کد خبر : 11141
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 آذر 1394 - 13:22
-

کتابخانه استاد علوی مقدم؛ گنجینه ای بی نظیر اما ناشناخته در سبزوار

سبزواریان -علی نورآبادی: هفته کتاب که برای شرکت در برنامه نشست کتابخوان (دوشنبه ۲۵ آبان ۹۴) به سبزوار آمده بودم، اتفاقی گذرم به خیابان سهراب افتاد. قدم زنان از جلو “کتابخانه و پژوهشکده دکتر علوی مقدم” رد شدم. وصفش را شنیده بودم اما فرصت نشده بود ببینمش. چند قدمی هم گذشتم اما دوباره برگشتم و رفتم

alavilibrary03سبزواریان -علی نورآبادی: هفته کتاب که برای شرکت در برنامه نشست کتابخوان (دوشنبه ۲۵ آبان ۹۴) به سبزوار آمده بودم، اتفاقی گذرم به خیابان سهراب افتاد. قدم زنان از جلو “کتابخانه و پژوهشکده دکتر علوی مقدم” رد شدم. وصفش را شنیده بودم اما فرصت نشده بود ببینمش.

چند قدمی هم گذشتم اما دوباره برگشتم و رفتم تو. کتابخانه به نسبت کوچک و جمع و جوری بود. از کتابدارش اجازه گرفتم که نگاهی به کتاب ها بیندازم. کتاب های ردیف اول را که دیدم مشتاق تر شدم. کتاب هایی دیدم که اصلا باورم نمی شد در چنین کتابخانه ای پیدا شود. وجود این آثار در یک کتابخانه کوچک شهرستانی واقعا حیرت انگیز بود.

حدود دو ساعت با اشتیاق همه ردیف های کتابخانه را گشتم و اسامی برخی از آنها را یادداشت برداری کردم:

– بنیاد حکمت سبزواری؛ توشی هیکو ایزوتسو، سال ۱۳۶۸
– تاریخ بیهق، ابوالحسن زید بیهقی، ۱۳۱۰
– دانش نامه علایی ابن سینا، احمد خراسانی، ۶۰
– ترجمه کتاب الاصنام، ۶۴
– ترجمه تفسیر طبری
– تفسیر شریف لاهیجی
– تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار
– تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، خواجه عبدالله انصاری، ۱۳۴۷
– مخزن العرفان، بانوی اصفهانی، ۶۱
– فی ظلال القرآن، سید قطب، ۶۶
– ینبوع الاسرار فی نصایح الابرار (شرح مثنوی)، کمال الدین حسین خوارزمی، ۶۰
– مناقب العارفین، تحسین یازیجی، ۶۲
– شرح فصوص الحکم، موید الدین الجندی، ۶۱
– روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ابوالفتوح رازی، ۶۸
– عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، ابن ابی جمهور، ۱۴۰۳ ق
– مقاصد الالحان، عبدالقادر مراغی، ۲۵۳۶ (۱۳۵۷)
– ذخیره خوارزمشاهی، زین الدین اسماعیل جرجانی، (اثر ثبت جهانی ایران در یونسکو)، ۵۲
– من لایحضره الطبیب، زکریای رازی، ۶۳
– تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، ۶۸
– دیوان بیدل دهلوی، استاد خلیل الله خلیلی،
– لطیفه غیب، مولی شاه محمد دارابی (شرح حافظ)، بی تا
– بدر الشروح (شرح حافظ)، مولانا بدرالدین، ۶۲
– شرح انقروی، شرح مثنوی مولوی، ۴۹
– شرح مثنوی، حاج ملاهادی سبزواری
– جواهر الاسرار و نوادر الانوار (شرح مثنوی)، کمال الدین حسین خوارزمی، ۶۶
– شاهنامه، تصحیح ژول مول، ۶۶
– شاهنامه، متن انتقادی عثمانوف (چاپ مسکو)، ۱۹۶۸
– تجارب السلف، هندوشاه نخجوانی، ۵۷
– فتوح البلدان، بلاذوری، ۳۷
– دستور الوزراء، خواند میر، ۲۵۳۵
– تاریخ منتظم ناصری، اعتماد السلطنه، ۶۳
– سفرنامه ابن حوقل، ترجمه جعفر شعار، ۶۶
– ترجمه تاریخ یمینی، ابوالشرف ناصح جرفادقانی، ۳۷
خلاصه التواریخ، قاضی احمد بن شرف الدین حسینی، ۵۹
– زندگانی شاه اسماعیل صفوی، رحیم زاده صفوی، ۴۱
– خلسه (خوابنامه)، اعتماد السلطنه، ۵۷
– الماثر الآثار

– افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده قاجار، فریدون آدمیت، ۲۵۳۶
– عصر بی خبری، ابراهیم تیموری، ۶۳
– ارشاد الزراعه، قاسم بن یوسف هروی، ۲۵۳۶
– دوره مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد
– مجموعه یادداشت های قزوینی
– بخش ویژه عربی

alavilibrary02

* * *

– دیدن این آثار در یک کتابخانه کوچک شهرستانی واقعا حیرت انگیز بود. حیرت انگیز بود چون بسیاری از این آثار از جمله کتاب های بالا تنها و تنها در چند کتابخانه بزرگ کشور مانند کتابخانه ملی، آستان قدس، دانشگاه تهران و آیت الله مرعشی نجفی قم پیدا می شود. چنین کتاب هایی را قطعا در هیچ کتابخانه دیگری نمی یابید.

– جایی از قول دکتر علوی مقدم خوانده بودم که در این کتابخانه فقط ۸۰ نوع تفسیر مختلف قرآن وجود دارد. آیا این حیرت انگیز نیست. در کدام کتابخانه و شهری چنین گنجینه ای پیدا می شود.

– خودم تعدادی از این کتاب ها را که لازم داشتم در هیچ کتابخانه عمومی ای پیدا نکرده بودم. بویژه در به در دنبال برخی از آنها می‌گشتم.

– کتابخانه استاد علوی مقدم را گنجینه بی نظیری یافتم؛ اما افسوس که ناشناخته بود. ناشناخته بودنش را از چند دقیقه گفتگوی صمیمانه ای که بعد از بازدید با کتابدار محترم کتابخانه داشتم، دستم آمد. او هم دل پر دردی داشت. قبل از هر چیز از تعداد اعضای کتابخانه پرسیدم که گفت: زیاد استقبال نمی کنند، مردم متاسفانه این روزها کمتر کتاب می خوانند؛ حدود ۵۰۰ عضو داریم. بیشتر اعضای (۷۰ درصد) ما هم استادان و دانشجویان هستند که برای نوشتن پایان نامه های شان اینجا می آیند. پانصد عضو برای کتابخانه ای که بیش از ۱۸ هزار کتاب بی نظیر دارد واقعا دردآور است.

– ساعت های کار کتابخانه، شنبه تا چهارشنبه ۸ تا ۱۳ و پنج شنبه ۸ تا ۱۲ بود. برایم سوال بود که چرا کتابخانه بعد از ظهرها تعطیل است؟ گفت: کسی نمی آید. قبلا هفته ای دو روز بعد از ظهرها هم باز بود اما چون استقبال نشد دیگر فقط صبح ها هستیم.

– تعجب کردم چرا آثار جدید و به روز کتابخانه این قدر کم است. کتابخانه ای غنی و با ارزشی مانند این حیف است آثار جدید نداشته باشد. درباره علتش گفت: اول این که کتابخانه ما بسیار کوچک است و جا نداریم آثار جدید بیاوریم. دوم این که یکی دو سالی است ارشاد یا نهادهای دیگر هیچ کتابی برای ما نفرستادند، می گویند بودجه نداریم. و سوم، همه هزینه های این کتابخانه را خود دکتر علوی مقدم می دهد و جایی یا کسی کمکی نمی کند تا بتوانیم کتاب های جدید بخریم.

– در همین حال خانم میان سالی وارد شد و بین گفتگوی ما بدون مقدمه به کتابدار کتابخانه گفت: می خواستیم برای بازدید از کتابخانه بیاییم…
کتابدار گفت: شما از کجا هستید؟
گفت: از دبیرستان ایثارگران، چند قدم جلوتر از اینجا تو همین خیابان.
کتابدارکه تعجب کرده بود و نمی دانست چه پاسخی به این درخواستش بدهد با مکث و تردید گفت: باید قبلا زنگ می زدید و هماهنگ می کردید. این طور که…

او که انگار انتظار این پاسخ را نداشت، گفت: بابا ما تو همین خیابانیم، چند متر جلوتر. امروز روز کتابخوانی است گفتیم همین امروز بیاوریم سری بزنیم.
کتابدار بیچاره که هم رودربایستی گیر کرده بود و هم مردد بود، گفت: شما که اینقدر نزدیک هستید دیروز یا پریروز می آمدید یا زنگی می زدید…
خانم مدیر مدرسه با خنده گفت: گفتیم دیگر لازم نیست همین طور می آییم… چند دقیقه می آییم بچه ها نگاهی بکنند، زیاد طول نمی‌کشد.
کتابدار که چاره دیگری نداشت گفت: باشد بیایید.

از همین برخورد، ناشناخته و مظلوم بودن کتابخانه را فهمیدم. کتابخانه ای با این ارزش و اهمیت در چند متری دبیرستانی هست اما هنوز دانش آموزانش آن را نمی شناسند. کتاب و کتابخانه هم برای مدیر مدرسه ما آنقدر بی اهمیت است که لازم نمی بیند یک هماهنگی ساده بکند.

آیا اگر همین مدیر مدرسه می خواست دانش آموزان را مثلا به شهربازی یا جای دیگر ببرد این طور برخورد می کرد؟ آیا از دو هفته قبل هماهنگ نمی کرد؟ تازه کلی باید پول بلیت می داد و منت هم می کشید که وقت بگیرد. از همین برخوردها می توان فهمید که کتاب و کتابخوانی برای ما چقدر مهم است. تازه معلوم است همین بازدید هم تنها برای از سر باز کردن است، برای این است که بیلان کاری بدهند که ما در هفته کتابخوانی این برنامه را داشتیم. برای این است که گزارشی به اداره بفرستند تا سابقه درست کنند. خلاصه بگذریم… داشتم از در کتابخانه بیرون می آمدم که دانش آموزان وارد شدند.

– کتابخانه استاد علوی مقدم گنجینه ای بی نظیر اما ناشناخته است چون تا کنون ندیده ام کسی درباره آن چیزی بگوید یا مثلا اداره کتابخانه ها یا اداره ارشاد یا نهادهای دیگر شهری برای رونق آن کاری بکنند. ناشناخته است چون ندیده ام تا کنون رسانه های شهرستان گزارشی درباره آن منتشر کنند.

آنقدر ناشناخته است که دانش آموزان دبیرستان بغل دستش هم آن را نمی شناسند و به آن سری نمی زنند. در حالی که به نظرم این کتابخانه را باید در شهر و حتی در همه شهرهای اطراف معرفی و تبلیغ کرد تا آشنا شوند. آثار این کتابخانه بویژه برای استفاده استادان، پژوهشگران و دانشجویان بی نظیر است.

alavilibrary01منابع آن در کتابخانه هیچ دانشگاهی پیدا نمی شود. مثلا کتاب “تاریخ بیهق” (که از کمیاب ترین کتاب هاست) را که می خواستم همان روز در نشست کتابخوان معرفی کنم تنها در این کتابخانه پیدا کردم. اما اگر چنین شود مسئولان باید برای مکانش هم فکری بکنند چون این کتابخانه بسیار کوچک است. آنقدر کوچک که یک مخزن کتاب و دو میز برای مطالعه بیشتر ندارد.

– چنین گنجینه ای را به هیچ قیمتی نمی توان خرید. این گنجینه، حاصل یک عمر تحصیل، تحقیق، تدریس و مو سفید کردن کسانی چون استاد علوی مقدم است. این گنجینه را استاد در طول یک عمر و از کشورهای مختلف گردآوری کرده است. نمی دانم نهادهای فرهنگی شهر از جمله دانشگاه های ما چقدر قدر این گنجینه را می دانند و یا نمی دانم مسئولان و مدیریت شهری سبزوار چقدر قدر چنین گنجینه هایی را می دانند و بدان توجه دارند. اما دریغ است که چنین گنجینه هایی در غربت باشند. قدرت روحی و روانی یک شخص، مکان یا شهری و منطقه ای را چنین گنجینه هایی می سازند و گر نه برج و بارو را در هر جایی می شود بالا برد و مرکز تجاری و خرید را در هر شهری می شود ساخت. شخصیت هر شهر و منطقه ای به قدرت روحی آن است نه به ساخت و سازهایش.

– نمی دانم آیا مسئولان شهری بویژه مسئولان فرهنگی با این کتابخانه آشنا هستند یا نه؟ آیا به آن سری می زنند یا نه؟ آیا عضو آن هستند یا نه؟ و آیا اصلا کتاب می خوانند و یا چقدر وقت برای مطالعه می گذارند؛ اما اگر من در سبزوار بودم قطعا همان روز عضو آن می شدم. و سعی می کردم همیشه عضو فعالش باشم. حیف است که چنین گنجینه هایی در شهرستان باشند و در غربت خاک بخورند.

شنبه ۷ آذر ۹۴

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ناشناس چهارشنبه , ۱۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۳

سلام
یکی دو سال پیش خود استاد در مراسم بیهقی پیشنهاد داد که مرکز بیهقی پژوهی در این کتابخانه راه اندازی بشه اما متاسفانه مسئولان باز هم پشت گوش انداختند. ای کاش قدر می دانستند و برای راه اندازی این مرکز کاری می کردند.

نظرات بسته شده است.