باز هم یه سری مطالب بر اساس توهمات ذهنی اقای حسنی
یک مشت مطلب بدون سر و ته و بدون منبع.
فرض هم بگیریم که اصلا فرمایشات ایشان درست! اصلا معلوم نیست چه می خواهد بگویند و به کجا برسند!
چرا دوم خرداد در ذهنها میماند؟
سبزواریان: در سال ۱۳۷۵ در ایران انقلابی رخ داد که حاصل آن نظام جمهوری اسلامی بود. در ساختار فعلی این نظام، مسئولان به طرق زیر انتخاب میشوند: ۱ – رهبری با انتخاب درجه دوم، یعنی توسط خبرگانِ منتخبِ مردم برگزیده میشود. ۲ – ریاست جمهوری با انتخاب مستقیم مردم به این مقام میرسد. ۳ –
سبزواریان: در سال ۱۳۷۵ در ایران انقلابی رخ داد که حاصل آن نظام جمهوری اسلامی بود.
در ساختار فعلی این نظام، مسئولان به طرق زیر انتخاب میشوند:
۱ – رهبری با انتخاب درجه دوم، یعنی توسط خبرگانِ منتخبِ مردم برگزیده میشود.
۲ – ریاست جمهوری با انتخاب مستقیم مردم به این مقام میرسد.
۳ – نمایندگان مجلس قانون گزاری (مجلس شورای اسلامی) نیز مستقیماً توسط مردم برگزیده میشوند.
۴ – خبرگان نیز توسط مردم انتخاب میشوند.
۵ – اعضای شورای شهر و روستاها هم با رأی مستقیم به شوراها راه مییابند.
برای هر کدام از انتخاب شوندگان در ۵ انتخاب فوق، ویژگیها و شرایطی در قانون آمده است. نقش شورای نگهبان و بهویژه فقهای منصوب رهبری در تائید صلاحیت و یا رد صلاحیت کاندیداها اهمیت ویژهای دارد.
شرکت در انتخابات و گزینش متصدیان امور، تمرین دموکراسی و لازمهی جمهوریت است و سبب رشد جامعه میشود، هرچند که چندین دهه طول میکشد تا در جامعهای مثل ایران امروز، مردمسالاری، حقوق دموکراتیک مردم و نظام حزبی نهادینه شود.
در میان انتخابات کشور ما، انتخاب ریاست جمهوری جایگاه ویژهای دارد، بهگونهای که میتوان تاریخ پس از انقلاب را بر اساس دورههای ریاست جمهوری افرادی که به این مقام رسیدهاند ترسیم و تحلیل کرد.
دوم خرداد که منتهی به انتخاب حجتالاسلام سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری شد، از جهاتی دارای ویژگیهای خاصی است که شکلگیری رقابت جدی یکی از مهمترین ابعاد آن است که در ادامه به آن پرداخته میشود. اهمیت این موضوع وقتی بهتر درک میشود که با سایر انتخابات مقایسه شود. لذا به کوتاهی اشارهای به آنها میگردد.
۱ – در اولین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، دکتر سید ابوالحسن بنیصدر با رأی نسبتاً بالایی انتخاب شد. تحلیل کامل شرایط آن روزها، در این نوشتار کوتاه، ما را از مقصد و مقصود دور میکند. حذف جلالالدین فارسی (کاندیدای حزب جمهوری اسلامی) به خاطر اینکه فاقد شرط اصالت ایرانی بود، آنهم در زمانی که دیگر آن حزب نمیتوانست آلترناتیو و جایگزین دیگری تعیین کند و نیز مرحوم دکتر حسن حبیبی آمادگی و زمینههای لازم را برای رأی آوری نداشت و بهویژه برنامهریزی خود او… به پیروزی بنیصدر منجر شد.
۲ – پس از حوادث سال ۱۳۶۰ و عزل بنیصدر و گسترش ترورها در آن سال، شهید محمدعلی رجایی که نخستوزیر بنیصدر بود، در انتخاباتی که تقریباً بدون رقیب جدی بود، به ریاست جمهوری رسید. دورهی ریاست جمهوری شهید رجایی بسیار کوتاه بود. رجایی به همراه نخستوزیرش شهید محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند.
۳ – در حال و هوای ترور و پس از شهادت رجایی، آیتالله سید علی حسینی خامنهای کاندیدای بلامنازع دور سوم و چهارم ریاست جمهوری بود.
۴ – پس از رحلت امام و انتقال رهبری به آیتالله خامنهای، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز کاندیدای بدون رقیب جدی دورههای پنجم و ششم بود.
اینکه میگویم کاندیدای بیرقیب جدی و یا بلامنازع، امری نسبی است، زیرا کاندیداهای دیگری در هر انتخاباتی وجود داشتهاند. بهطورکلی شورای نگهبان از میان کاندیداهای متعدد، کمتر از ده نفر (تقریباً بین ۴ تا ۸ نفر) را تائید صلاحیت میکرده است. چهرههایی نظیر مرحوم عسکر اولادی و مرحوم زوارهای و… کاندیداهای بیخطر، بیضرر، مورد تائید و درعینحال رأی نیاوری بودند که شورای محترم نگهبان برای تعدد کاندیداها و احتمالاً برای وجههی خارجی مردمسالارانهی نظام تائید میکردند. سخن در – خدایناکرده – بیصلاحیتی آنان نیست، بلکه سخن از نظرگاهی دیگر است. منظور این است که همهی آنان که رد صلاحیت شدهاند (یا به عبارت برخی، صلاحیت آنان اثبات و احراز نشده است!)، الزاماً آدمهای بیصلاحیتی نبودهاند.
۵ – اما در دوم خرداد ۱۳۷۶ اتفاق ویژهای افتاد، حجتالاسلام آقای سید محمد خاتمی کاندیدای نیروهای خط امامی آن روز (و اصلاحطلب امروزی) و حجتالاسلام آقای علیاکبر ناطق نوری کاندیدای نیروهای محافظهکار سنتی آن روز (و اصولگرای سنتی امروز) بودند. تقریباً دیدگاه همهی نهادهای رسمی کشور و تریبونهای رسمی به سود آقای ناطق نوری بودند. از آنطرف بخشی از نیروهایی که باید در انتخابات بیطرفانه عمل کنند، به زیان خاتمی وارد ماجرا شدند. دو نمونه از آنگونه اقدامات را ذکر میکنم:
الف – در روزهای تبلیغات انتخاباتی (بهار ۷۶)، نشریهی «یا لثارات الحسین» وابسته به انصار حزبالله با استفاده از اطلاعاتی که در اختیار مراکز ویژهای است، مجموعه و ویژهنامهای بر ضد خاتمی منتشر کرد. این نشریه لابهلای روزنامهی کیهان در سراسر کشور پخش شد. پخش آن نشریه در تیراژی اعجابآور و بهوسیلهی کسانی که بعداً سازمان حمایتی احمدینژاد شدند، نیز صورت میگرفت. نمونههایی از آن نشریهی تاریخی برای نگهداری در موزهها و تحلیلهای آیندگان ضرورت دارد. آن سبک تبلیغاتِ تخریبی با چنان حامیانِ رسمی، در هیچ جای دیگری از جهان دیده نمیشود. آن تجربه، نشان داد که وقتی پای قدرت در میان باشد، متأسفانه بدترین نمونههای بداخلاقی سیاسی را هم در جمهوری اسلامی میتوان دید. بنده تا امروز سراغ ندارم که حامیان اصلی آن جریان از کار خود عذرخواهی کنند و یا از طریق مقامات قضایی مورد پیگرد قرار گرفته باشند.
ب – در همان روزهای تبلیغات انتخاباتی (بهار ۱۳۷۶) افرادی در یکی از معاونتهای رادیو و تلویزیون نوار ویدئویی تهیه و تکثیر و پخش شد که تحت نام «کارناوال عصر عاشورا» مونتاژی از صحنههای رقص و پایکوبی در خیابان را مثلاً در روز عاشورا و مثلاً توسط حامیان خاتمی انجامگرفته بود! نشان میداد. پخش این نوار ویدئویی منتهی به این شد که آیتالله سید محمد موسویخوئینیها و حجتالاسلام مهدی کروبی (دبیر کل مجمع روحانیون مبارز) به حضور رهبری رسیدند و گفتند که آقای خاتمی نمیخواسته است که به صحنهی انتخابات وارد شود، ما از ایشان خواستهایم و با التماس ما راضی شدهاند. اگر قرار است که اینگونه تبلیغات منفی و خلاف قانون و اخلاق بر ضد ایشان صورت گیرد، ایشان از حضور در میان کاندیداها انصراف دهد. درست پسازاین ملاقات بود که آیتالله خامنهای در یک سخنرانی عمومی که از رسانههای رسمی پخش شد، انتصاب آن صحنهها و آن تبلیغات را از همهی کاندیداها و بهویژه کاندیدایی که آنها را بر ضد او ساخته بودند، رد کردند و این باعث شد که خاتمی باآنهمه تخریب در صحنه بماند.
اما ویژگیهای شخصیتی و دیدگاههای خاتمی و مجموعهی فرهیختگانی که او را همراهی کردند، از نکات مهمی است که نیاز به تشریح دارد:
الف – خاتمی آخوند است ولی نواندیش و روشنفکر و هنوز در میان روحانیان ایران، این نگرش اکثریت ندارد.
ب – خاتمی آخوندی نجیب است و این نجابت از ظلمهایی که تاکنون و هنوز هم بر او میرود بهخوبی نمایان است. خاتمی مصالح و منافع ملی را بر امور جزئیتر ترجیح میدهد.
ج – خاتمی سعی بر جذب حداکثری دارد و در دفع حداقلی هم دلی رئوف دارد.
د – خاتمی بیش از دیگران به شعار «زندهباد مخالف من» پایبند است.
ه – خاتمی شخصیتی دارد که نخبگان و فرهیختگان از همکاری با او احساس خوبی دارند و شرمنده نیستند.
و – خاتمی دیدگاهها و نظریات و مکاتب سیاسی قدیم و جدید را نسبتاً میشناسد و آنها را تدریس کرده است؛ بنابراین تجربیات او و آگاهیهای تئوریک او برای آیندهی کشور ضروری است.
ز – … و باز هم میتوان دربارهی شخصیت خاتمی گفت ولی در این مجال و مقال کافی است.
با همهی این اوصاف، قبل از خاتمی نام مهندس میرحسین موسوی در سال ۱۳۷۵ بیشتر مطرح بود اما … داستان آن را در جای دیگری شاید بتوان بیان کرد.
۶ – …
به قول امامجمعه مشهد، «احمدینژاد تمام شد»، اما حامیان راه اشتباه احمدینژاد هنوز بر شیپور سابق میدمند!
۷ – در سال ۱۳۹۲ هاشمی به علت کبر سن (بالا بودن سن) توسط کسانی که چند سالی هم از ایشان بزرگتر بودند، رد صلاحیت شد. خاتمی را ترساندند که نباید بیاید. بهجای این دو- که سابقهی ریاست جمهوری داشتهاند – آقایان حجتالاسلام حسن روحانی و دکتر محمدرضا عارف اجازه داشتند کاندیدا شوند. مشایی هم رد صلاحیت شد. تعادل نسبتاً برقرار میشد! جلیلی نمادِ تداومِ همان خط بود. ولایتی، غرضی، رضایی، قالیباف و حداد عادل هم (جمعاً ۸ نفر) حضور داشتند. اکنون فرصت بررسی این دوره نیست. درجایی به آن پرداختهام.
آقای روحانی اکنون با برجسته کردن سیاست خارجی و محوریت توافق هستهای، با این چالش بزرگ درگیر است. ایکاش خیلی از مسائل داخلی ما به آن پیوند نمیخورد.
برای این دولت آرزوی توفیق میکنیم.
۸ – انتخابات ریاست جمهوری بعدی در سال ۱۳۹۶ چه گونه خواهد بود؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید چند چیز تعیین تکلیف شوند: مذاکرات هستهای و توافق نسبتاً قابلقبول، انتخابات مجلس در پایان سال جاری (۱۳۹۴)، وضعیت معیشت و اشتغال و …!
دکتر سید ابوالفضل حسینی – دوم خرداد ۱۳۹۴
برچسب ها :احمدی نژاد ، اسلایدر ، انتخابات ، خاتمی ، دوم خرداد ، رئیس جمهوری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱