عدالت تاوانی دارد
عدالت تاوانی دارد که تنها تو؛ تویی که هفت شمشیر، از هفت قبیله، بند بند، از هفت بندت را، نلرزاند؛ قادر به پرداختنش هستی… و رختخواب رسول، استثناست؛ برای تو که مرگ را، در نبرد ترجیح می دادی… عدالت تاوانی دارد؛ گروه گروه، به انکار تو… هنوز، گرمیِ دست رسول در دست؛ سردی ی آب تشت از دست، نرفته… رفته سوی دگر… تو سوی دگر… سوگوار، هربار، رفته ای از حال یادت