودم تأمل کنم؛ تصویر مرغی که با سر بریده، در پیادهروی یک خیابان اصلی و مرکزی شهر، بالبال میزد و مردی که با چاقو در صحنه بود را به خاطر آوردم. بعد یادم افتاد مشابه همین جسد کبوتر را هم چندی پیش در پیادهراه خیابان باغ ملی دیده بودم. همینطور تصاویر درون ذهنم آمدند و رفتند و من با چند سؤال تنها ماندم؛ چرا اینقدر خشونت علیه حیوانات در جامعه ما رایج است و راه مقابله با آن چیست؟
میزان مدنیت یک جامعه
ماهاتما گاندی، رهبر آزادیخواه هندی میگوید: میزان مدنیت یک جامعه را از رفتار آن جامعه با حیوانات میتوان فهمید.
خاطرم هست در کودکی، یک روز برای بازی از خانه بیرون رفتم؛ چند تن از همسالانم در کوچه نشسته بودند و برای تفریح، چند مورچه را به جان یک جوجه انداخته بودند. در آن سنین، همه ما احتمالاً شاهد صحنههای حاوی خشونت علیه حیوانات بودهایم و بسیاری از ما با هیجان به صحنه کشتن یا آزار حیوانات نگاه میکردیم تا مبادا فکر کنند ما بچهایم و میترسیم! علاوه بر این، در بزرگسالی هم دیگر چندان با تماشای خشونت علیه حیوانات بیگانه نبودهایم و بهنوعی میتوان گفت به حیوانآزاری عادت کردهایم. بدون اینکه توجه داشته باشیم ناخواسته درگیر چه گرفتاری بزرگی به لحاظ اجتماعی ـ فرهنگی و روانی شدهایم؟!
اصولاً رفتارهایی که ما از کودکی به مشاهده بسیاری از آنها عادت کردهایم، مصداق بارز خشونت علیه حیوانات بودهاند و چه بخواهیم چه نخواهیم، نهتنها حاوی بار غیراخلاقی که خشونتآمیز و مضر برای سلامت فردی و اجتماعیمان بوده و هستند.
همه ما درد را احساس میکنیم
سنگسار کردن سگ و گربه و دنبال آنها دویدن، داغ کردن بینی حیوانات، به جان هم انداختن حیوانات مختلف و صدها رفتار دیگری که ممکن است چندان برای ما غیرعادی نباشند، در جامعه جهانی تحت عنوان خشونت شناخته میشوند و در برخی از مواقع :«جنایت»!
در اثبات اینکه انجام چنین اعمالی با حیوانات، خشونتبار و ظالمانه هستند، نیازی به تحقیقات عمیق فلسفی و منطقی نیست؛ کافی است صرفاً این واقعیت انکارناپذیر را به خاطر بیاوریم که همه حیوانات، درست مانند ما انسانها دارای «احساس» هستند؛ اگرچه تفاوت میان جانداران طبیعت از جمله انسان با یکدیگر بسیار است، اما این امر انکار نشدنی است که همه ما حیوانات و انسانها، درد را احساس میکنیم و آرامش را دوست داریم. پس قابلاجتناب نیست که آزاررسانی به حیوانات، عملی مخالف اخلاق و انسانیت است. اگرچه ما به اینگونه اعمال و یا مشاهده آنها عادت کردهایم، اما غیراخلاقی بودن آنها هرگز قابلانکار و چشمپوشی نیست.
بزرگان، همواره ما را به مهربانی با حیوانات و تعامل با آنان توصیه کردهاند. همچنین روایات بسیاری از رفتار مهربانانه بزرگان دین با حیوانات ـ از جمله سگها و گربهها که این روزها شاید بیشتر از دیگر حیوانات با آنها در زندگی روزمره خودسر و کار داریم ـ روایت شده است.
دیدن خشونت باعث ترویج خشونت خواهد شد
همانگونه که ذکر شد، متأسفانه عادت به مشاهده بسیاری از مصادیق حیوانآزاری در زندگی روزمره جامعهمان، سبب شده تا بیآنکه خود خواسته باشیم، بسیاری از واقعیات مربوط به خشونت علیه حیوانات را عملاً نادیده گرفته و یا از آنها چشم بپوشیم؛ بهعبارتدیگر، «عادت» به اعمال خشونتآمیز و غیراخلاقی با حیوانات، همچون غباری بر عینک اخلاق، تفکر و تعقلمان نشسته و تاکنون کمتر سعی کردهایم غبار عادت را کنار زده و با عینکی دیگر به این پدیده نگاه کنیم.
واقعیت این است که نهتنها حیوانآزاری برای حیوانات مضر و آزاردهنده است که مسبب بسیاری از گرفتاریهای روانی و اجتماعی ما نیز بوده، بیآنکه خود به آن توجه کرده باشیم.
علیرضا سپهرآرا، روانشناس دراینباره گفت: کشتن یا آزار حیوانات در ملأعام نوعی خشونت و پرخاشگری است. کودکان، قربانیان اصلی این فرهنگ اشتباه هستند.
او ادامه داد: با توجه به سن و سال کودک امکان بروز اثرات مختلفی در کودکان وجود دارد که اولین و مهمترین تأثیر آن، ترس شدیدی است که کودکان را گرفتار میکند. این ترس شدید امکان دارد باعث لکنت، شب اداری، ناخن جویدن و … شود.
این روانشناس اضافه کرد: دیدن خشونت میتواند باعث ترویج خشونت شود؛ یعنی اگر فرد مدام با این صحنهها روبهرو شود، امکان دارد بهراحتی از سلاح سرد استفاده کرده و به دوستان و نزدیکان خود آسیب بزند. در اصطلاح، قبح و زشتی یک عمل با دیدن مکرر آن عمل کم خواهد شد.
وی افزود: درنهایت، دیدن و تکرار این صحنهها میتواند به روان جامعه آسیب بزند و باعث بالا رفتن پرخاشگری شود.
وقتی نه آموزش داده میشود و نه آموزشدیدهایم
به یاد دارم چندی پیش برای قدم زدن به یکی از پارکهای شهر رفتم. بهمحض وارد شدن دیدم دو کودک که سنشان از هفت سال تجاوز نمیکرد، سخت مشغول سنگسار کردن یک درختاند؛ نزدیکتر که شدم فهمیدم قصد دارند به چیزی درون درخت آسیب بزنند. از آنها پرسیدم که چه چیزی داخل درخت است؟ گفتند گربه! جلوی آنها را گرفتم. گفتند: «ما باید انتقام بگیریم! این گربه جوجه ما رو خورده.» سعی کردم برایشان توضیح دهم و در نهایت، مانع ادامه آسیبرسانیشان شدم. تا چند دقیقه همانجا ایستادم تا دوباره برنگردند و حیوان بیچاره را بهقصد کشت با سنگ نزنند. در این چند دقیقه، نالههای آن گربه مظلوم را هم شنیدم. همینکه کمی فاصله گرفتم، دیدم دوباره قصد دارند کار خود را از سر بگیرند. وقتی مرا دیدند باز عقبنشینی کردند. بالاخره در پارک ایستادم و بعد از چند دقیقه در کمال تعجب دیدم به سمت دو خانم رفتند که روی نیمکت پارک نشستهاند. حدس زدم مادرانشان هستند. آنطرفتر ایستادم تا هر وقت خودشان رفتند دنبال بازی، بروم با مادرانشان صحبت کنم. بعد از چند دقیقه، به دنبال یک گربه بینوای دیگر که با هراس از دست آن دو کودک فرار میکرد، بدون اینکه بدانند من آنجا هستم، به من رسیدند. بیش از این صبر کردن را جایز ندانستم و رفتم پیش مادرانشان که با خیال آسوده فرزندانشان را به حال خود رها کرده بودند و آنها در فاصلهای نهچندان دور، مشغول آزار حیوانات بودند. بیآنکه خود آن دو کودک بدانند حیوانآزاری یعنی چه؟
جلو رفتم و به مادرانشان سلام کردم. وقتی پرسیدم آن دو کودک فرزندانشان هستند یا نه؛ کمی مضطرب و نگران شدند و پرسیدند: چه کار کردند؟ برایشان تشریح کردم که ابتدا با سنگ در حال کشتن یک گربه بودند و بعد هم وقتی در اقدام اول ناکام شدند، تصمیم به دویدن دنبال یک گربه دیگر و ترساندنش گرفتند. استدلالهایی که کودکان میآوردند، در نوع خود بامزه و تلخ بود؛ میگفتند میخواستیم از اولی انتقام بگیریم و با دومی مسابقه دو بدهیم. چیزی که در ذهنم با شنیدن استدلالهای آنها آمده بود را صریحاً و مؤدبانه به مادرانشان که مشخص بود خیلی هم از کاری که بچههایشان انجام دادند ناراحت نیستند، منتقل کردم و گفتم که آنها بچه هستند و چندان تقصیری ندارند. شما که بزرگتر هستید به آنها آموزشهای لازم را بدهید. درحالیکه مشخص بود تنها کسانی که چندان موضوع برایشان مهم نبود، آن دو بزرگسال بودند، خداحافظی کردم و رفتم.
از این تجربیات احتمالاً خیلیها داشته باشند. نکتهای که در اینگونه اتفاقات نهفته است، نوعی بیتوجهی و بیاعتنایی والدین و خانوادهها نسبت به پدیده خشونت و بهطور خاص، خشونت علیه حیوانات است. عموماً خانوادههای ما خیلی به اینگونه مسائل توجهی نداشتهاند و آموزشهای لازم در این زمینه را به فرزندان خود ارائه نکردهاند. نهتنها آموزش ندادهاند بلکه به دلیل فقر فرهنگی که متأسفانه در این خصوص بر جامعه ما سایه افکنده، خود نیز گاه با آنها همراه میشوند و حیوان آزاری کودکان را مصداق تفریح و شجاعت آنها میدانند! به نظر میرسد عدم اطلاع خانوادهها از غیراخلاقی بودن و مضر بودن حیوانآزاری برای افراد و جامعه، یکی از ریشههای اصلی ضعف در نگاه فرهنگی جامعه ما به این پدیده است.
اختلالاتی که میتوانند حیوانآزار خلق کنند
خوب است خانوادهها بدانند خشونت علیه حیوانات نهتنها مضرات فراوان روانی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت، بلکه برخی اختلالات روانی نیز استعداد تبدیل کردن کودک به یک حیوانآزار را خواهند داشت.
سپهرآرا، روانشناس در این خصوص گفت: ابتدا باید انواع حیوانآزارها را بشناسیم. طبق کتاب dsm، یعنی کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات بالینی که کتابی مرجع برای روانپزشکان و روانشناسان بالینی است، چندین اختلال روانی وجود دارد که فرد را درگیر حیوانآزاری میکند.
او در توضیح این اختلالات اظهار کرد: احتمال دارد بعضی اختلالات عصبی رشدی دوران کودکی مثل بیشفعالی یا عقبماندگی ذهنی، فرد را درگیر حیوانآزاری کند.
دوم؛ اختلال بیاعتنایی مقابلهای در کودکی که نوعی اختلال است هم احتمال دارد منجر به حیوانآزاری شود.
سوم؛ اختلال سلوک هم میتواند باعث حیوان آزاری شود.
چهارم؛ برخی اختلالات شخصیتی مثل اختلال ضداجتماعی یا حتی اختلال شخصیت مرزی نیز امکان دارد باعث این مشکل شود.
پنجم؛ گاهی اختلالات زمینهای مثل افسردگی در نوجوانی و یا سایر اختلالات مثل سادیسم که اینجا مطرح نشد هم احتمال بروز حیوانآزاری در فرد را افزایش میدهد.
او بابیان اینکه در موارد بالا باید به این نکته دقت کرد که حیوان آزاری یک مشخصه تنها نیست و این افراد، علائم ناهنجار دیگری هم دارند و حیوانآزاری تنها یکی از علائم این اختلالات است، اضافه کرد: در کنار این اختلالات، گاهی افراد بنا به دلایلی درگیر حیوانآزاری میشوند. مثلاً تحتتأثیر فشار همسالان امکان دارد این اتفاق رخ دهد. اصطلاحاً گاهی فرد، جوگیر شده و کاری انجام میدهد که بعداً پشیمان میشود.
این روانشناس همچنین با اشاره به مسائل فرهنگی و آموزشی بهعنوان یکی دیگر از دلایل بروز حیوانآزاری در افراد، اظهار کرد: وقتی ما افراد جامعه را آموزش نداده باشیم، آنها به حیوانآزاری به چشم یک تفریح نگاه خواهند کرد. خشم ایجادشده به دلایل عوامل اجتماعی مثل فقر، اختلاف طبقاتی و… هم میتوانند باعث بروز حیوان آزاری شوند و فرد با این کار بهنوعی قصد تخلیهی هیجانی یا انتقام گرفتن را داشته باشد.
سپهرآرا افزود: اگر فردی درگیر حیوان آزاری است، ابتدا باید علت این مشکل را فهمید و سپس در پی درمان آن برآمد.
کرامت حیوانات یا صرفاً منافع انسانی؟
واقعیت دیگری نیز دراینارتباط وجود دارد که محل بحثهای بسیاری بوده و هست؛ گذشته از ضعف اجتماعی ما در نگاه فرهنگی به این پدیده، قانون نیز که میبایست از آرامش جامعه حراست کند، به دلیل همان ضعف فرهنگی، در مقابله با حیوان آزاری ضعفهای بزرگی دارد. شاید بتوان بزرگترین کمبودی که برای نگاه قانونی ما به حقوق حیوانات پرداخت، گذشته از نبودنِ قانونی درخور مقابله با نفس حیوانآزاری، خلأ نگاهی در مواد قانونی است که منابع و کرامت حیوانات را مدنظر داشته باشد و نه صرفاً منافع انسانی را.
اتفاق دیگری که معمولاً از طریق قانون در مقابله با حیوان آزاری رخ میدهد، برخوردی است که پس از رسانهای شدن گزارشهای مربوط به خشونت علیه حیوانات با افراد خاطی انجام میشود؛ معمولاً فرد خاطی را به جرائمی نظیر «جریحهدار کردن احساسات عمومی» متهم و مجازات میکنند.
فرهنگی که باید خودمان بسازیم
پرواضح است که ریشه اصلی تمام این نگاهها و برداشتهای نادرست که منجر به ایجاد چنین وضعیتی شده، «عدم آگاهی» بوده و راه مقابله با آن نیز، چیزی جز ارائه آگاهیبخشی نمیتواند باشد.
همه ما باید در هر جایگاهی که هستیم، برای رفع این گرفتاری اجتماعیمان تلاش کنیم و سعی کنیم آگاهی را به جامعه تزریق کنیم. خانوادهها باید آموزشهای لازم را ببینند و به فرزندان خود منتقل کنند. اگر نشانههایی از تمایل کودکان به حیوان آزاری مشاهده کردند، به متخصص روانشناس مراجعه نموده و در جهت درمان، اقدام کنند.
در جامعه بهعنوان شهروندی مسئول و اخلاقمدار و در فضای مجازی بهعنوان کاربری متعهد تلاش کنیم در برابر کسانی که حیوان آزاری را از روی ناآگاهی و یا اختلالات روانی ترویج و یا از آن دفاع میکنند، با شیوهای معقول آگاهیرسانی کرده و جامعه را متقاعد کنیم که حیوان آزاری عملی غیراخلاقی، ناسالم و مخرب است.
همچنین نهادهای گوناگون از موقعیتهای مختلف میتوانند جامعه را به سمتی سوق دهند که کرامت حیوانات و مقابله با آزار آنها مطرح شود. سمنهای زیستمحیطی و فرهنگی، اداره حفاظت محیطزیست سبزوار و دیگر نهادهای مردمی و دولتی میتوانند نقش بزرگی در فرهنگسازی و آگاهیرسانی ایفا کنند و البته تصویب قوانینی با درونمایه حقوق حیوانات را از نمایندگان مجلس مطالبه کنند.
درنهایت اینکه آنچه در این مطلب ذکر شد، همه آنچه وجود دارد و میبایست مطرح شود نبود. رفتار نادرست با حیوانات آنچنان با فرهنگ و نگاه ما آمیخته که تفکیک رفتار غیرسالم از سالم را در نگاه اول دشوار مینماید؛ اما فراموش نکنیم هر یک از ما در برابر زمین و موجوداتی که با آنها در یک سیاره زندگی میکنیم در حد خودمان مسئولیم. بدون اینکه درگیر افراط شویم، با دقت بیشتری رد پای رفتارهای نادرست و غیرضروری با حیوانات را در زندگی روزمرهمان جستوجو کنیم و احساسات حیوانات را در نظر بگیریم. اولین قدم و مهمترین قدم این است که از خودمان شروع کنیم و فراموش نکنیم که هر یک از ما بهتنهایی، میتوانیم فرهنگسازی کنیم. غبار عادت را کنار بزنیم و با عینک عقلانیت و اخلاق به این مسائل نگاه کنیم.
همچنین گفتنی است؛ در برابر سخنانی که به نادرست گفته میشود و تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز را غفلت از وضعیت اجتماعی و روزمره انسانی میداند، توجه داشته باشیم که قرار نیست به علت وجود داشتن یک مشکل، مشکل دیگر را فراموش کنیم و قرار هم نیست دچار افراط و اولویتبندی نادرست شویم؛ اما این امری غیرقابلاجتناب است که همه ما موظفیم به حقوق انسانها و حیوانها احترام بگذاریم.
منتشر شده در شماره ۱۵۴ نشریه ستاره شرق
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰