تاریخ انتشار : دوشنبه 20 مرداد 1393 - 19:25
-

“کینه ی” تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا “عشق” من !

اینکه دیگران ما را آدم حساب نکنند یک چیز است، اما اینکه ما خودمان را آدم حساب نکنیم یک چیز دیگر است! (کلیدر – محمود دولت آبادی)  اگه با عکس گرفتن بشه مچ تغییرات ظاهری رو گرفت، با نوشتن هم میشه همین کار رو در حق افکار و احساس و دغدغه ها کرد. پس می

majid-jamalabadi

مجید جمال آبادی – دانشجوی مرمت و احیاء بناهای تاریخی

اینکه دیگران ما را آدم حساب نکنند یک چیز است، اما اینکه ما خودمان را آدم حساب نکنیم یک چیز دیگر است! (کلیدر – محمود دولت آبادی)

 اگه با عکس گرفتن بشه مچ تغییرات ظاهری رو گرفت، با نوشتن هم میشه همین کار رو در حق افکار و احساس و دغدغه ها کرد.
پس می نویسیم، نه برای گرفتن مچ که برای زدن تلنگر..!

چرا که باید بیاد بگیریم خودمون و عقایدمون رو نباید بت کنیم، بد نیست با هم کمی مهربان تر باشیم و اگر نظرهای متفاوت و البته غیر از عقیده خودمون رو میخواهیم نقد کنیم یا به چالش بکشیم با عصبانیت و طعنه و کنایه این کار رو نکنیم:
«اگر حق با شماست، خشمگین شدن و توهین نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن و توهین کردن ندارید …»

در سایتی و در ابتدای قصه، از زبان سیدحسین دلبری نوشتند:
«وقتی مفاخرمان را از یاد می‌بریم ما را با یک مطرب می‌شناسند!
هر سال در حسرت یک بزرگداشت برای دکتر علی شریعتی نشستیم و سالگرد این اندیشمند فرزانه در حسینیه ی زادگاه ش غریبانه تر از مجلس ختم اموات برگزار شد. پس چه چیزی صادر کردیم؟؟؟ ما را چگونه بشناسند؟؟
آیا سزای این خطه ی هنرپرور و مروج فرهنگ این است که در عصر رسانه ها و فضای مجازی، سبزوار را به مطربی بشناسند؟؟
… وقتی که خواسته یا ناخواسته مفاخرمان را از یاد بردیم؛ ما را با دی جی حسین فسنقری می شناسند.
… نگاه انتقادی و متحجرانه را از دکتر علی شریعتی برداشته و در ترویج آثاری از او که همسو و همفکر با عقاید و ارزش های نظام مقدس جمهوری اسلامی است کوشش کنیم و در قبال سایر مفاخر نیز با تفکر این چنینی سبزوار را معرفی کنیم…»

اما هنوز چند صباحی از این گفتار نگذشته بود و تازه تعداد بازدیدهای این صفحه شروع به رشد کرده بود که گفتار دیگری بر ورق دیگری از قصه این دفتر نقش بست:
«جشن تولد نویسنده ضد انقلاب در هتل کاملیا!!
به گزارش “…….” طبق اخبار رسیده برخی افراد و چهره های اصلاح طلب در حال تدارک محفل جشنی برای مطرح کردن چهره ی یک نویسنده ی ضد انقلاب در سبزوار هستند.
این جشن که ظاهراً به بهانه سالروز تولد این نویسنده و با حضور خود وی تدارک دیده شده است جمعه این هفته ۱۷ مرداد در هتل کاملیا برگزار می شود. نکته قابل توجه سکوت عامدانه رسانه های اصلاح طلب در قبال این مراسم می باشد. این در حالی است که پیش از این کوچکترین خبر و اتفاقی پیرامون این نویسنده به صورت ویژه در این رسانه ها منتشر می شد.
همچنین در کارتهای دعوت این برنامه عنوان ساختگی «آقای رمان ایران» نیز به وی اعطا شده است. هنوز مشخص نیست پشتیبان مالی و حقوقی این برنامه چه کسی یا کدام ارگان است؟»


این قصه اما اگر با یکی بود و یکی نبود شروع میشد داستانش فرق میکرد .

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، پسری بود…

اینطور می شد حداقل یک گروه سنی هم برایش مشخص کرد.

mj-01درد این قصه آنجاست که عده ای که خود، نه دکتر شریعتی ها را شناخته اند، نه استاد دولت آبادی (آقای رمان ایران) ها را، نه پروفسور امین ها را و نه هیچکدام از بزرگان این دیار را، عده ای که هنوز نمی دانند زندگانی این بزرگان چگونه سپری شد و چه بهای سنگینی را هریک برای این نظام داده اند ولو دارای اشتباهات فردی اندک هم که باشند، و عده ای که اصلاً انقلاب را نه دیده اند و نه درک کرده اند چرا که متولد بعد از انقلاب هستند، دور هم جمع شده و در مورد اینکه کدام فرد انقلابی است و کدام فرد ضد انقلاب نظرداده و به خود اجازه هرگونه توهین به این افراد بدهند تا جایی که بعضی از این واکنش ها به قدری تند است که حتی باعث به سخره گرفتن شهرمان و مردم مان و فرهنگ دیرینه مان توسط بیگانگان شود.

هنوز یادمان نرفته که شبکه صدای آمریکا درباره این گونه برخوردهای خودسر با تبلیغات کتاب جدید دولت آبادی در سبزوار، چگونه مغرضانه برخورد کرده و در برنامه ای اختصاصی به بررسی این موضوع پرداخت و در نهایت موضعگیری کرد و هنوز دیری نگذشته که عده ای با پاشیدن رنگ بر پیکره ی دکتر شریعتی (که سال ها جای خالی آن در شهر احساس می شد) نشان دادند که حتی سخنان رهبری در مورد وی هم برایشان مهم نیست و یا هنوز به یاد داریم زمانی را که به دلیل برگزاری تولد پرفسور امین در حسینیه ای در سبزوار، شهر زادگاهش، با عوامل برگزار کننده چه برخورد شدیدی شد و چگونه تا مرز تعلیق از کار عده ای پیش رفت؛ اما لیاقت شهر ما این است؟
آیا وقتی خودمان در برخورد با بزرگان مان اینگونه رفتار می کنیم از دیگران می شود انتظار دیگری داشت؟
آیا با چنین تفکراتی میشود شهرمان را به درجه ای که لیاقتش را دارد رساند؟

اگر کمی بیندیشیم می بینیم که چرا باید افرادی که خود متولد سال های بعد از انقلاب هستند درباره بزرگان انقلاب اینگونه نظر بدهند که ضد انقلاب هستند و یا خود را انقلابی محض بدانند؟!

آیا نخوانده اند نظرات حضرت آیت الله خامنه ای را در مورد این بزرگان؟
لااقل نظر رهبری را در مورد رمان کلیدر می خواندید بعد اعلام نظر می کردید، لااقل نظر رهبری را در مورد دکتر شریعتی میخواندید بعد واکنش نشان می دادید و لااقل…


اینگونه می شود که باید به دوست عزیز، سید حسین دلبری گفت:

«آری! وقتی مفاخرمان را از یاد می‌بریم باید ما را با یک مطرب بشناسند!

آری! وقتی خودمان به بزرگانمان بها نمی دهیم باید دیگران ادعای مالکیت کنند!

و آری! تا وقتی دولت آبادی ها، امین ها، شریعتی ها و… فدای عده ای تندرو شوند!

باید مطرب ها نماد شهر با فرهنگ سبزوار باشند»

 —
بیا وداع کنیم…

اگر بنا باشد کسی از ما بماند…

همان به که تو بمانی…

“کینه ی” تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا “عشق” من!

 کلیدر / محمود دولت آبادی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 11 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
همشهری دوشنبه , ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۰

واقعا اگه این برخوردای تند و مغرضانه رو نسبت به بزرگانمون بذاریم کنار میتونیم با همدلی و همکاری ، شهرمون رو برسونیم به جایگاه اصلیش
انشا الله با همکاری تمام قشرها و گروه ها این امر محقق میشه
شک نکنید

محمد سه شنبه , ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۸:۲۹

به امید آنکه اگر نقدی بر موضوعی داریم با نگاه منطقی و استدلال خردمندانه به نقدی منصفانه بپردازیم نه آنکه چشم بسته در جهت تخریب اشخاص اقدام نماییم و تهمت ؛حب و بغض در جهت خواسته های غرض ورزان گام برداریم.
بی شک گفتگودر حین رعایت حریم ها واحترام متقابل باعث گشایش بساری از ابواب خواهدبود.

من و خودم سه شنبه , ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۹:۱۳

عاقا زیادم بد نیستا…
چرا وقتی از یه سبزوری بپرسن از مفاخر شهرت بگو بگه محمود دولت یا دکتر شریعتی یا ….
عاخه کی میدونه اینا کی بودن ؟!!!!
به جاش میگیم ما از دیار دی جی حسین فسنقری ها هستیم ….
گیشتر گیشتنگه چ قدر قشنگه
حقمونه هر چی سرمون بیاد

معمولی سه شنبه , ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۶

هیچ کس مقصر نیست مردم معمولی نگاهای معمولی به خودت تا که میای میبینی معلولی و نمیتونی اونطور که باید ازجلوشون در بیای . ما از خدا داغ ترانیم که تو رزمایشا مونم شهید دادیم کجای کاری اخوی !!!!!!!!!اینا بعضیهاشون خودشون و به نفهی زدن فعلا پول تونفهم بودنه تا بعد ببینن ظرف شیرینی دست کی باشه

همشهری پنجشنبه , ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۳

نمیدونم این ******* چرا انقدر دوست داره حاشیه سازی کنه و برای توجیه خودش سفسطه کنه و با مغلطه کارشو پیش ببره
کار خودش و نمیبینه که دیروز یک مطلب از دلبری نوشت و امروز بدگویی دولت
اونوقت قیافه ی به ظاهر حق به جانب میگیره که (( قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو ))
جالب اینجاست که همین رسانه ی اصلاح طلب تنها رسانه ای بود که زمان تعطیل شدن سایتتون در مورد این اتفاق ناخوشایند مطلب نوشت و هیچ کدوم از سایت های به اصطلاح اصولگرای خودتون ککش هم نگزید
حالا باز از همینا بدبنویسید
اخلاق حرف اول و تو نوشتن مقاله و نقد دیگران میزنه که شما متاسفانه بویی ازش نبردین

بچه های این سایتهای به قول شما وابسته به سایتهای مبتذل خودشون میدونن این نکته رو که حافظ (ره) فرمود :
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
نقل هر جور که از خُلق کریمت کردند
قول صاحب غرضانست تو آنها نکنی

جمال آبادی پنجشنبه , ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۲

همشهری عزیز
ممنون از اظهار لطفت
گرچه هرکس این متن رو بخونه متوجه میشه که غرض من از متن کلی گویی بود وگرنه اگر قراربود به جزئیات بپردازم و در مورد تمام مسائل مطلب بنویسم هم از تاثیر آقای رمان ایران در انقلاب مطالب فراوانی وجود داشت و هم از بدگویی های بی دلیل عده ای خاص
اما به همین چند خط اکتفا کردم و اون هم بخاطر زدن تلنگر به عامه بود که اگر دست از این درگیری های بیجا برداریم ، با اتحاد موفقیت های چشمگیری برای شهر خواهیم آورد
در انتها
شیوه ی ما درگیری رسانه ای و لفظی نیست
چرا که ما نباید نظر خود را به خوانندگان آنها تحمیل کنیم چون خوانندگان خود دارای فهم تحلیل مسائل هستند
بازهم باآغوش باز پذیرای نقادی دوستان هستیم

نی قصه آن شمع چگل بتوان گفت / نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست / یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

همشهری پنجشنبه , ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۶

راستی یادم رفت این نکته آخر رو هم بگم

«اگر حق با شماست، خشمگین شدن و توهین نیازی نیست و اگر حق با شما نیست، هیـچ حقی برای عصبانی بودن و توهین کردن ندارید …»

دیگه برداشت ها از این مقاله به عهده ی خوانندگان

دوست پنجشنبه , ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۷

واقعا حکایت شما و س********* ها حکایت این شعر حافظه که میگه

http://www.1doost.com/hafez/245.htm


الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلوده‌ایم ای بخت بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که می‌رقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می‌افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
سکندر را نمی‌بخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
بت چینی عدوی دین و دل‌هاست
خداوندا دل و دینم نگه دار
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
خداوندی به جای بندگان کرد
خداوندا ز آفاتش نگه دار

آزاد جمعه , ۲۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۸

مطلبِ خوب و مفیدی بود اما بهتر بود برای نشان دادن ضعف شهرستانمان در برجسته کردن مفاخر و از یاد بردن آنها به اشخاص دیگر توهین نمی شد (حتی کوچک) – مقصود استفاده از لغت “مطرب” است که در اینجا در معنای کوچک شمردن و تمسخر بکار برده اید!

جمال آبادی جمعه , ۲۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۵

ممنون بخاطر زیبا اندیشیَت
اما در این جا چون بنده باتوجه به نوشته ی سید حسین دلبری ((وقتی مفاخرمان را از یاد می‌بریم ما را با یک … می‌شناسند)) نگارش کردم ناگزیر از این موضوع بوده و مجبور بودم با نقل قول مطلب را نوشته و با همان عنوان به اتمام برسانم
اما در حقیقت حق با شماست و کاش تفکر همه به زیبایی تفکر شما بود

سورنا یکشنبه , ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۸

حکایت ما مردم حکایت بچه هاست هر کاری رو که بگی نکن حساس میشن و دل شون می خواد بیشتر انجام بدن .رنگ پاشی به مجسمه و خرابکاری در مراسم تجلیل از این مفاخر چقدر تونسته از علاقه مردم به اونها کم کنه.این مغرضان از خوابی که خود رابه ان زده اندبهتره بیداربشن و مقایسه کنند تعداد عکسهای شریعتی رو با سالهای قبل که مردم از روی فقط علاقه بر دیوار های مغازه یشان زده اند.

نظرات بسته شده است.