ویترین مادربزرگ

ویترین مادربزرگ

سبزواریان – شهین شادی: باوجوداینکه حوصله بیرون رفتن را نداشتم ولی برای خرید مقداری لوازم مجبور شدم از خانه خارج شوم. قدم‌زنان از خیابان بیهق وارد شریعتمداری شدم؛ سمت چپ پیاده‌رو، چشمم به ویترین چوبی و قدیمی مغازه پارچه‌فروشی افتاد. ازآنجاکه مقداری پارچه نیاز داشتم وارد مغازه شدم. سلام دادم… همان ابتدای ورودم خیلی جا