با سلام آقای جوکار لااقل پدر ایشون تونسته همین مراسم و برای پسرش بگیره و چندتا بنر در سطح شهر براش نصب کنه مهدی استیری که مثل ایشون مدال گرفته و با هم در این مسابقات شرکت کردند که حتی کسی اسمش و نشنید
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر…
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر // آری شود، ولیک به خون جگر شود …معضلی که ریشه های سرطانیاش در تار و پود شهرمان جا کرده و آن بی توجّهی مسؤولین امر است نسبت به رویدادهای جاری در شهر، به گمانم عمدی در کار است که به این راحتی چشم خود را میبندند
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر // آری شود، ولیک به خون جگر شود
…معضلی که ریشه های سرطانیاش در تار و پود شهرمان جا کرده و آن بی توجّهی مسؤولین امر است نسبت به رویدادهای جاری در شهر، به گمانم عمدی در کار است که به این راحتی چشم خود را میبندند و بی خیالی طی می کنند؛ هیچ گونه تعهدی در قبال مسؤولیت خود ندارند.
به قول حافظ: «از کوچه رندان به سلامت می گذرند تا “صحبت بدنامی چند” خرابشان ننماید!»
همشهریانمان هم از روی نجابت است یا از روی… سکوت اختیار کرده؛ در مخیله شان نمی گنجد سؤالی مطرح کنند، سوالی که پاسخ به آن خیلی مسائل را حل می کند.
شب شنبه مورخه ۲۱ تیرماه، دعوت به محفلی شدیم جهت استقبال از مهندس “امین کابلی”؛ رادمردی از دیار بیهق و از نسل سربدار، توانسته به مقام قهرمانی آسیا و اروپا نائل شود و به مسابقات جهانی ۲۰۱۵ فرانسه در رشته “پاورلیفتینگ” راه یابد .
لحظه شماری می کردم و سر وقت در سالن ارشاد حاضر شدم.
چشمتان روز بد نبیند؛ جز تعدادی از وابستگان امین و دوستداران باشگاهیاش و تنی چند از ورزشکاران آشنا با پدر امین، از کسی دیگر خبری نبود.
چنان غریبانه از امین و مربیاش جناب آقای استیری تقدیر به عمل آمد که ای کاش چنین تقدیری صورت نمی گرفت.
پاسداشت جوانمردی که به قول آقای ” محمد بیداد”، سفیر سلامتی کشورمان می باشد و پهلوان خیر بودن شهرمان را در یادها زنده نموده است!
امین را به روی سن فراخواندند امین پس از بوسه بر دست پدر و بوسیدن پای مادر چند دقیقه مادر را در آغوش گرفت و مجلس در سکوت شعف انگیزی فرو رفت؛ خدا “پدر امین” را بیامرزد که با هزینههای شخصی، میزبانِ مهمانان شده بود.
پدری که با خون دل امین را تا این مرحله رسانده است؛ از بنرها و کارتهای سازمان و نهادها هیچ خبری نبود.
دست مریزاد باید گفت به متولیان امر به ویژه ریاست تربیت بدنی
جناب آقای نصرالله زاده!
شما که در جلسه تشریف داشتید. شما که جد اندر جدّتان سابقه ی ورزشی دارید گمان نمیکردید کسب چنین مقامی در خور تقدیر همه مسؤولین امر شهرمان بود؟
چه می شد اگر پای صدا و سیما را به این محفل باز می کردید؟
لااقل میتوانستید برای “کارنامه کاری”تان برگ برندهای ثبت کنید!
انعکاس این خبر مهم بود که از طریق سیمای خراسان رضوی پخش گردد یا خبرهایی که دورترین روستای خراسان هر روز شاهد پخشش هستیم نظیر: راه شدن گرگی توسط محیط بانان یا تولد گوسفندی با دو سر!!!
پس از رسیدن به منزل تا سحر خوابم نبرد؛ اگر اهل منزل در خواب نبودند دلم میخواست “های های” گریه کنم و بر جنازه نمرده استعدادهای این چنینی نماز میّت به جا آورم.
خدا قوتتان بدهد آقایان شهر با این پشت کار و همت والایتان!
خوشا به حالتان که بر این مردم قانع و آرام سروری میکنید!
ظاهراً باید منتظر دستی باشیم که از غیب برون آید و کاری بکند!
مرهم تیغ تغافل، خونِ دل خوردن است // بخیهی این زخم، دندان بر جگر افشردن است
منبع: سبزوارنیوز
گزینش: وبلاگ کشتی سبزوار، مجیددواچی
برچسب ها :اسماعیل جوکار ، اورليفتينگ ، بي توجّهي مسؤولين امر نسبت به رويدادهاي شهر ، رياست تربيت بدني ، كوچه رندان ، مجيددواچي ، مدير مسؤول محفل طنز سوگخند ، مقام قهرماني آسيا و اروپا ، مهندس امين كابلي ، نصرالله زاده
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱