کد خبر : 10627
دیدگاه‌ها برای کشف حجاب می‌کنم؛ پس هستم… بسته هستند
تاریخ انتشار : پنجشنبه 7 آبان 1394 - 20:14
-

کشف حجاب می‌کنم؛ پس هستم…

سلام سینما – فرهاد ترابی: این روزها دو بازیگر زن سینمای ایران در فضای مجازی کشف حجاب نموده‌اند و به قول یکی از ایشان، با خصلت‌های خود زندگی می‌کنند. اینکه چطور بخواهند باشند و چه بپوشند و چگونه زندگی کنند؛ به خودشان مربوط است و ما قصد پرداختن به این مسئله را نداریم؛ اما واقعیت

سلام سینما – فرهاد ترابی: این روزها دو بازیگر زن سینمای ایران در فضای مجازی کشف حجاب نموده‌اند و به قول یکی از ایشان، با خصلت‌های خود زندگی می‌کنند. اینکه چطور بخواهند باشند و چه بپوشند و چگونه زندگی کنند؛ به خودشان مربوط است و ما قصد پرداختن به این مسئله را نداریم؛ اما واقعیت این است که این بازیگران فرصتی برای دیده شدن در این سینمای نحیف، ندارند که مجبور می‌شوند در فضای مجازی، شاید آخرین بازی خود را به نمایش گذارند. بازی بی‌سرانجامی که نه پتانسیل اعتراض اجتماعی را دارد و نه به یاد کسی می‌ماند…مثل همه آن پلان‌های بی‌رنگ و بویی که پیش‌ازاین از آن‌ها به یادگار مانده است.

سینمایی که مدام دختران جوان را به بدنه رنجور خود تزریق می‌کند و بعد از یکی دو بازی در نقش‌های فرعی آن‌ها را به باد فراموشی می‌سپارد؛ رفته‌رفته تخم یأس و ناامیدی را در دل استعدادهای ناب این عرصه می‌کارد و آن‌ها را هم یکی‌یکی خانه‌نشین می‌کند.

 بازیگرانی که با عمل‌های جراحی ریزودرشت شبیه هم شده‌اند و حکایت مهره‌های بی‌ارزشی را پیداکرده‌اند که هیچ ویژگی منحصربه‌فردی نه در چهره آن‌ها دیده می‌شود و نه در بازی آن‌ها، چه توقعی از هنر هفتم دارند؟! روزگاری اگر سوسن تسلیمی از سینمای ایران می‌رفت؛ سینما بدیلی برای چهره و بازی او نمی‌توانست پیدا کند و جای خالی‌اش تا چراغ سینما در این مرزوبوم روشن باشد، احساس خواهد شد؛ اما آیا سینمای ایران لحظه‌ای کوتاه برای رفتن این دو بازیگر جوان به فکر فرو خواهد رفت؟

اصلاً آیا می‌توان کسی را با یکی دو کار سینمایی بازیگر سینما خطاب کرد؟ پس در این میان تکلیف بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا و گلاب آدینه چه می‌شود؟ اگر این نورسیده‌های زودرنج بی‌طاقت را بازیگر بنامیم؛ مریلا زارعی و نیکی کریمی را باید چه نامید؟

میل شدید جوانان ما به دیده شدن که آمار عمل جراحی بینی در ایران را جهانی کرده است، نشان از معضلی می‌دهد که ریشه آن فراتر از سینماست. ریشه در خانه و مدرسه و جامعه‌ای دارد که نتوانسته بیشتر از حسن خداداد؛ به جوانش چیزی عرضه کند و چه جایی بهتر از سینما برای دیده شدن حسن‌های خداداد جراحی‌شده‌ای که میل به دیده شدن آرام و قرار آن‌ها را ربوده است. بازیگرانی که شاید در عمر خود ده فیلم خوب ندیده‌اند و یک سطر نقد نخوانده‌اند.

خانه سینما باید برای ورود دختران و پسران جوان به سینمای ایران ضوابطی را تنظیم کند؛ تا هم شأن هنرمندان واقعی حفظ شود و هم هرساله چندین نفر سرخورده از این سینما به بیرون پرتاب نشوند و عده‌ای مغرض که با ذات سینما مسئله دارند هم مجال موج‌سواری پیدا نکنند. پرواضح است که بگیروببندهای گزینشی مدنظر نیست، ولی در هر جای دنیا برای ورود به هر عرصه‌ای، قوانین صنفی خاصی وجود دارد که اعضا ملزم به رعایت آن هستند. در این میان بیشترین خیانت را کسانی مرتکب می‌شوند که برای استثمار و بهره‌کشی از این نسل تشنه نور و دوربین و سلفی، دام پهن می‌کنند تا برای چند پلان ناچیز آن‌ها را حسابی تلکه کنند.

نورسیده‌های عجول، باید بدانند سینمای ایران داغدار بازیگرانی که بیشتر بار خاطرند تا یار شاطر نمی‌شود. این سینما اگر داغی در سینه داشته باشد که ندارد، برای نبودن بهرام بیضایی در ایران و خانه‌نشینی ناصر تقوایی است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بسته شده است.