داستان کوتاه: عکس دونفره واقعی

داستان کوتاه: عکس دونفره واقعی

چند وقتی بود اخلاق خانم‌جان عوض شده بود. همه این تغییر را حس کرده بودند اما کسی روی گفتن نداشت اینکه روبرویش بایستند و بگویند: – خانم‌جان؛ چند وقته دیگه خانم‌جان نیستی، شدی… نه آقاجان که تازگی‌ها حس می‌کرد خانم‌جان بدجوری به او پیله کرده و سعی می‌کرد کمتر جلو چشمش باشد و نه ۶

داستان کوتاه: تابلو

داستان کوتاه: تابلو

همسایه‌ها می‌دانستند پیرمردی که بسیار ساکت و آرام است، در این آپارتمان زندگی می‌کند. گاهی خودشان هم شک می‌کردند که آدم در این خانه هست یا نیست؛ اصلاً زنده‌اند یا مرده. پیرمرد وقتی برای خرید به سوپرمارکت محل می‌رفت مثل سایه حرکت می‌کرد. برای ارتباط کلامی با سوپری مشکل دارد چه برسد به همسایه‌ها! نمی‌توانست

داستان کوتاه: بوم و درد

داستان کوتاه: بوم و درد

صداها را می‌شنوم اما، نمی‌توانم چیزی بگویم. معلقم، انگار وجودت را در فضا رها کرده باشند. دندان‌هایم به هم می‌خورد، انگار در یک مایع غلیظ و سرد شناور باشی. نمی‌توانم چشم‌هایم را باز کنم و دلداریش بدهم. صدای گریه مادر و صحبت پرستارها را می‌شنوم و در سکوت خلا مانندی فرو می‌روم… هفته پیش بود،

داستان کوتاه: صداها

داستان کوتاه: صداها

چشمامو بستم. صداها هنوز ادامه داشتن. صدای تلویزیون که احتمالاً چند تا کارشناس اخبار آخر شب بودن؛ صدای تخمه شکستن، صدای خنده، صدای کامیونایی که شبا رد می‌شدن؛ صدای مادرم… تصویری نمی‌دیدم؛ فقط سیاهی مطلق پشت پلکم که گاهی انعکاس نورهای شدید اونور پلکم هاله‌های رنگی مبهمی تو اون تاریکی ایجاد می‌کرد. هاله‌هایی که بی‌نظم

داستان کوتاه: نگاه

داستان کوتاه: نگاه

تخته شاسی را با یک دست گرفت و مداد را با فشار روی کاغذ کشید. طرح کم کم جان می‌گرفت و نگاهش می‌کرد. یاد روزی افتاد که هم کلام با افسر شهیدی، زمزمه کرده بود: روزی که از تو جدا شم؛ روز مرگ خنده‌هام‌ـه روز تنهایی دستام؛ فصل سرد گریه‌هامـه و مرد که دنبالش آمده

داستان کوتاه: بازم نتونستم

داستان کوتاه: بازم نتونستم

دوباره کنار ساحل بودم. اینبار ویلچری در کار نبود. اون نبود. پشتش به من نبود. همه چیز همون طوری که طراحی کرده بودم بی نقص بود. تقریبا بی نقص. فقط یک عیب وجود داشت. اینبار اون نبود. سمت راستم یک رستوران با دیوارهای شیشه ای گذاشته بودم با فاصله ی پنج شش متری از بیشترین

جلسات کارگاهی انجمن ادبیات داستانی سبزوار

جلسات کارگاهی انجمن ادبیات داستانی سبزوار

سبزواریان: سلسله جلسات کارگاهی انجمن ادبیات داستانی سبزوار دوشنبه‌ی گذشته با برگزاری آخرین کارگاه‌اش، با موفقیت به کار خود پایان داد. این کارگاه‌های سه‌گانه، با موضوعات بررسی تخصصی آغاز و پایان‌بندی در داستان کوتاه، آسیب‌شناسی داستان کوتاه در ایران و نقد و تحلیل تخصصی داستان کوتاه منتخب، توانست علاقمندان بسیاری را به سوی خود جلب

گزارش تصویری: اولین جلسه کارگاه آموزشی داستان کوتاه

گزارش تصویری: اولین جلسه کارگاه آموزشی داستان کوتاه

سبزواریان.کام: روز گذشته اولین جلسه از سری کارگاه‌های آموزشی داستان کوتاه با حضور دکتر عشقی برگزار شد. به گزارش سبزواریان؛ انجمن ادبیات داستانی سبزوار با همکاری کانون هنرمندان اقدام به برگزاری سلسله کارگاه‌های آموزشی داستان کوتاه و با حضور اساتید برجسته دانشگاهی نموده است. این کارگاه‌های آموزشی که با هدف “ارتقاء سطح کیفی و همسویی با علم

کلاس های داستان نویسی انجمن ادبیات داستانی

کلاس های داستان نویسی انجمن ادبیات داستانی

نَ و اَلقَلَم و ما یَسطُروُنَ ( نون , سوگند به قلم و آنچه می نویسد) (آیه ۱ , سوره بقره) گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود پس تو چون نون و قلم پیوند با ما یسطرون (مولانا) یکی بود و یکی نبود و این بزرگترین داستان ما شد… انجمن ادبیات