از رنجی که ـ از بانکها ـ میبریم …
مخاطبان نسبتاً زیادی با روایت ماجرایی که در بانکها بر آنها گذشته، گلهمند هستند و بعضی از آنها دچار «احساس تبعیض» یا «احساس ظلم» شدهاند
مخاطبان نسبتاً زیادی با روایت ماجرایی که در بانکها بر آنها گذشته، گلهمند هستند و بعضی از آنها دچار «احساس تبعیض» یا «احساس ظلم» شدهاند
پروندۀ ویژۀ افشاگری علیه مؤسسۀ آبادانی (بخش اول)
اکثر تصاویری که در سالهای بعدی، از انقلاب ایران پخش و منتشر شد مربوط به این مستند است
ماجرای آقای بهروز محبی و رسانههای سبزوار، دقیقاً حکایت فوق است؛ ایشان برخلاف رویۀ دو سال اول نمایندگی خود در مجلس که سعی میکرد در مسیری منطقی اظهارنظر کند …
دروغپردازان کسانی هستند که در دوران انتخابات وعدههایی میدهند که نمیتوانند حتی به اجرایش نزدیک شوند …
قتصاد قوانین و معادلات طبیعی خود را دارد و با دستور و به خط کردن راه به جایی نمیبرد …
یک مشکل، اینقدر آشکار، اینقدر غیر قانونی! اینقدر مورد تفاهم! حل که نمیشود هیچ، بلکه قباحتش هم از بین میرود
آقای مدیر اتاق اصناف! چند هفته است دنبال شما میدویم برای یک جلسه ساده؟ باز خوب است مسئولان هم هستند و فقط مردمی دنبالتان نیستیم وگرنه چقدر ناز داشتید؟
به قول آن مجری بهتر است «هرکس قبول ندارد، جمع کند برود» اما آگاهان میدانند که ما در این مهاجرت گسترده و در این میل مهاجرت (آنها که نرفتهاند هم یا در برنامهریزی مهاجرت هستند یا در حسرت آن!) لرزههایی است پیش از فروریزی ساختمانی مهم!
آیا نمیشد خارج از ساعت اداری برنامهریزی شود؟ ساعت ۴ بعد از ظهر یا بعد از نماز مغرب و عشا، هر کسی خواست میرفت …